کد خبر: ۳۷۱۵۷۷
زمان انتشار: ۰۰:۳۹     ۲۸ فروردين ۱۳۹۵
دولت موقتی‌ها معتقد بودند که نگهداری اف۱۴ها هزینه‌بردار است و جدای از آن، اساساً «این نوع هواپیماها به درد ما نمی‌خورد.»

به گزارش پایگاه 598، روزهای نوفل لوشاتو و مصاحبه‌های داغ و پرشور امام خمینی رحمه‌الله، کلیدواژه‌ها و عبارت‌های به‌یادماندنی زیادی برای ادبیات سیاسی انقلاب برجای گذاشته است. یکی از این عبارت‌ها که بعداً به یکی از مبانی انقلاب اسلامی و نقدهای مهم آن به اندیشه‌ی پادشاهی بدل شد، «نفی روابط سلطه‌آمیز» با کشورهای دیگر و «الغای قراردادهای دولت پهلوی» با دولت‌های استکباری بود. امام رحمه‌الله معتقد بود که «تمام قراردادهایی که تا حالا بسته شده است در ایران -اگر از صدر مشروطه نگوییم، در زمان این دو تا سلطان، که عبارت از رضا شاه و محمدرضا شاه باشد- تمام قراردادها برخلاف قانون است و قراردادها همه باطل است، برای اینکه مجلسْ مجلس قانونی نیست تا تصویب کند؛ سلطان سلطان قانونی نیست تا مثلًا عرضه بدارد به مجلس، تا نخست‌وزیر تعیین کند، تا امر به فتحِ مجلس بکند.»[1]

بنابراین با سقوط نظامِ پادشاهی در ایران، یکی از وظایفی که متوجه دولت موقت بود، الغای قراردادهای استعماری و از جمله قراردادهای نظامی بود. در همین رابطه بسیاری از قراردادهای نفتی و نظامی ملغی اعلام شد. سخنگوی دولت موقت در یک مصاحبه‌ی مطبوعاتی اعلام کرد که «قراردادهای تسلیحاتی با ایالات متحده‌ی آمریکا شامل خرید جنگنده‌های اف-16 آواکس و ناوشکن‌های جنگی که با حجم نزدیک به 9 میلیارد دلار بود لغو شده است... یک‌سری قراردادهای دیگر با مستشاران نظامی آمریکا بسته شده بود که آن‌ها نیز لغو شده است.»[2]

آهن‌پاره؟

اما این تمام ماجرا نبود. بخشی از قراردادها مربوط به اقلامی‌ می‌شد که نقل و انتقال آن‌ها و مبالغ پرداختی‌شان انجام شده بود که مهمترین آن‌ها جنگنده‌های اف14 آمریکایی بود که دولت شاه برای آنکه بتواند ژاندارم آمریکا در منطقه‌ی غرب آسیا باشد به اجازه‌ی آمریکایی‌ها از آمریکایی‌ها خریده بود. برای همین معروف بود که فقط آمریکا و ایران چنین جنگنده‌هایی را در اختیار دارند. ماجرای اف14ها به‌زودی به مسئله‌ای اختلافی تبدیل شد که در یک سوی آن، اعضای دولت موقت مصرانه خواستار عودت دادن یا فروختن هواپیماها بودند و در سوی دیگر آن، یاران انقلابی امام به‌شدت این اتفاق را برای امنیت و مصالح کشور خطرناک می‌دیدند.

استدلال دولت موقتی‌ها بر چند محور استوار بود؛ در ابتدا بیان می‌کردند که این اقدام کاملاً مبتنی بر دیدگاه‌های امام است. امام رحمه‌الله در برخی بیانات خود با «آهن‌پاره» خواندن هواپیماهایی که شاه در قبال اهدای نفت به غربی‌ها دریافت کرده بود گفته بودند که «همه‌ی این قراردادهایی که [منعقد] کردند، قرارداد اسلحه [منعقد] کردند، باطل بوده این قرارداد. بیایند پول ما را بدهند و آهن‌هایشان را ببرند. نفت ما را بردید پولش را بدهید؛ آهن‌هایتان را هم ببرید مال خودتان.»[3]

این سخنان امام رحمه‌الله از سوی دولت موقتی‌ها با برداشتی اشتباه و غلط روبرو شد. منظور امام از این هواپیماها نه جنگنده‌های نظامی که هواپیماهای گران‌قیمت مسافرتی بود که دولت پهلوی در ازای وجه‌المعامله‌ی نفت از غربی‌ها خریده بود. امام رحمه‌الله همان روزها فرموده بود: «از همین‌جا، از همین مملکت «متمدن»، در ازای نفت، طیاره [خریدند] -نوشته بود- سیصد و پنجاه میلیون دلاری و پانصد و پنجاه میلیون دلاری! این طیاره را می‌خواهیم چه کنیم ما؟ ما می‌خواهیم بین مشهد و قم [و] تهران برویم، طیاره‌ی سیصد و پنجاه میلیون دلاری -آخر من تصورش را نمی‌توانم بکنم- آن [را] باید بدهد به ما! نفت ما را ببرد.»[4]

اف‌14های به‌دردنخور

اما دولت موقتی‌ها استدلال‌های دیگری هم داشتند؛ دکتر ابراهیم یزدی، وزیر خارجه‌ی دولت موقت در مصاحبه‌ای اختصاصی با کیهان از چرایی اقدام دولت متبوعش برای بازگرداندن یا فروش اف14ها پرده برداشت: «وقتی که گزارشاتی که در مورد این هواپیماها تهیه شده بود بررسی شد، ما برخوردیم به این مسئله که تاکنون ایران 5 میلیارد دلار بابت خرید این هواپیماها پرداخته و نگهداری آنها هرساله 500 میلیون دلار خرج برمی‌دارد. یعنی ظرف ده سال 5 میلیارد دلار به میزان قیمت این هواپیماها افزوده می‌شود... و سیستم پرواز این هواپیما بسیار پیچیده است و حتی موشک‌هایی که این هواپیما حمل می‌کند (فونیکس) هنوز آزمایش نشده و به‌طور کلی به کار انداختن این هواپیماها برای خود آمریکا هم بسیار مشکل است و اگر دولت ایران بخواهد اینها را به کار بیندازد حداقل به چهارصد مستشار آمریکایی برای آموزش خلبان‌ها نیاز داریم... با در نظر گرفتن گرانی بیش از حد این هواپیماها این که هر ساعت پروازش برای ایران 1.5 میلیون دلار خرج برمی‌دارد و ثانیاً نگه داشتن این هواپیماها باعث وابستگی شدید ما خواهد شد، دولت تصمیم گرفته این هواپیماها را به آمریکا یا هر دولت دیگری که حاضر باشد بفروشد.»[5]

بنابراین دولت موقتی‌ها معتقد بودند که نگهداری اف14ها هزینه‌بردار است و جدای از آن، اساساً «این نوع هواپیماها به درد ما نمی‌خورد.»[6] مدعای «به درد نخوردن» اف‌14ها مبتنی بر یک تفاوت فکری مهم در میان دولت موقتی‌ها و نیروهای انقلابی بود که مطابق با ادبیات سیاسی آن روزها این‌گونه تعبیر می‌شد که جمهوری اسلامی باید «سیاست تهاجمی» هم داشته باشد یا نه؟ دولت موقت و شخصیت‌های اساسی آن مطابق با دیدگاه‌های خود معتقد بودند که جمهوری اسلامی نیازی به سیاست تهاجمی ندارد و آنچه ضروری است تنها توانایی دفاعی نظام است. برای همین هم جنگنده‌های اف14 که فراتر از دیدگاه‌های دفاع‌محورانه و منبعث از تقکر تهاجمی آمریکا ساخته شده است به درد جمهوری اسلامی نمی‌خورد.

قدرت دفاعی و قدرت تهاجمی

چنین تفکری در نزد یاران انقلابی امام به‌شدت محل تأمل بود. زرورق زیبای این سخنان نباید توجهات را از باطن خطرناک آن منصرف می‌کرد. نه هزینه‌ی زیاد دلیلی بود برای از دست دادن هواپیماها و نه واقعاً هواپیماها به دردنخور بودند. یکی از نخستین و شدیدترین واکنش‌ها را حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از خود نشان دادند. ایشان که آن زمان معاون وزیر دفاع در امور انقلاب و عضو شورای انقلاب بودند در گفت‌وگویی در مشهد به تبیین ابعاد مختلف ماجرا پرداختند:
«مسئله‌ی لغو قراردادهای نظامی مسئله‌ای نیست که به این آسانی بتوان درباره‌ی آن تصمیم گرفت. درست است که ما قصد نداریم که مثل دوران گذشته ژاندارم منطقه باشیم و قصد نداریم که حافظ منافع ابرقدرت‌ها باشیم اما به‌هیچ‌وجه جایز نمی‌دانیم که با وجود دشمنان سوگندخورده‌ی خود در منطقه و دولت‌های ارتجاعی وابسته به امپریالیزم غافل بمانیم. ما به نیروی دفاعی کاملی نیازمندیم حتی برای جلوگیری از تجاوزات امپریالیزم که به‌آسانی با حضور دولت‌های غاصب در منطقه قابل تصور است لازم است که ما قدرت تهاجمی نیز داشته باشیم.»[7] این «قدرت تهاجمی» مورد قبول دولت موقتی‌ها نبود: «اف‌14هاى ما اگر بعد از انقلاب به‌وسیله‌ى یک عناصرى فروش مى‌رفت، همان‌طور که مى‌خواستند هم بفروشندش دیگر، زمزمه‌اش را راه انداختند که ما اف‌14 مى‌خواهیم چکار کنیم، تهاجمى است، ما اهل تهاجم نیستیم؛ آمریکائى است، ما با آمریکا بدیم. حالا کى مى‌گفت این حرف‌ها را؟ آنهائى که با برژینسکى ملاقات مى‌کردند.»[8]

آمریکا و آرزوی بازپس‌گیری هواپیماها

بنابراین یاران انقلابی امام تأکید داشتند که در عین درستی اصول و مبانی انقلاب در نفی قراردادهای استعماری باید درباره‌ی این موردِ به‌خصوص حزم و دوراندیشی نشان داد. به‌ویژه این در شرایطی بود که آمریکایی‌ها هم بدشان نمی‌آمد که این سلاح‌ها از دست ملتِ انقلاب‌کرده و ناسازگارِ ایران بیرون بیاید. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این باره گفتند:

«تردیدی نداریم که دولت آمریکا با وضع کنونی ما به لغو برخی از قراردادهای گذشته به‌شدت تمایل دارد و بعضی از مقدورات نظامی ما را برای خود خطر بالقوه به حساب می‌آورد و بنابراین و به همین دلیل ما در مورد لغو قراردادها باید بسیار محتاطانه و دوراندیشانه برخورد کنیم. تا وقتی به مرحله‌ی خودکفایی نرسیده‌ایم ناچاریم تجهیزات نظامی و قطعات یدکی تجهیزات موجود را از خارج وارد کنیم. اما مهم آن است که در چگونگی قرارداد و نیز طرف قرارداد یعنی آن دولتی که از او نیازمندی‌های خودمان را خواهیم خواست ترتیبی اتخاذ کنیم که ایجاد وابستگی نکند. دولت‌های فروشنده‌ی تجهیزات نظامی هم در شرایطی نیستند که بتوانند ما را به قبول یک قرارداد تحمیلی وادار کنند.»[9]

برای همین هم براساس اخبار مطبوعات، حتی دولت کانادا «برای خرید جنگنده‌های ایران پیش‌قدم شد. در یکی از تحلیل‌ها در همان موقع آمده بود که «آنچه در این مورد اهمیت دارد این است که آمریکا حاضر است به هر قیمتی که شده این جنگنده‌ها را بازخرید کند حتی اگر مشتری پروپاقرصی برای خرید مجدد آنها وجود نداشته باشد... اگر بپذیریم که این سلاح‌ها تهاجمی هستند و برای حفظ مرزهای طولانی کشور به آنها احتیاج داریم، در حقیقت پذیرفته‌ایم که با فروش آنها قدرت هوایی ارتش ایران را در مهمترین منطقه‌ی استراتژیک دنیا تا حد «فلج» ضربه‌پذیر کرده‌ایم.»[10]

خطر، اتفاق افتاد

اشتیاق آمریکایی‌ها برای بازگرداندن اف14ها و خطر تجاوز نظامی ایالات متحده به کشورِ تازه‌‌انقلابیِ ایران که منافع این کشور را به‌شدت به چالش کشیده بود برای انقلابیون تأمل‌برانگیز بود. (خطری که البته نه با تجاوز آمریکا که با جنگ نیابتی صدام علیه نظام جمهوری اسلامی و حدود سیزده ماه بعد بر ملت ایران با چشمِ سر دیده شد.) به این ترتیب بود که با همه‌ی توان به صحنه آمدند و هم از طریق رسانه‌های عمومی به آگاه‌سازی ملت پرداختند و هم در شورای انقلاب برای جلوگیری از این اتفاق خطرناک کوشش کردند. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درباره‌ی این کوشش‌ها می‌گویند:

«زمزمه‌اش را راه انداختند که اف‌14ها را بفروشند؛ ما به فضل الهى همان وقت مطلع شدیم، یک موضع‌گیرى قرص کردیم، گفتم هر کس اسم این کار را بیاورد خائن است، فهمیدند که نه، نمى‌شود این کار را کرد. حالا اگر آمده بودند و فروخته بودند، شما امروز چه قضاوتى درباره‌ى آنها داشتید؟... کسى شک نمى‌کند که آنها با این مردم بد کردند؛ آگاهانشان خیانت کردند، ناآگاهانشان اگر ناآگاهى داشته باشند خلاف کردند.»[11]

دوگانه همیشگی

این دوگانه‌ی «جهل-خیانت» به‌عنوان یک الگو، و ماجرا‌ی اف14ها به‌عنوان نقطه‌ی ضعفی در کارنامه‌ی دولت موقت باقی ماند. حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی در سال 1364، به‌عنوان رئیس کمیسیون دفاع مجلس شورای اسلامی به نماز جمعه‌ی تهران آمد و از دوگانه‌ی جهل-خیانت دولت موقتی‌ها گفت:

«برای استقرار صلح در یک جامعه، تنها نیروهای دفاعی نیاز نیست بلکه آمادگی جنگی باید باشد. آن وقتی دشمن می‌ترسد به ملتی هجوم آورد که بداند اگر هجوم کند مقابله‌به‌مثل می‌شود و هجوم متقابل را باید تحمل کند. اگر ملتی قدرت تهاجم را نداشته باشد قدرت دفاع هم نخواهد داشت. اگر نادانی دولت موقت نبود شاید جنگی این چنین بر ما تحمیل نمی‌شد. آنهایی که حتی تصمیم داشتند هواپیماهای اف14 ما را به آمریکا پس دهند و اگر شهید بهشتی‌ها و عزیزانی چون خامنه‌ای‌ها و هاشمی‌ها در شورای انقلاب نبودند، دولت موقت در تابستان 58 آنها را به آمریکا پس داده بود. من نمی‌گویم خیانت یا عدم خیانت بلکه این یک نادانی و عدم تفکر صحیح برای یک ملت انقلابی بود.»[12]

واقعیت این است که ماجرا در سال 1395 همچنان همان ماجرای سال 58 است. همان‌طور که دوگانه‌ی جهل-خیانت نزدیک بود با هدر دادن اف‌14ها، کشور را به ضعفی فاجعه‌آور دچار کند، «امروز هم بعضی‌ها همین آهنگ را پیش گرفته‌اند که موشک چیست، موشک میخواهیم چه کار کنیم، روزگار روزگار موشک نیست!»[13] و راه‌حل هم همان راه‌حل قبلی است؛ تکیه بر توان دفاعی و قدرت تهاجمی، که اگر جمهوری اسلامی قوی‌ترین کشورها هم باشد «امّا قدرت دفاعی نداشته باشد، توانایی دفاع کردن نداشته باشد، هر بی‌سَروپایی و [هر] دولت فزرتی کذائی‌ای او را تهدید میکند که اگر فلان کار را نکردید، ما موشک میزنیم؛ خب اگر شما امکان دفاع نداشته باشید، مجبورید عقب‌نشینی کنید.»[14] راه‌حل، شکستن دوگانه‌‌ی جهل-خیانت است.

پی‌نوشت‌ها:

[1] صحیفه‌ی نور، جلد 5، صفحه‌ی 60؛ به تاریخ 30 آبان 1357

[2] کیهان، 20 مرداد 1358
[3] صحیفه‌ی نور، جلد 5، صفحه‌ی 67؛ به تاریخ 30 آبان 1357
[4] صحیفه‌ی نور، جلد 4، صفحه‌ی 275؛ به تاریخ 11 آبان 1357
اساساً تفکر امام نفی روح قراردادها بود وگرنه معتقد بودند «اولًا ما از مضمون و مواد مندرج در این قراردادها اطلاعی نداریم. یعنی رژیم شاه هرگز ملت را از مفاد این قراردادها مطلع نکرده و از مردم ایران مخفی نگاه داشته است؛ و لیکن حکومت آینده آنها را مجدداً مورد بررسی قرار می‌دهد و از آنها آنچه را با منافع و مصالح ملت ما موافق نباشد لغو می‌کند. ولی ما در نوسازی کشور از همه‌ی امکاناتی که دولت‌های خارجی مایل باشند در اختیار ما بگذارند، با حفظ آزادی و استقلال کشور، براساس احترام متقابل، از آن امکانات استفاده می‌کنیم و قراردادهایی منعقد می‌نماییم.» صحیفه‌ی نور، جلد 4، صفحه‌ی 176؛ به تاریخ 18 دی 1357
[5] کیهان، 13 مرداد 1358
[6] کیهان، 20 مرداد 1358
[7] کیهان، 27مرداد 1358
[8] 1362/12/24
[9] کیهان، 27 مرداد 1358
[10] جمهوری اسلامی، 15 مرداد 1358
[11] 1362/12/24
[12] جمهوری اسلامی، 16 آذر 1364
[13] 1395/1/11
[14] همان

پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌العظمی سیدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی)


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۱
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
ارسال نظرات
ناشناس
Sweden
۰۶:۲۹ - ۲۸ فروردين ۱۳۹۵
۰
۰
البته دقت کنید که در زمانی که شاه اقدام به خرید این تسلیجات می کرد واقعا نیازی به آن نبود. چرا که ایران کاملا تحت الحمایه آمریکا بود و حنگی علیه ایران رخ نمی داد. اصولا پیمان های نظامی برای همکاری نظامی و کاهش هزینه های خرید سلاح بسته می شوند! اما ایران در عین عضویت در پیمان سنتو اقدام به خرید های سرمسام آور تسلیحاتی می کرد که سایر اعضای این پیمان چنین کاری نکردند.
البته عده ای توجیه کرده اند که این خریدها برای مقابله با تهدیدات شورزوی ضروری بود که این هم تصوری غلط است چرا که ایران تنها همسایه شوروی نبود. امثال ترکیه و فنلاند هم همسایه شوروی بودند و با تهدیدات مشابهی مواجه بودند اما هرگز دست به این ولخرجی ها نزدند. حتی ترکیه بسیار عاقلانه تر عمل کرد و در ازای خرید اف 16 کارخانه مونتاژ آن را هم خریداری کرد حال آنکه ایران یک مصرف کننده محض بود شبیه کشورهای عربی.
در واقع اگر جنگ رخ نمی داد این هواپیماها جز مایه خسارت و ضرر برای ایران نبود. شاه پول ایران را می داد و هواپیما می خرید که بدون اطلاع او به دستور آمریکا برای جنگ ویتنام برده می شد!یعنی آمریکا به بهانه فروش سلاح به ایران هزینه فعالیتهای نظامیش را از جیب مردم محروم ایران تامین می کنند. این است دلیل آنکه چرا امام خمینی این هواپیماها را آهن پاره می خواند.
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها