متن بخش دوم اين گفتوگو را در ادامه ميخوانيد:
واقعيت اين است كه ظاهر جامعه ما ظاهر يك جامعه اسلامي نيست و زن و مرد هم ندارد. شما به عنوان مسئول کمیته بانوان جبهه پايداري در صورت ورود دوباره به مجلس چه برنامههايي برای اصلاح جامعه اسلامی داريد؟
در بخشهاي فرهنگي، قانون تا يك حدي ميتواند پاسخگو باشد و آنها را علاج كند. بايد اينها مردمي شوند. در بخش قانون ميتوانيم بگوييم در كتابهاي درسي ما بايد از همان كودكي اين مباحث جدي گرفته شوند. در بخشي از آموزشهاي ضمن خدمتي كه معلمها ميبينند، تبيين فلسفه حجاب باشد كه بتوانند بهطور عملياتي حتي قبل از سن تكليف دانشآموزان، اين موارد را آموزش بدهند. ما ميتوانيم اينها را ملزم كنيم كه در دستورالعملها و آييننامه بيايند، چون كار فرهنگ و فرهنگسازي است، بيشتر بايد در بحث نظارتي فعاليت بيشتري داشته باشيم. وظيفه مجلس از يكسو بحث تصويب قوانين است و يك بخش هم بخش نظارت است كه معمولاً مغفول واقع ميشود. اين بحث نظارتي خيلي مهمتر است. اگر بحث نظارت جدي گرفته شود، به اعتقاد من خروجي بهتري دارد. نكته ديگر قانون احياي امر به معروف و نهي از منكر است، يعني ساختاري براي احياي فريضه امر به معروف و نهي از منكر بايد تدارك ديده شود.
لایحه امر به معروف از مجلس هفتم در دولت گیر کرده است
قانون در اين زمينه نداريم؟
قانون امر به معروف هم در مجلس هفتم مطرح شد. كميسيون فرهنگي طرحي به مجلس هفتم داد كه طول كشيد، متوليان امر كه در رأس آنها آقاي زرگر و خيلي هم پيگير هستند، ديدند در مجلس ممكن است به دليل نياز به اعتبارات و تخصيص بودجه به سرانجام نرسد و اين را به دولت دادند و گفتند در كميسيون فرهنگي دولت، آماده و پخته شود، دوباره تقديم مجلس شود، ولي هنوز از كميسيون فرهنگي دولت به مجلس نيامده است.
الان ميبينيم كه بعضي از اعتقادات دولت را بسیاری از علما قبول ندارند، شايد دولتیها اصلاً نخواستند كه اين لايحه قانون شود، خود مجلسيها قصد پيگيري مجدد ندارند؟
در رفت و آمد بين دولت و مجلس است. بايد يك ارادهاي باشد.
یعنی هیچ كاري نميشود كرد؟!
طرحش آماده است و بايد به تصويب برسد. به نظرم بايد در اين سه چهار ماه باقيمانده مجلس هشتم در دستور كار قرار گيرد. خيلي وقت نمايندگان در تذكراتشان گفتهاند كه اين جزو ضروريات است. ما يك جامعه اسلامي هستيم. بعضي از كشورها كه ظاهراً ادعاي مسلماني دارند، وزارت امر به معروف و نهي از منكر دارند. اين احكام الهي خيلي مهم هستند و سعادت مردم را تضمين ميكنند. از نظر قانونگذاري، يك بحثمان اين است، ولي من معتقدم بايد نظارت جديتر شود. نظارت بر فيلمسازي، صدا و سيما و از این قبیل.
خانم آلیا نتيجهاي كه من از صحبتهاي شما گرفتم اين است كه اگر انشاءالله به مجلس رفتيد، يكي بحث نظارت را جديتر پيگيري ميكنيد، يكي هم بحث احياي قانون امر به معروف و نهي از منكر را بالاخره نهایی میکنید.
اينها ميتواند در كميسيون فرهنگي در دستور كار قرار گيرد و به شكل جدي مطالبه و پيگيري شود. شايد جايش بود كه فراكسيون روحانيون مجلس صف اول مطالبهكنندگان اين موضوع باشند، كه انشاءالله در اين سه چهار ماه باقيمانده باشند. خيلي از مباحث هست كه شايد علت و عامل مباحث فرهنگي و خانواده باشند و بسياري از آنها بايد در كميسيون اجتماعي بررسي شود. بعضي از كميسيونهاي مجلس بايد تقويت شوند، يعني افرادي كه رأي ميآورند و به مجلس ميآيند، در همان ابتدايي كه قرار است افراد در كميسيونها تقسيم شوند، بايد تدبير صورت گيرد كه افراد كارآمد و توانمند روي موضوعات مختلف فرهنگي، سياسي، اجتماعي بر اساس توانمنديها، تخصص، اعتقاد و تعهدشان تقسيم شوند. يك وقتهايي اينطور نيست و رفتن در كميسيونها به دليل بعضي از جاذبههاي بيروني است.
نماینده بی اطلاع از کار اجرایی باعث اصطكاك بين قوه مقننه و قوه مجريه ميشود
شاید امروز بهتر از هر روز فقدان یک مجلس انقلابی که هم سو و هم جهت و هم گام با ملت همراه با انقلاب باشد، احساس میشود. روشن است که مجلس برای تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی نیازمند نمایندگان آرمانگرا است، به نظر شما شاخصههاي يك نماينده آرمانگرا چيست؟
نماينده بايد سه شاخصه داشته باشد. يك بخش را قانون تعيين كرده كه حداقلي است. تحصيلاتش چقدر باشد، اعتقاداتش چه باشد. اينها در قانون، حداقلي است كه شوراي نگهبان بررسي ميكند. نكته دوم اين است كه نماينده قبل از ورود به مجلس بايد ويژگيهايي داشته باشد، از جمله اينكه كار اجرايي انجام داده باشد. كساني كه نماينده ميشوند و درباره چند و چون كارهاي اجرايي، بياطلاع يا كماطلاع هستند، باعث اصطكاك بين قوه مقننه و قوه مجريه ميشوند و تداخل وظايف ميشود. اين خلاء وجود دارد و ما بايد قانون انتخابات را اصلاح و ويژگيهايي را براي كساني كه ميخواهند به مجلس بيايند، تعيين كنيم كه اقلاً مدتي كار اجرايي و مديريتي كرده باشند و صرفاً تلاش براي جذب رأي مردم نباشد. به هر حال ممكن است كسي به دليل شهرت پدر يا شهرت خانواده يا جاذبههاي مختلف رأي بياورد. اين مسائل بايد در قانون انتخابات اصلاح شوند. حالا وقتي مردم به كسي اعتماد ميكنند و به او رأي ميدهند و نماينده ميشود، او ديگر وكيل مردم است، وكيل خودش نيست. وكيل مردم يعني از طرف مردم وكالت دارد كه مشكلات مردم را مخصوصاً در سطح كلان كه قانونگذاري و نظارت هست، حل كند، زندگي مردم را تسهيل كند، براي رفاه نسبي مردم و دين و دنياي مردم تلاش كند. نماينده از طرف مردم وكالت دارد كه اصول قانون اساسي را اجرا كند. بخشي از اين اصول به فرهنگ، بخشي به اقتصاد، بخشي به سياست، بخشي به حوزه بينالملل و... برميگردد. نمايندگان بعد از تأييد اعتبارنامهشان به قرآن قسم ميخورند كه در ايفاي وظايف نمايندگيشان كوشا باشند و قانون اساسي را اجرا كنند. آن چيزي كه مورد نياز مردم هست، در قانون اساسي آمده است. مقام معظم رهبري در ديدار با نمايندگان فرمودند اين چهار سال از عمرتان را وقف كنيد. كسي كه عمرش را وقف ميكند، يعني دنبال كسب مال و نام و شهرت و پست و مقام براي خودش و خويشاوندانش نيست و به اين فكر نميكند كه بعد از نمايندگي چه اتفاقي برايش ميافتد، بلكه چهار سال عمرش را وقف ميكند كه كاملاً در خدمت مردم باشد و در امانت وكالتي كه مردم به او سپردهاند، خيانت نكند.
در بحث آرمانگرايي نمايندگان، فتنه و ابتلائاتي كه دامنگير ميشود، چه نقشي در شناخت آنها دارد؟ خصوصاً در فتنهاي كه در سال 88 ايجاد شد.
در قضيه فتنه، چه فتنهگرها، چه كساني كه با آنها همكاري كردند و چه كساني كه سكوت كردند، به نظر ميآيد فريب دنيا را خوردند كه نتوانستند تشخيص دهند. فتنه يعني شرايطي كه حق و باطل در هم مخلوط ميشود. وقتي مخلوط شد آن چيزي كه به نظر ميآمد در مقابل چشم بصيرت آنها يك پرده شد و به همين چشم ظاهري محدود شدند و بيبصيرت شدند، مخصوصاً بعضي از خواص، به نظر ميآمد ناشي از توجه به بعضي از جلوههاي دنيايي بود. قرآن ميگويد: «زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاء وَ الْبَنِينَ وَ الْقَنَاطِيرِ الْمُقَنطَرَةِ»( سوره آلعمران، آيه 14). حالا حبّ فرزند بود يا حبّ جاه بود يا حبّ مقام، به هر حال اينها خلاءهايي بود كه دشمنان ما در بعضي از افراد از خانواده انقلاب شناسايي و خلاءها پيدا شد و از همانجا وارد شدند و اين فتنه را درست كردند. من فكر ميكنم بيتوجهي به رسالتي كه دارند، بيتوجهي به عظمت انقلاب، بيتوجهي به آرمان حضرت امام و آرمان شهدا باعث شد كه پردهاي روي بصيرتشان كشيده شود و در جريان فتنه مردود شوند.
برخی از فرمایشات رهبری سوء تعبیر میکنند
امروز شاهد هستیم که بعضي از مردودين فتنه در انتخابات براي اصولگرايان تصميمگيري ميكنند. شاید یکی از عوامل ايجاد جبهه پايداري هم به همين دليل بود. تحليل شما چيست؟
اينكه خود اينها بيايند صاحب كار و مدعي شوند، پذيرفته شدني نيست. بعضيها از فرمايش مقام معظم رهبري كه بايد جذب حداكثري داشته باشيم، سوءتعبير ميكنند، اما اينها هم مصداق «نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ»( سوره نساء، آيه 150) است. ما ميبينيم كه مقام معظم رهبري خطاب به بسيجيان ميفرمايند: «بسيجي جاذبه دارد، اما هرگز از اصول كوتاه نميآيد». ما نبايد از اصول كوتاه بياييم. يكي از مسائل مهم ما بحث فتنه است و سخنرانياي وجود ندارد كه مقام معظم رهبري در آن به بحث فتنه اشاره نكنند و گفتند اين گناه و جرم بزرگي بود. فرق هم نميكند، كساني كه فتنه كردند، كساني كه امكانات در اختيار آنها گذاشتند و كساني كه رضايت دادند و سكوت كردند. دريغ از يك سخنراني، دريغ از يك مصاحبه. همه اينها به يك اندازه براي انقلاب ضرر و زيان داشتند. ما نميگوييم اينها را طرد كنيد، ولي نبايد همهكاره باشند و براي ديگران تصميم بگيرند و حتي اين جسارت را داشته باشند كه بگويند اگر كسي با ما بود، وحدت دارد، اگر بدون ما بود، تفرقه را دنبال ميكند. به همين دليل گفتمان جبهه پايداري به دنبال بصيرتبخشي به مردم و تحقق فرمايشهاي مقام معظم رهبري در این باره است و در اين مسير يك رويكرد سلبي دارد و يك رويكرد ايجابي. جبهه پايداري به عنوان يك گفتمان تلاش ميكند براي انتخابات مجلس كه يكي از فرآيندهاي مهم در انقلاب ماست، افرادي را كه اين ويژگيها را دارند و مرزشان مخصوصاً با فتنه، شفاف است به مردم معرفي كند. البته رويكرد سلبي هم دارد، يعني كساني را هم كه مرزبنديشان با فتنه شفاف نيست، به مردم معرفي ميكند كه آنها را بشناسند و در رأي دادن تأمل كنند. اين كمكي است كه گفتمان جبهه پايداري به مردم میكند و از ورود افراد نامناسب براي مجلس در حدي كه ميتواند با آگاهي دادن به مردم جلوگيري كند و به فرموده امام كساني به مجلس بروند كه عصاره فضايل مجلس باشند و وقتي عصاره فضايل مجلس دور هم جمع ميشوند، مجلس در رأس امور قرار ميگيرد، در غير اين صورت به جايگاه و منزلت مجلس لطمه وارد ميشود.
حركت حلقه منحرف نفوذی در دولت را برای انتخابات چگونه ارزيابي ميكنيد؟
ببینید، بروز و ظهورش اين است كه به هر حال دارند تلاشهايي ميكنند. اخبارش جسته گريخته ميآيد، جلسات و برنامههايي دارند، حتي چند وقت پيش اعلام موجوديتي آمد با عنوان جبهه حاميان دولت اسلامي كه در آن گفته بودند خط قرمز ما اصولگرايان هستند به همراه فتنهگران و جبهه پايداري. واقعاً اين يك تير خلاص بود. يعني وقتي تفكر اصولگرايي جا افتاده و مردم به خاطر تفكر اصولگرايي به آقاي احمدينژاد رأي دادند، حالا اگر يك اصولگرايي خطايي ميكند با تفكر اصولگرايي فرق ميكند و يا مواضع جبهه پايداري بسيار مشخص است. افرادي كه در آن هستند و در واقع رهبري معنوي حضرت آيتالله مصباح، مسير را كاملاً نشان ميدهد. حالا بيايند و در يك بيانيه بگويند كه خط قرمز ما اصولگرايان و جبهه پايداري است، نشان ميدهد كه همين اعلام موجوديت از مسير اصلي انقلاب منحرف شده، به دليل اينكه هم مواضع جبهه پايداري مشخص است و هم مواضعي كه در منشور اصولگرايي آمده است. حالا اگر بعضي از اصولگرايان بد عمل كردهاند، ، هم در داخل مجلس و هم بيرون از آن، ما هم ميدانيم و اتفاقاً بعضي از اصولگرايان در جريان فتنه وارد شدند. اين اصولگرايان را احتمالاً شوراي نگهبان براي كانديداتوري مجلس رد ميكند، اما چنين چيزي هم از طرف جبهه حاميان دولت اسلامي آمد.
ماجرای معرفی برای وزارت آموزش و پرورش
از آنجا كه یکی از تخریبهای جبهه پایداری اعلام وابستگی اعضاي این جبهه به جريان نفوذی است، یکی از مصداقها را شما معرفی میکنند. به عنوان کسی که از سوی دولت دهم برای وزارت آموزش و پرورش معرفی شدید، در این خصوص توضیح دهید.
بحث آموزش و پرورش در دولت نهم هم مطرح بود و اينطور نبود كه در دولت دهم مطرح شود. در دولت نهم كه اين بحث مطرح شد، در مجلس همهمه شد، حتي زماني كه آقاي فرشيدي را ميخواستند مطرح كنند، بعضي از همكاران ما در مجلس هفتم گفته بودند اگر به آقاي فرشيدي رأي ندهيد، ميخواهند يك خانم را معرفي كنند و فضاسازي شده بود. كلاً اين در جامعه جا افتاده، يكي وزارت بهداشت است و يكي وزارت آموزش و پرورش. با توجه به اينكه بخشي از وظايف و مأموريتهايش آموزشي و تربيتي است و گروه هدفش بيشتر خانمها هستند، اين امكان و زمينه وجود دارد كه وزير آنها يك خانم باشد. در دولت نهم اين مسئله براي وزارت آموزش و پرورش مطرح شد، اما فضاسازي شد و در واقع به فراموشي سپرده شد. در دولت دهم مطرح شد و در آنجا بحث شد كه آيا بحث وزارت يكي از مصاديق ولايت است يا نه، چون نظر مراجع و روحانيت ما اين است كه زنان نميتوانند بر جامعه ولايت داشته باشند كه در اينجا از سوي مقام معظم رهبري پاسخ داده شد. در جامعه ولايي كه وليفقيه حضور دارد، حتي رئيسجمهور هم ولايت ندارد و به وزير هم ولايت ندارد كه حالا بگوييم که وزارت، ولايت زنان بر مردان است. اگر بخواهيم عدم ولايت زن بر مرد را مطرح كنيد، كار مشكل ميشود، چون شما در يك دبستان كوچك هم كه مديرش يك خانم است، اگر يكي از كاركنان، آقا باشد، ميگويند اين خانم بر آن آقا ولايت ندارد، بنابراين مقام معظم رهبري در يك استفتا به اين مطلب پاسخ دادند كه بحث ولايت مطرح نيست، اما در آن فضا آقاي احمدينژاد استدلالي داشتند و در همان صحبتهاي مقدماتي هم كه ميكردند كه بايد يك خانم مجموعه آموزش و پرورش را اداره كند، بيشتر تأكيد ايشان روي مباحث تربيتي بود و ميگفتند اگر در بحث تربيت انرژي بيشتري بگذاريم و برنامهريزي بهتري داشته باشيم، برآيند خوبي براي تربيت نسل اسلامي خواهد داشت. با توجه به اينكه بيشتر بدنه آموزش و پرورش را خانمها تشكيل ميدهند، بهتر است يكي از خانمها باشد، ولي شايد جوّ عمومي نميپذيرفت. در همان موقع بعضي از مراجع و روحانيت شايد صلاح ندانستند و طوري بود كه وقتي مطرح شد، مدتي روي آن فكر شد و من خدمت ايشان رسيدم و ضمن ذكر دلايلي گفتم فكر ميكنم در مجلس بمانم مؤثرتر هستم. با توجه به اينكه 20 سال سابقه خدمت در آموزش و پرورش داشتم، گفتم انشاءالله بتوانم از سنگر مجلس همانها را به كار بگيرم و ايشان هم قبول كردند و استدلال مرا پذيرفتند، ولي ديديم كه خانم ديگري وزير بهداشت و درمان شدند و مشكلي هم پيش نيامد.
شما اصولا حضور زنان را در سطوح بالايي مثل وزارت چگونه ارزيابي ميكنيد؟
به نظر من در حال حاضر جامعه ما اين پذيرش را دارد. با توجه به اينكه جامعه ما ولايي است و در نظام ولايتفقيه، مردم اعتماد دارند كه همه چيز با نظر ايشان است و اشكالي پيش نميآيد. در قضيه وزارت زنان هم ايشان به عهده خود مجلس گذاشتند و نظر منفي ندادند و يكي از خانمها رأي اعتماد آورد و وزير هم شد. من فكر ميكنم دولتهاي آينده هم زناني را به عنوان گزينه وزارت به مجلس معرفي كنند.
دليل اشتراك سياسي و انديشهاي و رفتاري برخي از بانوان اصولگرا با فتنهگران مثلاً خانم بهروزي با فائزه هاشمي را در چه ميدانيد؟
ما هم در تاريخ اسلام و هم در متن قرآن، در همه پديدههايي كه اتفاق ميافتند، زنان را هم در نقشهاي مثبت ميبينيم، هم در نقشهاي منفي. حتي جايي خداوند همسر فرعون را مثال ميزند كه نقش مثبت دارد و ميتواند حتي الگوي همه مردان و زنان باشد. در قضيه فتنه هم مثل تاريخ اسلام زناني را داشتيم كه منتسب به خانواده پيامبر صلی الله و علیه و آله يا ائمه معصومين علیهم السلام بودند، اما وارد فتنه شدند. در تاريخ از اين زنان زياد داريم، از جمله همسر لوط. قضيه فتنه هم از اين قضاياي تاريخي مستثني نيست. بعضي از زنان در رأس فتنه قرار گرفتند و خودشان آشوبگر بودند كه الان زمان محاكمهشان است. بعضيها سكوت و بعضيها حمايت كردند و اينها مردم را شناختند و بهترين پاسخ، نگاه تنفرآميز مردم به آنهاست و اين سواي اينكه قانونگذار بايد وظيفه قانونياش را انجام دهد و قوه قضاييه بايد محاكمه كند و عدالت در محاكمه باشد و فرقي نباشد بين كسي كه به شخصيتي منسوب است و مردم عادي، اما بدتر از محاكمه نگاه تنفرآميزي است كه مردم به اين افراد دارند و آنها را طرد كردهاند.
پاسخ محافظه کارانه به این سوال به دلیل حضور دو دوره در مجلس است؟!
من در مصاحبههاي متعدد در باره فائزه هاشمي صحبت كردهام.
بيشتر خانم بهروزي مد نظر بود.
خانم بهروزي در قضاياي سياسي اخير چندپهلو بودند، يعني با افراد مختلف ارتباط داشتند.
برخی زنان اصولگرا با زنان اصلاح طلب تعهد کردند در صورت پیروزی به هم سهم دهند
گویا فعالیتهایی هم با زنان مدعی اصلاحات داشتند.
بله، عدهاي از خانمها مثل خانم بهروزي و چند نفر ديگر كه شاخص و مشهور نيستند، بلكه عضو بعضي از تشكلها هستند، خانم بهروزي با اينها جمع شدند و خودشان را تحت عنوان زنان اصولگرا مطرح كردند. در واقع اين عنوان بود و روي همه زنان اصولگرا در مجلس و دولت شموليت نداشت، بلكه عدهاي بودند كه در يكي دو تشكل بودند كه با خانم بهروزي هماهنگ بودند و اينها با بعضي از زنان اصلاحطلب جلساتي گذاشتند، مثل خانم راكعي، خانم ابتكار، خانم كولايي و اينها گفتند اسم اين مجموعه را ميگذاريم ائتلاف زنان ايران.
اين جلسات مربوط به چه زمانی است؟
اينها چند سال است كه اين ائتلاف را دارند، جلسات مشترك با هم دارند، اين جلسات چرخشي است. گاهي در مكاني كه زنان اصلاحطلب دارند، گاهي در مكاني كه اينها تحت عنوان زنان اصولگرا دارند و اين مواضع را عنوان كردهاند كه بحث مربوط به زنان يك بحث مستقل است و ارتباطي با فضاي كشور ندارد و با هم تعهد متقابل داشتند و الان هم دارند كه اگر اصولگرايان به پيروزي رسيدند، سهمي به زنان اصلاحطلب دهند و بالعكس. الان تحت عنوان ائتلاف اين جلسات را دارند.
در زمان انتخابات هم اين جلسات بيشتر شده است؟
بله، ميگويند براي اينكه از حقوق زنان حمايت كنيم، چنين ائتلافهايي را با هم تشكيل دادهاند. خانم فائزه هاشمي هم در جمع آنها هست و الان در دفتري تحت عنوان جامعه زينب در ساختمان نمايندگان ادوار جلساتي را برگزار ميكنند و در جلساتشان خانم فائزه هاشمي هم هست. بعد از جريان فتنه بود كه اينها بهاتفاق خانم فائزه هاشمي به مجلس و به ديدن آقاي باهنر آمدند كه خبر آن در رسانهها هم منتشر شد مبنی بر اینکه آقاي باهنر با خانم فائزه هاشمي ديدار داشته است. بعد از جريان فتنه آقاي باهنر در توضیح آن گفت كه يك عده از خانمها توسط خانم بهروزي از من وقت گرفتند، ولي من به اسم فائزه هاشمي وقت ندادهام. بالاخره اين فعاليت را دارند و احتمالاً در مجلس نهم هم با همين ائتلاف ليست میدهند، ليستي كه متشكل از زنان باشد. هيچ بعيد نيست.
نظر شما در باره رفتار سياسي شيرين عبادي چيست؟
خانم شيرين عبادي ملت، باورها و فرهنگ خود را به بيگانگان فروخت تا جايي كه حتي همسر و خانواده خود را هم رها كرد. در واقع فريب بعضي از جاذبهها و كف و هورا و جايزه نوبل را خورد و الان در دامن بيگانگان است. اخبار و اطلاعات در حد جاسوسي به آنها ميدهد، كار ايشان به مرحلهاي از پستي رسيده كه وكيل فرقه ضالّه بهائيت ميشود. همه كساني كه به ملت خيانت ميكنند، سرنوشت محتومشان همين است كه التماس كنند و به دامن بيگانگان پناه ببرند. الان ايشان يك روز در فرانسه است، يك روز در جاهاي ديگر بايد جاسوسي كند و اخباري از كشور بدهد تا بتواند زندگياش را اداره كند، چون به هر حال ايشان اجير و مزدور است.