به گزارش پایگاه 598، «حسین قدیانی» در روزنامه «وطن امروز» نوشت:
چه کم دارد عرق کارگر از خون شهید که شهید با شهادت،
رسالت خود را تمام کرده است اما کارگر همچنان باید زحمت بکشد و باز هم
باید کار کند بلکه ایران عزیز ما در محصولی دیگر خودکفا شود تا آنوقت همین
من و شما هنگام خرید از فروشگاه شهروند یا فروشگاه رفاه در اوج
ملیگرایی(!) برویم جنسی را که دسترنج کارگر هموطن است بپیچانیم، جنس خارجی
بخریم، خیر سرمان «برند» بخریم تا این فقط دولت نباشد که با سمفونی
رنگارنگی از واردات، واردات همه چیز از شیر مرغ تا جان آدمیزاد، بر فرق
کارگر ایرانی بکوبد؛ پس چه میشود سهم سیلی ما ملت بر صورت کارگر ما ملت که
همین برادرمان باشد، همین دوستمان، همین قوم و خویشمان و همین
همسایهمان؟! به خدا جا دارد بروید نه یک بار، بلکه چند بار، مشروح دیدار
رهبر انقلاب با جماعت کارگر را ببینید! و ببینید کارگر ایرانی کجاهای
سخنرانی شمع جمع، این «ایرانیترین ایرانی»، این «ملیترین ایرانی» تکبیر
فرستاد؟! و ببینید دل این کارگر عزیز چقدر باید خون باشد که حتی هنگام بیان
جمله بدیهی و سادهای چون «برند نخرید» هم تکبیر بفرستد! و باز ببینید دل
این کارگر عزیز چقدر باید خون باشد از تبعیض و بیعدالتی که تکبیر بفرستد
حتی آنجا که رهبر معظم تأکیدی کاملا طبیعی میکنند؛ «منظور من از مبارزه با
قاچاق، مبارزه با فلان کولهبر لب مرز نیست»! وقتی کارگر برای بیان این
مسلمات هم تکبیر میفرستد، بیتعارف یعنی ناراضی از اوضاع است؛ ناراضی، هم
از دولت و هم از ملت که من باشم و شما! «فروشگاه شهروند» زیر نظر «شهرداری»
است و «فروشگاه رفاه» زیر نظر «دولت» و من تنها به عنوان یک مثال کوچک،
دمدستی و ملموس دارم به این 2 نمونه اشاره میکنم. این همه جنس خارجی در
این 2 فروشگاه چه میکند؟! وارد هر 2 فروشگاه میشوی، کم و بیش پر است از
شعار سال که «اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل» اما اینگونه؟! الف الفبای
اقتصاد مقاومتی گمانم همین باشد که لااقل در این 2 فروشگاه، کمی کمتر شاهد
رژه این همه جنس خارجی باشیم، حداقل در محصولاتی که کالای ایرانی کیفیتی
مشابه کالای خارجی دارد! آقایان بگویند نسبت به سال گذشته که لااقل به حیث
اسم، نامی جز «اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل» بر تارک خود داشت، از عرضه
کدام جنس خارجی در این 2 فروشگاه خودداری کردهاند؟! از قضا عمده خرید مردم
از فروشگاههای زنجیرهای، شامل محصولاتی است که نمونه داخلی، هیچ کم از
نمونه خارجی ندارد. لااقل در همین دسته از محصولات، اندکی از شعار سال
پیروی کنید! از دیگر سو و همچنان که باری پیش از این نوشته بودم، اوج
ملیگرایی را در این میبینم که بدانیم و علم داشته باشیم نمونه داخلی فلان
محصول، نسبت به نمونه خارجی کیفیتی نسبتا پایین دارد اما ناظر بر همین عرق
ملی، نیز ناظر بر احترام و اهتمام به عرق کارگر هموطن، برویم همان جنس
داخلی را بخریم تا اولا کارگر ایرانی با دست خودمان پرت به بیرون از این
مسابقه نابرابر اقتصادی نشود یعنی بیکار نشود، ثانیا متأثر از حس
ملیگرایی هموطنان خود، تشویق شود به ارائه جنس بهتر و مرغوبتر. برای این
مهم البته ثالثا و رابعا و... هم میتوان ردیف کرد لیکن فیالحال سخنم چیز
دیگری است؛ نهایت عداوت با کارگر ایرانی و اوج دشمنی با ملیگرایی آنجاست
که مثلا وارد همین فروشگاههای فوقالذکر شویم و علم داشته باشیم در اغلب
شویندهها، اغلب محصولات بهداشتی، اغلب محصولات خوراکی و... کیفیت محصول
کارگر ایرانی، پایینتر از کیفیت نمونه خارجی نیست اما چون شهوت خرید جنس
خارجی داریم باید جنس خارجی بخریم!
آری! ملیگرایی به داشتن دغدغههای اینچنینی است و الا آنکه با وجود شهر
زیبای لاهیجان و دهها کارخانه خوب تولید چای ایرانی، عمدتا در شمال کشور،
ایضا با وجود این همه کارخانه درست و درمان تولید محصولات خوراکی در داخل،
حتی چای و بیسکویت را هم خارجی میخرد و خارجی میخورد، بگذار توهم بزند
ملیگرایی یعنی چنبره زدن غلوآمیز روی کوچ فلان قوم از فلان نقطه اروپا به
فلان نقطه ایران! و پاک یادش برود که بر فرض صحت چنین ادعایی، این چه نقطه
مثلا پررنگی است برای ایران عزیز که بسی قبل از تاریخ این کوچ هم، هویتی
کهن داشته و تمدنی کهن و تاریخی کهن و جغرافیایی کهن و فرهنگی کهن؟! خب!
گمانم اینهاست حرف حسابهایی که بتوان با ملت و دولت درمیان گذاشت و الا
آیا ما باید با آقای روحانی عضو جامعه روحانیت مبارز درباره «انقلاب
اسلامی» و «اسلام انقلابی» هم مجادله داشته باشیم؟! آن هم با استفاده نابجا
و به دور از اقتضای زمان و آلوده به شبهه از فلان بیان استاد مطهری، هم او
که کار ویژهاش پاسخ به شبهات بود؟! یعنی آقای روحانی به عنوان تنها فرد
معمم از میان نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری 92 - درباره فضایل ایشان، یکی
هم این را میگویند که اول بار وی به امام لقب «امام» داد- این امر مسلم و
بدیهی را نمیدانند که اساسا و اصولا انقلاب اسلامی محصول اسلام انقلابی
خمینی بتشکن بود، نه اسلام آمریکایی و احیانا اسلام انگلیسی؟! یعنی آقای
روحانی خیال میکنند چون «دولت دینی» درست اما «دین دولتی» نادرست است، پس
«انقلاب اسلامی» هم درست ولی «اسلام انقلابی» نادرست است؟! یعنی آقای
روحانی متوجه تأکیدات فراوان امام راحل بر مقوله «اسلام انقلابی» نبوده و
نیستند؟! یعنی آقای روحانی با آن کارنامه قدیمی و آشنا در باب حجاب و در
باب خیلی امور دیگر از قبیل امر به معروف و نهی از منکر، دچار شک و شبهه
هستند در این مقولات؟! یعنی آقای روحانی متوجه منظور اصلی بزرگان از فلان
تذکر و بهمان رویکرد نیستند؟! کسی باورش میشود؟! و کسی باورش میشود ایشان
با آن همه سابقه دست راستی - منظور لزوما جناح راست نیست!- سی و چند سال
بعد از شهادت استاد مطهری، تازه به این نتیجه رسیدهاند که منادی بزرگ
اسلام انقلابی یعنی شهید والامقام مرتضی مطهری، همان شهید که داد میزد،
فریاد میزد و میگفت: «شمر تاریخ را رها کن! شمر امروز را بچسب!» نه توسط
گروهک فرقان - از انشعابات اسلام بیامام، اسلام بیولایت، اسلام التقاطی،
اسلام آلوده به مکاتب دنیوی، اسلام باب میل کدخداهای زمانه، همین اسلام
معروف به اسلام آمریکایی یا به عبارت بهتر؛ داعش پیش از اینها!- بلکه توسط
منادیان اسلام انقلابی به شهادت رسیدند؟! نستجیربالله! یعنی آقای روحانی
به این سخنان اعتقاد دارند؟! قصه اما گمانم چیز دیگری باشد! بگذار صریح
بگویم! دولت محترم تمام تخممرغهای خود را ریخته در سبد برجام، همان
برجامی که به اعتراف اعضای خود این دولت، «تقریبا هیچ» بوده دستاوردش! آقای
روحانی اخیرا گفتند برجام، صرف نظر از 2 کشور، برای 188 کشور سود داشته!
آن 188 کشور منتفع از برجام را کار ندارم؛ خوشا به حالشان! لیکن آن 2
کشوری که «تقریبا هیچ» سودی از برجام نبردهاند، تحقیقا و به اعتراف خود
دولتیها یکیاش «ایران» است و آن یکی هم باز «ایران» است! لذا هر از چند
گاه که با روشنگری اصحاب نقد، نیز روشن شدن کم و کیف برجام حتی برای خود
برجامیان نازنین و صدالبته روشن شدن فلسفه عدم خوشبینی بزرگان به مذاکره
با شیطان بزرگ، دولت خود را بیجواب میداند و بیپاسخ میبیند، چه کند، چه
نکند؛ یک کوچه فرعی باز میکند که افکار عمومی، ولو تا حدودی منحرف شود از
مباحث اصلی! در اینجا شیوه دولت اعتدال، بسی مایه شگفتی است؛ یکم- تنها به
آن دسته از محسنات برجام اشاره میکند که حتی با چشم مسلح هم نمیتوان
آنها را دید! بیم از آن است که کار این «مکاشفات برجامی» آنقدر بالا بگیرد
که دوفردای دیگر، آقایان مدعی شوند از ترکیب برخی ستارههای دبین؛ اصغر و
اکبر، کلمه «برجام» در آستان آسمان نقش بسته است! دوم- همین کوچه باز
کردنهای بیخود! که 53 سال بعد از یومالله 15 خرداد 42، ما باید با
رئیسجمهور جمهوری اسلامی که هم اسما روحانی و هم در لباس، روحانی هستند و
اتفاقا قبل از همه هم به امام «امام» گفتند، بنشینیم بحث کنیم که نخیر!
چیزی به اسم «اسلام انقلابی» نه فقط هست و نه فقط درست است، بلکه از قضا،
مهمترین مروج آن، یکی امام بود و یکی هم پارهتن ایشان! وقت اگر برای
بعضیها بیارزش است، برای ما که خود را از بدنه ملت میدانیم بسیار باارزش
است! زیبنده نیست شبهاتی را مطرح کنند که جوابش را خود بهتر از ما
میدانند! ما قلم دست گرفتهایم برای پاسخ انقلابی به دشمن! به رئیسجمهور
جلاد و بدعهد آمریکا! نه به رئیسجمهور جمهوری اسلامی! زیبنده که نیست هیچ،
حتی از اعتدال و عقلانیت هم به دور است اینگونه بخواهند با این وقت شریف
معامله کنند! طرفه حکایت اینجاست؛ وقت دولت هم مال ملت است! آنوقت دولت،
وقت ملت را بگیرد که اسلام انقلابی ال است و بل؟! برای زدن اسلام انقلابی،
باراک اوباما هست! بعضیها وظیفه دیگری روی دوش دارند! وظایف دیگری...