به گزارش پایگاه 598، وعدههای «جماعت برجامیان» که از 3 سال قبل در گوش جامعه پژواک یافته است بصورت عمده در 3 مسئله «لغو تمام تحریمها»، «ارزانی» و «تمام شدن تهدیدات استکبار جهانی» خلاصه میشود. (اگرچه میتوان دهها وعده دیگر نظیر ازدیاد سرمایهگذاری خارجی، کاهش بیشتر نرخ بیکاری، حل مشکل آب خوردن و... را هم به آن افزود)
اما اکنون که بیش از 3 ماه از دوران پسابرجام میگذرد نه تنها نشانی از تحقق این وعدهها نیست بلکه حتی شاهد رخ نمودن اتفاقاتی متناقض با این وعدهها هستیم.
اتفاقاتی مثل تحریمهای پسابرجامی، تهدیدات اقتصادی و نظامی آمریکا، عدم تغییر در اوضاع اقتصادی، مصادره اموال ایران، محرز نبودن دستاوردهای رفت و آمدهای دیپلماتیک و غیره.
این در حالی است که برای تحقق بسیاری از وعدههای مشهور برجامیان و یا حتی برای رؤیت نشانههای بروز آنها نیازی به گذشتن 3 ماه یا 30 سال از برجام هم نیست و برای مثال در همان متن توافق نهایی (موسوم به برجام) میشد علامات اهتمام به تحقق این وعدهها را دید!
که البته در متن هم چیزی به چشم نمیخورد...
جدای از این بینشانی و جدای از بروز اتفاقات متناقض با وعدههای برجامی در دوران پسابرجام؛ اما مردم و افکار عمومی شاهد تحفه دیگری هم از پسابرجام هستند و آن «انکار وعدهها» توسط برجامیان و کشیدن ترمز وعدههایی است که این جماعت به مردم داده بودند.
در ادامه به بخشی از این انکارها و ترمزکشیهای پسابرجامی اشاره میشود:
_حمید بعیدینژاد، عضو تیم مذاکرهکننده در اشاره به دستاوردهای برجام: مگر همهچیز پول است؟!
_علی مطهری در اشاره به وعدههای روحانی: دولت هیچ وعده ویژهای به مردم نداده است.
_ صادق زیباکلام در توضیح دوران پسابرجام: برجام عصای حضرت موسی(ع) نیست که معجزه کند.
_ ولیالله سیف: عدهای نمیگذارند دستاوردهای برجام لمس شود.
_ اسحاق جهانگیری در بیان پسابرجام: انتظار ارزانی کالاها انتظار درستی نیست.
_ عباس عراقچی، عضو تیم مذاکرهکننده در اشاره به پسابرجام: از اول هم نگفتیم که تمام تحریمها لغو میشود!
_ حمید بعیدینژاد، عضو تیم مذاکرهکننده دولت: مذاکرات برجام مذاکرات نظام بود نه دولت روحانی!
***
اگرچه برخی از گزارههای بالا حقیقت نداشت (مثلاً رئیسجمهور صراحتاً میگفت که تمام تحریمها باید لغو شوند و یا بدبینی رهبر انقلاب به آمریکا،تأکیدات مکرر ایشان بر بیدستاوردی مذاکرات و نقض دستورات و خطوط قرمز هستهای ترسیم شده از سوی معظمله توسط دولت در حافظه تاریخ، مضبوط است. همچنین است که شعارهای «اشتغال» و «برجام باید سکوی پرش اقتصادی جوانان باشد» اگر وعده ویژه نیست پس چیست؟!) و اگرچه استدلالهای معترضه نقیض این صحبتها بلافاصله به هر ذهنی خطور میکند اما فیالجمله بایستی اشاره کرد که اولاً وعده اقتصادی و حل مشکلات معیشتی! چه معنایی غیر از ارزانی و پول میتواند داشته باشد؟!
مردم و افکار عمومی شاهد تحفه دیگری هم از پسابرجام هستند و آن «انکار وعدهها» توسط برجامیان و کشیدن ترمز وعدههایی است که این جماعت به مردم داده بودند.
و ثانیاً اگر قرار بود برجام نه ارزانی بیاورد و نه تمام تحریمها را لغو کند پس چرا جماعت برجامیان روز و شب از مردم میخواستند که جشن هستهای برپا کنند و چرا دولت ناصیه تمام امور خود را به برجام گره زد و راز آنهمه نامههای تبریک و جشنهای دولتی چه بود؟!
صد البته این چرای خاص پاسخی دارد که در آینده طی تحلیلی به آن خواهیم پرداخت...
در اشاره به وعدههای برجامیان، خوانش این گزارش پیشنهاد میشود.
* دستاوردکها به جای دستاوردها
در مقابل قیاسات، مثالها و اشارههایی که گفته شد و به نظر هم نمیرسد که دلایلی بر ناصحیح بودن آنها قابل ارائه باشد! اما عدهای از جماعت برجامیان طی روزهای اخیر به صحنه آمده و چند مقوله را بعنوان دستاوردهای برجام بیان میکنند.
حسین موسویان، عضو سابق تیممذاکره کننده هستهای در سال 82 (مذاکرات و توافقاتی که در سال 84 رسماً نقض شده و شکست خوردند) به تازگی در بخشی از یک گفتوگو که سایت حزب اصلاحطلب ندای ایرانیان آنرا منتشر کرده، با اشاره به دستاوردهای برجام گفته است:
«گشایش در روابط خارجی ایران عملی شده است. ظرف 100 روز بعد از اجرایی شدن برجام، دهها میلیارد دلار قراردادهای صنعتی و تکنولوژیک به امضا رسیده است. با بیش از 300 بانک جهان روابط کارگزاری برقرار شده است. قرارداد یکی از پیشرفتهترین سامانههای موشکی دفاعی جهان عملیاتی شدهاست. صادرات نفت ایران افزایش چشمگیر داشته است.»
مجید انصاری، از چهرههای اصلاحطلب و معاون پارلمانی رئیسجمهور روحانی هم به تازگی در بخشی از یک سخنرانی اظهار کرده است:
«رئیسجمهور فرانسه در جلسهای عنوان کرده بود که تصمیم برای حمله به ایران قطعی بود و تنها برای زمان حمله اختلافنظر داشتیم اما انتخابات ریاست جمهوری و توافقات هستهای سایه جنگ را از سر ایران برداشت»!
این جملات که به نظر میرسد شاهبیت اساسی اشارههای برجامیان در بیان دستاوردهای برجام است اما در چند گلوگاه اساسی متوقف هستند.
گلوگاه اول آنست که برجام قرار بود حاوی ارزانی، لغو تمام تحریمها و اتمام تهدیدات و دستاندازیها باشد...
و اکنون چرا جماعت برجامیان به جای پاسخگویی در ازای وعده های داده شده مطالبی مثل «رفع سایه جنگ» و یا مقولاتی مثل افزایش صادرات نفت را بعنوان جایگزین آن وعدهها مطرح میکنند؟!
همچنین است که همین وعدهها و سخنان در ماجرای توافق موقت ژنو در سال 92 هم بیان و ابراز شد اما دست آخر آنچه بر جای ماند چیزی جز بیدستاوردی و اذعان مقامات دولت به بیدستاوردی همان مذاکرات نبود.
اذعان و اعترافی که البته به توافق نهایی یا همان برجام موکول شد، سپس به انتخابات مجلس دهم و اکنون هم عدهای صراحتاً از ضرورت «امتداد دولت روحانی در انتخابات 96» برای لمس دستاوردهای برجام سخن میگویند!
همین وعدهها و سخنان در ماجرای توافق موقت ژنو در سال 92 هم بیان و ابراز شد اما دست آخر آنچه بر جای ماند چیزی جز بیدستاوردی و اذعان مقامات دولت به بیدستاوردی همان مذاکرات نبود.
و اما گلوگاه دوم...
در این بخش به بررسی تک به تک گزارههایی که در صحبتهای موسویان و انصاری بعنوان دستاورد برجام اشاره شده، میپردازیم.
یکم: رفع سایه جنگ
بر اساس خوانشهای صاحب این قلم، نخستین کسی که بحث رفع سایه جنگ از ایران بواسطه انتخاب رئیسجمهور روحانی و ورود به سیکل مذاکرات و توافقات را مطرح کرد آقای هاشمی رفسنجانی بوده و بعد از ایشان هم کسان دیگری از قبیله برجامیان به تکرار همین سخن پرداختهاند.
این گزاره البته پس از انتخابات سال 76 نیز توسط برخی نزدیکان دولت اصلاحات بیان میشد!
پذیرندگان این فرض اما در مظان استنطاق چند نکته و ابهام قرار دارند:
1_ آمریکا و اذنابش در کدام بازه تاریخی به دنبال حمله به ایران نبودهاند که صرفاً و به گفته برجامیان، در سال 76 و 92 قید آنرا زدهاند؟! و در سایر اوقات چه عواملی مانع حمله آمریکا شده است؟!
2_ اینکه آمریکا و اذنابش به دنبال حمله به ایران بوده اما با یک انتخابات و توافق از آن منصرف شدهاند به این معنیست که آمریکا به قول آقایان عباس عبدی و محمود سریعالقلم دیگر به دنبال براندازی انقلاب اسلامی ایران نیست و حاضر است با ماهیت ایران کنار بیاید؟!
آیا مدعیان «رفع سایه جنگ بعنوان دستاورد برجام» چنین فرض احمقانهای را قبول دارند؟!
3_ حمله سراسری آمریکا و همپیمانانش به ایران تا آن حد دور از ذهن و غیر منطقی است که مقام معظم رهبری از آن با عنوان اقدام «احمقانه» و یا «لاف در غریبی» یاد میکنند.
به ویژه آنکه آمریکا در مقطع جنگ 8 ساله نیز تجربه رویارویی مستقیم و غیر مستقیم را با ایران دارد، در ماجرای تسخیر RQ170 ضرب شصت فناوریهای نظامی ایران را چشیده و همینطور در قضایایی همچون جنگ 33 روزه و فتنه سوریه نیز دست و پای خود را در مقابل متحدان خارجی ایران جمع کرد.
مدعیان رفع سایه جنگ بوسیله برجام بایستی بیان کنند که آمریکا را تا چه اندازه کمخرد و فاقد فهم فرض کردهاند که با چنین تجربههایی بخواهد یک حمله سراسری ولو احمقانه به ایران را ترتیب بدهد؟! و خوشمزهتر آنکه فقط در دو مقطع 76 و 92 هم قید آنرا زده است!
4_ آمریکا و اذنابش همواره عملیاتهایی مثل هجوم سایبری، ترور، خرابکاری و حمله کماندویی به ایران اسلامی را طی سی و چند سال گذشته در دست بررسی یا اقدام داشتهاند. و البته به قول رئیسجمهور فرانسه فقط در زمان و نحوه آن اختلاف نظر داشتهاند؟!
مدعیان رفع شدن سایه جنگ بوسیله برجام به این سؤال پاسخ بدهند که آمریکا و اذنابش در کدام بازه تاریخی به دنبال حمله به ایران نبودهاند که صرفاً به گفته برجامیان در سال 76 و 92 قید آنرا زدهاند؟! و در سایر ازمنه چه عواملی مانع حمله آمریکا شده است؟!
همچنین است که آمریکا و همپیمانانش بحث حمله به سایتهای حیاتی ایران اعم از سیاسی، هستهای یا موشکی را هم هیچگاه از ذهن به در نکرده و نخواهند کرد. کما اینکه در مقطعی قصد داشتند جماران را بمباران کنند، در مقطع دیگری میخواستند سایتهای هستهای ایران را بزنند، در ماجرای دستگیری تفنگداران دریایی آمریکا توسط سپاه و در جزیره فارسی نیز که در پسابرجام رخ داد! گفته شد که آمریکاییها با 18 هواپیما قصد حمله به چند جزیره ایران را داشتهاند و ایضاً بر واضح است که اگر بتوانند هم شهرکهای موشکی زیرزمینی سپاه را هدف قرار میدهند.
پاسخ به این سؤال را به عهده مردم میگذاریم که اگر این تهدیدات رخ نمیدهند و یا رخ میدهند اما شکست میخورند به دلیل آمادگی نظامی و امنیتی ایران است یا به دلیل برجام؟!
از طرفی به قول یک رسانه آمریکایی، ریخته شدن بتن در قلب رآکتور اراک؛ آیا دستاوردی کمتر از حمله نظامی برای آمریکا دارد؟!
5_ استدلال دیگر در ردّ حرف باطل «رفع شدن سایه جنگ بوسیله برجام» آنست که آیا مگر همین تیم فعلی مذاکرهکننده در سالهای 82 و 83 و 84 و در دولت اصلاحات نیز همین نسخه مذاکرات و توافقات خود را پیاده نکردند؟!
چرا وقتی آن توافقات و آن خندههای مضحک سعدآبادی آقایان در همان دولت اصلاحات شکست خورد و پاره پاره شد کسی به ایران حمله نکرد و اتفاقی رخ نداد؟!
آیا آمریکا و متحدان غربی و منطقهایاش در سال 84 و بواسطه شکست مذاکرات خود با تیم وقت آقای روحانی بهانه خوبی برای حمله سراسری یا مقطعی به ایران نداشتند؟! پس چرا اینکار را نکردند؟!
در کنایه به آقای انصاری باید گفت آمریکاییها شاید هم به دلیل انتخاب احمدینژاد و تلاشهای بعدی او برای مذاکره با آمریکا و امضای برجام در مدلی دیگر! از این حمله منصرف شدند؟!
دوم: افزایش صادرات نفت
حرف آقایان مبنی بر افزایش صادرات نفت در دوران پسابرجام درست است و این اتفاق در واقعیت هم رخ داده است.
اما بیانکنندگان این حرف بعنوان دستاورد! فیالواقع در پیشفرض ذهنی خود معتقدند که آمریکا و متحدانش همیشه در جیب خود تحریمهای تأثیرگذاری را دارند که میتوانند اعمال کنند یا اینکه جلوی آنها را بگیرند!
و مثلاً آمریکا تا قبل از تحریمهای نفتی در سال 91 و 92 در حال ارائه تخفیفهای تحریمی در حوزه نفت به ایران بوده است!
به سادگی محرز است که این پیشفرض صحیح نیست چه اینکه آمریکایی که عنوان میکند روحانی قول داده پولهای آزاد شده را میان فقرا توزیع کند! (اشاره به اظهارات وندی شرمن در سنای آمریکا و پس از توافق موقت ژنو در سال 92) و یا آمریکایی که بیان میکند اگر میتوانست حتی یک پیچ را هم نمیگذاشت که در صنعت هستهای ایران بسته شود و کاخ سفیدی که حتی در ادبیات دولتمردان فعلی نیز به دزد و راهزن تشبیه شده است و از مصادره اموال ایران در پسابرجام هم حتی دریغ نمیکند؛ بعید است تا این اندازه آدم خوبی باشد که گاهی نیز به ایران تخفیف اثرگذار داده باشد و یا به صرف یک توافق، از اعمال تحریمهای تأثیرگذار جدید خودداری کند.
در ثانی بحث تحریمهای جدید، ناشی از تغییر زمین بازی و باز یا بستهشدن منصههای تحریم به روی آمریکاست نه ناشی از یک توافق میان یک دولت ایران با آمریکا که مانایی یا میرایی آنهم در ابهام است. (به این معنا که دشمن در اول انقلاب از دادن سیم خاردار به ایران امتناع میکرد و اکنون که فرصتهای جدیدتری بدست آورده؛ ایران در در بحث معدنی و نفتی تحریم میکند)
ثمره تمام این رفت و آمدها و توافقات و قراردادها فرض بر وقوع هم بایستی نافع اقتصاد ایران و ملموس برای مردم باشد نه اینکه رئیسجمهور کره جنوبی به ایران بیاید و در مقابل وی «نمایش تکواندو» و «کنسرت موسیقی» اجرا شود؛ قبل از آن هم کسانی به مردم بگویند:«ببینید چه گشایشهای فراوانی ایجاد شده است»!
ضمن آنکه کارشناسان اقتصاد سیاسی و مقامات غیر دولتی مدخل در امر برجام نیز صراحتاً اعلام کردهاند که تحریم بیش از این صادرات نفت ایران به دلایل مختلفی ممکن نبود و افزایش صادرات فعلی بدون برجام هم رخ میداد.
ذکر این معنا نیز خالی از لطف نیست که باز هم به اذعان کارشناسان، مدیریت بازار نفت و میزان قیمت و صادرات آن، کاری بوده که دولت یازدهم در آن کارنامه مثبتی ندارد. آیا در این فضای بیعملی و ایضاً اعتقاد به کدخدا بودن و قدرت بیکرانهی آمریکا! طبیعی نیست که «برجامیان» بصورت غیر قابل انکاری از کم شدن صادرات دلگیر شوند و از ازدیاد آن ابراز خرسندی فراوان کنند؟!
و در آخر اینکه مدعیان دستاورد نفتی برجام بایستی بگویند که چرا به جای «ارزانی» و «لغو تمام تحریمها»، از ازدیاد صادرات نفتی سخن میگویند؟! و هماینکه مگر یادشان رفته بر طبق سیاستهای کلان نظام بایستی حتی به مقطعی برسیم که شیرهای نفت را ببندیم و صادرات نفت، منبع درآمد دولت نباشد؟!
سوم: گشایش در روابط خارجی، روابط بانکی، قراردادهای خارجی و تحویل سامانه اس300
مجدداً عرض میشود که برجام میبایست موجد ارزانی و لغو تمام تحریمها و اتمام تهدیدات خارجی باشد نه اینکه تحویل یک سامانه موشکی و چند رفت و آمد خارجی به جای آنهمه وعدههای رنگارنگ قالب شود.
از سوی دیگر نیز مگر همین سفرها و همینطور اجلاس سران غیر متعهدها و رفت و آمد رؤسای جمهور روسیه و برزیل و غیره در دولت قبلی نیز رخ نمیداد؟!
«روابط بانکی» هم که به اذعان خود دولتمردان «تقریباً هیچ» دستاوردی نداشته و مقولاتی مثل امتناع بانکهای بزرگ، مسدود بودن شبکه دلاری یوترن و تهدیدات پسابرجامی آمریکا آنها را بصورت کامل ناکام گذاشته است.
همچنین است که ثمره تمام این رفت و آمدها و توافقات و قراردادها فرض بر وقوع هم بایستی نافع اقتصاد ایران و ملموس برای مردم باشد نه اینکه رئیسجمهور کره جنوبی به ایران بیاید و در مقابل وی «نمایش تکواندو» و «کنسرت موسیقی» اجرا شود؛ بعد هم کسانی به مردم بگویند:«ببینید چه گشایشهای فراوانی ایجاد شده است»! و یا «چرا آفتاب تابان برجام را نمیبینید»؟!
به هر حال معتقدم که این مسئله مصداق بارز جرزنی سیاسی و کلاغ را رنگ کردن و به جای بلبل قالب کردن است که مشتی سفر دیپلماتیک و عکس یادگاری و قراردادهای منوط به نظر مثبت آمریکا و مصافحه با جانکری و نمایش تکواندو در مقابل رئیسجمهور کره! بعنوان دستاورد موعود برجام به مردم معرفی شود و درباره مابقی قصه هم یا به افکار عمومی «دروغ» و «مهملات» گفته شود یا اینکه با وقاحت بیان شود که «برجام اگرچه بر اساس دستور 9 بندی رهبر انقلاب نقض شده اما از لحاظ حقوقی اتفاقی برای آن نیافتاده است»!
درباره سامانه اس300 و تحویل نصفه و نیمه آن به ایران در دوران پسابرجام نیز گفتنیهای بسیاری هست اما منباب کنایه بیان میکنیم که اولاً باید ژست غیر نظامی دولت و کرسی آقای موسویان در دانشگاه پرینستون آمریکا را باور کرد یا ابراز خشنودی آنها از تحویل اس300 بعنوان دستاورد برجام را؟!
و ثانیاً فرض بر اینکه واقعاً بتوان تحویل سامانه اس300 که قرارداد آن در سالهای گذشته امضا شده و روسیه در مابهاِزای تأخیر در تحویل آن نیز محکوم به پرداخت غرامت به ایران شده بود؛ را نیز یک دستاورد برجام نامید، و اصلاً فرض بر اینکه آمریکا با عملگری دولت راضی شود 2 میلیارد دلار مصادره شده را بازگرداند و حتی فرض بر اینکه در لفظ بگوید ایران دیگر محور شرارت نیست... اما باز هم باید تذکر داد که برجام قرار بود «ارزانی» بیاورد و سبب «لغو تمام تحریمها» و «خاموشی تهدیدها و تحریمها» شود...
نویسنده: مسعود یارضوی