آن روزی که حضرت امام (ره) عبایش را از دورش جمع کرد تا بر منبر مدرسۀ فیضیه نشسته و خطر از دست رفتن اسلام را به گوش مدرسان و طلاب حوزۀ علمیۀ قم برساند، کمتر کسی باور میکرد که حدود پنجاه سال بعد عکسهای این تازه مرجع تقلید، در دست کسانی باشد که پردۀ تفرعن مبارک را پایین کشیدهاند و چیزی جز اسلام در ذهنشان نیست.
و یا روزی که آلمانها، دیوار برلین را میریختند و چند مدت بعد از آن، گورباچف اعلام کرد که دیگر چیزی به نام اتحاد جماهیر شوروی وجود ندارد، کمتر استراتژیست امریکایی که آن روزها، مشغول گرفتن جشن پایان تاریخ و استیلای نهایی لیبرالیسم بود، پیدا میشد که حدس بزند روزی میآید که امریکا برای گذر از تنگۀ هرمز و یا حتی کانال سوئز، باید از مسلمان ايراني اجازه بگیرد.
«امروز روزى است كه ملتهاى مسلمان به هويت اصيل و اسلامىِ خودشان برگشتهاند. آنچه در درون ما از نيرو و عظمت و شكوه وجود دارد، ناشى از ايمان به اسلام و اعتقاد به قدرت پشتيبان الهى و اتكال به خداى متعال است؛ اين است آن قدرتى كه هيچ قدرتى بر آن فائق نمىآيد؛ اين را بايستى هرچه بيشتر در دل خودمان، در عملِ خودمان تجلى ببخشيم.» (امام خامنهای 6/9/90)
شاید پذیرش این قضیه، برای ماهایی که این روزها درگیر بالا و پایین رفتن قیمت ارز و سکه هستیم و گرانیهای موردی و مقطعی این چند وقت را دلیلی بر قرارداشتن ایران در شعب ابیطالب میدانیم، سخت باشد. اما کمی آنطرفتر و در دو سه هزار کیلومتری ما، افرادی پیدا میشوند که همۀ نظامات سفت و قدیمی کشورشان را به خاطر اسلام و با اسلام به همه ریختهاند تا به مثلاً مغزهای متفکری که در آن طرف دیگر ما –شاید کمتر و شاید بیشتر از آن چند هزار کیلومتر قبلی- هستند بفهمانند، تنها نرمافزار روح بشری که میتواند آدمها را از خواب زمستانی چند صد ساله بیدار کند، اسلام است و بس.
بیشک، قرن جدید، قرن سقوط عروسکهای ابرقدرتنما و قرن عروج اسلام و مومنین پابرهنه است. زیرا نه غرب، آن غرب سابق است و نه اسلام، آن اسلام سابق. امروز، غرب را میبینیم که برای بیکار و بیکارههایش دنبال نخود سیاه میگردد و نمیداند که با این بحران اقتصادی یا همان فرزند نامشروع نظام اقتصادی مبتنی بر ربا چه باید بکند اما اسلام، تبدیل به اصلیترین پناهگاه روحی و آرمان همۀ کسانی میشود که از زندگی به سبک امریکایی بیزارند.
امروز، روزی است که غرب، از خانۀ مسلمانان و حتی از خانه خود غربیها بیرون میرود، و اسلام، با آغوشهای باز و منتظر، ذهن ایشان را آباد میسازد. هیچ تعجبی ندارد که ببینیم در سازمانهای بینالمللی و مناسبات جهانی، جای امریکا و متحدان غربیاش، تنگتر و تنگتر میشود، چون این اسلام و کشورهای اسلامی (و در رأسشان، ایران اسلامی) هستند که معادلات جدید جهانی را شکل میدهند. معادلاتی که در آنها خبری از سلطۀ غرب نخواهد بود.
اما همۀ اینها یک سو، آنچه که باعث میشود تا غرب را در حال سقوط ببینیم و اسلام را در حال عروج مجدد، مدل جهانی شدن اسلام است. به عبارت دیگر، هیچ چیز باعث فراگیر شدن غرب نشد الاّ مدل شدن غرب در همۀ ابعاد. در لباس، در خانهسازی، در مناسبات خانوادگی، در سیستم اقتصادی، در سیاست و ... اما امروز، روزی است که آدم به طور کل و مسلمین خصوصاً، در حال تجدید نظر در این مدلها و انتخاب الگوهای نو هستند. الگوهایی که ریشه در اسلام دارد و این یعنی استخراج پتانسیل سالها در خواب غفلت ماندۀ ما مسلمین.
شاید آن روزی که جرج سورس و آدمهایی چون او، مدل انقلابهای مخملی را برای کشورهای به زعم خودشان در حال توسعه طراحی میکردند، به خیالشان هم نمیرسید که روزی در امریکا، مردم در خیابانها بریزند و مدل اعتراضشان، همانی باشد که در میدانهای مصر و تونس و بحرین دیدهایم. این نه تنها به معنی افول مدلهای غربی در بین سایر ملل است، و این نه تنها به معنی افول مدلهای غربی در بین خود غربیهاست، بلکه به معنای آغاز جانشین شدن مدلهای مبارزات اسلامی است. اتفاقی كه هیچ چیز به اندازۀ آن بر دل غربیها سنگینی ندارد.
اما مگر میشود این رستاخیز اسلام را بدون نطفه گذاری امام خمینی (ره) و باغبانیهای ایثارگرایانۀ امام خامنهای تصور و تجسم کرد. اگر این چنین نیست، پس چرا بجای عکس نتانیاهو و اوباما و سارکوزی و دیوید کامرون، در دستها مردم لبنان و سوریه و عراق و انقلابیون عربستان و بحرین و مصر و تونس و لیبی و ... عکسهای این دو امام را میبینیم. بگذریم از اینکه عکس ایشان، در قیامهای آتی امریکا نیز بر بالای دست خواهد آمد.
صدور انقلاب یکی از موضوعاتی است که به صورت طبیعی بعد از هر انقلاب صورت میگیرد و همچنین، میتواند یکی از آرمانهای انقلاب باشد. بسته به نوع آرمانهای انقلاب و شیوۀ تحقق آن و منطقهای، ملی یا جهانی بودن آرمانهای آن، تحقق یا عدم تحقق و مدل صدور انقلابها صورتبندی میشود. انقلاب اسلامی ایران نیز بر اساس ایدئولوژی اسلامی خود و شرایط ویژۀ آن با موضوع صدور انقلاب و همچنین مخالفت با آن در داخل و خارج خود مواجه بوده است. اقدامات متعددی در این زمینه صورت گرفته و حتی نهادهایی برای پیگیری آن تاسیس شده است. امام خمینی(ره) در این باره می فرمایند: «معنای صدور انقلاب ما، این است که همه ملتها بیدار شوند، و همه دولتها بیدار شوند، خودشان را از این گرفتاریهایی که دارند نجات بدهند.»
انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) در ایران و صدور آن به سراسر جهان، قرن فعلی را قرن امام خمینی(ره) ساخت. قرنی که در آن، اسلام به مدل سیاسی-اجتماعی جوامع مختلف تبدیل میشود و نقطۀ آغاز همۀ آنها، نهضت رهبر کبیر انقلاب است. اما جایگاه امام خامنهای در این میان کجاست؟ آیا حفظ و صدور انقلاب، بدون رهبری ایشان ممکن بود؟ چه عنصری در رهبری امام خامنهایست که ایشان را متمایز میسازد؟ "ابراهیم جعفری" در پاسخ به سوال ما میگوید:
«نقش امام خامنهای (حفظه الله) بسیار برجسته و ارزنده است. چرا که ایشان به اندیشمندان و متفکرین احترام میگذارند و میتوانند افکار را هدایت نمایند. در همین همایش ( جوانان و بیداری اسلامی) نیز مشاهده مینمایید که جوانان از کشورهای مختلف به دیدار ایشان می روند.»
عمار حكيم هم جواب ما را داده است البته: «انقلاب اسلامی در 30 سال گذشته و آغاز آن، موجب شد که موجی در جهان اسلام ایجاد شود، و تاثیرات خود را در طول این 30 سال به جای گذاشت و ما بیداری اسلامی فعلی را نتیجه تلاش امام راحل و امام خامنه ای می دانیم که موجب یک حرکت در میان جوانان کشورهای اسلامی شدند. کافی است که به فرمایشات امام خمینی و امام خامنه ای رجوع کرد تا دید که هدف جمهوری اسلامی بحث شیعه گرایی نیست بلکه بحث از اسلام گرایی است. با تحقق پروژه اسلامی است که در جهان اسلام، قوت و مودت و همکاری و هم سویی ایجاد می شود.»
سنگینترین وظیفۀ ممکن در شرایط فعلی جهان اسلام، بر دوش امام خامنهای است. این مسئولیت چیزی نیست جز هدایت افکار مسلمین. فعلی که با کیاست و شجاعت تمام، توسط رهبر انقلاب انجام میشود و ایشان را تبدیل به بیبدیلترین رهبر کشورهای جهان ساخته است. هدایت افکار و حمایت از اعمال و قیامهای مسلمین، ایشان را تبدیل به امنترین پناهگاه انقلابیون جهان اسلام کرده است. شاید به همین دلیل است که آن جوان انقلابی بحرینی، در دیدار با ایشان گفت:
«سلام ای فرزند رسول خدا... جان من و جان جمیع این جوانان مقاوم فدای شما. ما اینک و در زمانی که جوانان شهیدمان در خون خود روی زمین میغلطند، نسیم کرامت را از بوستان امام خمینی (ره) استشمام میکنیم و سخنان شما را به یاد میآوریم. آیا میدانید ما جوانان ـ مخصوصاً در بحرین ـ در سرزمینی زندگی میکنیم که فرزندانش در خاک خودشان غریب هستند؟ ... (گریه حضار) سلام بر شما مولای من ... خدا شما را حفظ کند... خدا شما را انشاءالله حفظ کند.»
منبع: بولتن نیوز