درمیان نامهای این آسمانخراشها خبری از برجهای جهان غرب نیست! چراکه غرب، سالهاست عطش خود را در سرکشیهای معمارانه سیراب کرده است. تجربه ابتدایی غرب در ساخت آسمانخراش، به قریب 150 سال پیش آمریکا برمیگردد و اتفاقی که عامل شکلگیری مکتب معماری شیکاگو شد.
شهر بزرگ شیکاگو آمریکا، در سال 1871 در آتش سوخت و معماران و مهندسان جوان سازه، بر ویرانههای شهر، بنیان سبک و سیاقی از معماری مدرن را شکل دادند که بعدها "مکتب شیکاگو" نام گرفت و اصول و قواعد آن، به عنوان منشور معماری مدرن، مورد توجه قرار گرفت.
تا سال 1889 ستون یادبود واشنگتن به عنوان بلندترین سازه جهان شناخته میشد اما در این سال برج ایفل جانشین آن شد.
ستون یادبود واشنگتن که تا سال 1889 بلندترین سازه جهان بود.
برج ایفل که طراح آن مهندس ایفل بود، در سال 1889برای نمایشگاه جهانی و به مناسبت صدمین سالگرد انقلاب فرانسه ساخته شد و در واقع نماد خاری بود که در آن نمایشگاه به چشم همه دنیا فرو می رود. اما پس از اتمام نمایشگاه، بخاطر زیبایی مهندسی آن، از تخریب ایفل صرفنظر کردند و به نشانه شهری پاریس و حتی فرانسه بدل شد. این برج به مدت 41 سال تا زمان بهره برداری از ساختمان کرایسلر در نیویورک در سال 1930، به عنوان بلندترین برج جهان شناخته میشد.
برج ایفل که تا سال 1930 و به مدت 41 سال بلندترین برج جهان بود.
البته برج ایفل صرفا یک المان نمایشی و بدون کاربری است و اما مهمترین جهش در زمینه آسـمانخراشها را برج کرایسلر ایجاد کرد. در سال 1928 والتر کرایسلر از معمارش وان آلن خواست برای او بلندترین ساختمان جهان را طراحی نماید. بنابراین برج کرایسلر در سال 1930 با 77 طبقه و 319 متر ارتفاع، مرتفعترین سازه ساخت دست بشر آن دوران یعنی برج ایفل را هم پشت سر گذاشت.
برج کرایسلر که از سال 1930 و به مدت 1 سال بلندترین برج جهان بود
سرمستی والتر کرایسلر از داشتن بلندترین ساختمان جهان دیری نپایید ودر اواخر سال 1929 کمپانی امپایر استیتEmpire State با تصمیم به ساخت آسمانخراشی به همین نام، رقیب را از میدان به در کرد. این بنای 102 طبقهای 381 متری در اوج دوران رکود اقتصادی تا مدتها چشم همگان را خیره کرد و تا کنون بیش از 117 میلیون بازدیدکننده از آن دیدن کردهاند. بر بالای ساختمان برج، آنتنهای تلویزیونی و مخابراتی نصب گردیده که ارتفاع برج را به 442 متر میرساند. البته هزینه سرسامآور امپایر استیت به حدی بود که تا 40 سال بعد هیچکس جرأت نکرد رکورد این ساختمان بلند را بزند.
برج امپایر استیت که از سال 1930 و به مدت 50 سال بلندترین برج جهان بود
با ارایه تئوری سازههای لولهای در اواسط دههی 60، ساختمانهای غولآسایی چون برجهای دوقلو مرکز تجارت جهانی (411 متر) و برج سیرز (442 متر) در اوایل دههی 70 سر از آسمانها در آوردند. پس از آن بلندترینها به مرور به مشرق زمین منتقل شد و برجهای دوقلوی پتروناس در پایتخت مالزی با 452 متر ارتفاع، رکورد بلندترین ساختمان اداری جهان را در دست گرفت.
مرکز تجارت جهانی با ارتفاع 411 متر یکی از بلندترینها بود.
مرکز سیزر در شیکاگو با ارتفاع 442 اکنون در رتبه ششم به لحاظ ارتفاع در جهان قرار دارد.
بلندتر و بلندتر، سریعتر و سریعتر، برجها بر روی هم ساخته شد تا غرور غرب مدرن، فروکش کند و فخر دانش مهندسی خود را به جهان بفروشد. اما غرب که مرد روزهای برج و آسمانخراش بود، سالهاست که دیگر سیراب از برج و پل و اتوبان و بلندترینها و بزرگترینها و بیشترینها؛ به دنبال مأمنی است که در آن قدری بیاساید و در توبه ای تاریخی، به یک طبقهسازی، در شهرکسازیهای خود روی آورده است. اما چه کنیم که عطش آن همچنان در مشرق زمین باقیست و مسابقهی "بلندترینها" روز به روز رونق میگیرد. تا جایی که به گواه نمودار زیر، دیگر نامی و نشانی از آسمانخراشهای غربی، در میانه نیست!
برندههای این مسابقه چندان ماندگار نیستند و در کمتر از چند ماه، جایگاه "بلندترین" را به برجی دیگر واگذار میکنند. شاید موفقترین نمونه در این زمینه، برجهای دوقلوی "پتروناس" در مالزی باشد. برجهایی که در سال 1998 تا 2004 بلندترین برجهای جهان بودند و طراحی خاص "سزار پلی"، معمار آن و همچنین مانورهای تبلیغاتی مختلف، از جمله فیلم "مأموریت غیرممکن" با بازی تهور آور تام کروز، آوازه لقب "بلندترین” را برای پتروناس مالزی، در حافظه جهانی به ثبت رساند. اما نکته جالب اینکه همان برج امروز در رتبه 27 جهان است! و تنها پس از چند سال این لقب را از دست داد. امروزه باقی ماندن در صدر به کمتر از چند ماه رسیده است و عملا هزینههای سخاوتمندانه برای ساخت بلندترینها، دیگر مقرون به صرفه نیست.
اکنون بلند ترین آسمانخراشها در جهان به قرار زیرند:
1. برج خلیفه در دبی با ارتفاع 828 متر
2. برج تایپه 101-در تایوان با ارتفاع 509
3. مرکز مالی جهانی شانگهای چین با ارتفاع 492
4. برجهای پتروناس 1و2 در کوالالامپور با ارتفاع 452
5. مرکز مالی گرینلند ناجینگ چین با ارتفاع 450
راز آسمانخراشها
به راستی چه چیزی در وجود انسان است که سبب میشود؛ سازههایی به قامت 828 متر (مربوط به برج خلیفه دبی) را برافرازد؟ قرآن در آیات 6 و 7 از مبارکه علق، کلام حیرتانگیزی دارد که پرده از این راز بر میکشد. کَلا إِنَّ الإنْسَانَ لَیَطْغَى ﴿٦﴾ أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى ﴿٧﴾ . آری، انسان طغیان میکند، آنگاه که احساس استغنا و بینیازی میکند.
شاید بتوان گفت، هنگامی که انسان مدرن خود را مملو و مشحون از رهآوردهای دانش و علوم تجربی یافت، خود را بی نیاز از آسمان دید و در تقابل با آسمان، قد برافراشت و طغیان کرد. طغیانی که حکایت از سرکشی و تقابل با آسمان دارد و گویا ستبرای کوههای بلند را به سخره میگیرد. آنچنان که برخی گفتهاند، برج میلاد، دهنکجی به ستبرای کوه دماوند است! اگر بپذیریم که اینگونه است، واژه آسمانخراش، به غایت با مسماست!
دانستنش خالی از لطف نیست که، واژه آسمانخراش فارسی یک گرتهبرداری از واژه skyscraper انگلیسی است. این واژه، نخستین بار در اواخر سده نوزدهم برای ساختمانهای بلند شهر نیویورک آمریکا بکار رفت. امروزه ساختمانی عنوان آسمانخراش دارد که بلندای آن، دست کم به 150 متر برسد.
واقعیتهای آسمانخراشها
واقعیت مهم و غیر قابل انکار بلندمرتبهسازی، هزینههای بسیار گزاف و سرسامآور آن است. هنگامی که ساختمانی با ارتفاعی بیش از 150 متر یا 828 متر (برج خلیفه دبی) ساخته میشود؛ ضرایب باورنکردنی بر هزینهها اعمال میگردد و در مقیاسهای بسیار بزرگ، فارغ از هزینههای مصالح یا موارد فنی، تکنولوژی پیچیدهای را نیز میطلبد. علاوه بر همه این هزینهها، هزینه "تعمیر و نگهداری" ساختمان که پس از ساخت، جاری میشود، به قدر خود سرسامآور است.
اما برای چه کاربریهایی این هیولاهای عظیم ساخته میشوند؟
1. مهمترین دلیل ساخت آن، کاربری مسکونی است. پرواضح است که تأمین کاربری مسکونی با هزینههایی گزاف، عقلانی نیست. اما در شرایطی مانند کمبود شدید زمین در کشورهایی کوچک و متراکم یا جزیرهای، مانند کره یا ژاپن معقول مینماید. لازم به ذکر است که، عملا توجیه مسکونی برای این ساختمانها منطقی نیست. در واقع تنها 1 برج از 20 برج بلندمرتبه دنیا، کاربری مسکونی دارد.
2. کاربری دیگر این برجها، "مخابراتی" است، که احتمالا این بدترین کاربری برای یک برج میتواند باشد. چراکه برج مخابراتی قاعدتا درآمدزایی خاصی ندارد. به علاوه میتوان با مکانیابی مناسب و سازههایی به مراتب کم هزینه تر مثل دکل و... همان کارایی را ایجاد نمود. چنین سرمایهگذاری هنگفتی، عملی "سخاوتمندانه” به حساب میآید. حال آنکه عملا با پیشرفت فناوری، نیاز به تجهیزات در ارتفاع بالا کمتر میشود و حتی ممکن است در طول دوره ساخت این گونه برجها، با توسعه تکنولوژی ضرورت آنها نیز از بین برود.
3. کاربری دیگر آن نیز "اداری-تجاری-اقامتی" است که صرفا در بلندمدت، قادر است هزینههای هولناک خود را به جیب سرمایهگذار برگرداند.
غرور، هویت و نشانه شهری
ایجاد احساس غرور ملی، هویت سازی برای یک شهر و ایجاد یک نماد شهری و برندینگ شهری، از جمله دلایل دیگری است که برای ساخت آسمانخراشها عنوان میشود. اگرچه بسیاری از این آسمانخراشها، پس از اتمام پروژه، به نماد شهر بدل میشوند؛ اما نماد شدن یک آسمانخراش پس از چند دهه امکانپذیر است. البته اینجا یک پرسش، موضوعیت دارد؟ آیا ساخت یک برج 828 متری تنها روش هویتسازی است؟ بسیاری از نمادهای شهری ارتفاع زیادی ندارند. اوپرای سیدنی، کلیسای سن پیتر، مجسمه آزادی منهتن، آکروپولیس آتن و … در غرب و مساجد جامع و عالی قاپو و از همه مهمتر میدان نقش جهان، نمادهایی جهانی و کم ارتفاع هستند که غالبا هویتبخش و غرورآفرین نیز هستند.
بهتر است بدانیم که کشورهایی که به لحاظ عقبه فرهنگی و تمدنی، ضعیف هستند، برای نمادسازی و هویتسازی، به شیوههایی اینچنینی روی میآورند. با ادله بالا اثبات میشود که ساخت برج میلاد تهران نیز، توجیه منطقی ندارد.
دانستنش خالی از لطف نیست که برج شارد در لندن به عنوان بلندترین برج اروپا، در رتبه 56 دنیا قرار دارد و این به معنای انصراف اروپا از شرکت در این مسابقه است. آمریکایی که تمدن ارشد جهان مدرن خوانده میشود، و تا سال 1980 همه صد برج برتر جهان را در خود داشت؛ در سال 2012 این عدد به 24 برج رسیده است و در شهرسازی خود، به ویلاسازیهای یک طبقه روی آورده است و این یعنی یک توبه تاریخی!