1. پيروزي انقلاب اسلامي ايران و نقشي كه ميتوانست در منطقه و جهان ايفا كند دشمن را به هراس انداخت و با برنامههاي مختلف از جمله جنگ نابرابر تحميلي ميخواست انقلاب اسلامي را سرنگون كند ولي مقاومت 8 ساله ملت ايران دشمن را ناكام گذاشت؛ در اين مقاومت 8 ساله، هرچند ملت ايران هزينههايي سنگين پرداخت و صدام و حزب بعث عراق در اين مرحله از پاي درنيامدند ولي پس از پايان جنگ، اتفاقاتي افتاد كه افكار عمومي عراق و جهان پذيراي سقوط صدام شد و با نابودي صدام و حزب بعث عراق، ملت مسلمان ايران به پيروزي رسيد. حزب بعث عراق در پايان جنگ هيچ توجيهي براي عملكرد سياهش نداشت و در برابر صدها سؤالي كه از سوي مردم و نخبگان سياسي آن كشور مطرح بود، سخت دچار چالش شده بود و به همين دليل قيامهاي مردمي شكل گرفت و نتوانست در برابر آنها مقاومتي از خود نشان دهد.
2. بي ترديد چنانچه در دفاع مقدس، موضوع را جدي نگرفته بوديم و به جاي شعار «جنگ جنگ تا پيروزي» به شعار «جنگ جنگ تا يك پيروزي» بسنده كرده بوديم يا بهجاي بسيج همه نيروها و امكانات دولتي و مردمي، سخن از خالي بودن خزانه از ارز، زاغهها از مهمات و سيلوها از ارزاق ميرفت و قدرت دشمن در عرصه نظامي و اقتصادي را بزرگ ميشمرديم و گفته ميشد با ژ3 نميتوان به جنگ با تانك T72 رفت، امروز نه اثري از اسلام و انقلاب بود و نه حتي اثري از ايران. امام(ره) با شعار «جنگ جنگ تا پيروزي» و «جنگ جنگ تا رفع فتنه» افقي براي ملت ترسيم كرد كه جز با پيروزي در جنگ به چيز ديگري نينديشند. امام(ره)، با رهبريهاي خود و طرح شعارهاي فوق چنان آمادگي در ملت ايجاد كرد كه فرياد ميزدند: چنانچه اين جنگ 20 سال هم طول بكشد ما ايستادهايم. شهيد رجايي نخست وزير وقت در اينباره ميگفت: اگر روزي گلولههايمان تمام شود تازه جنگ ما آغاز ميشود و ما با چنگ و دندان ميجنگيم.
3. در عرصه جنگ نرم و عرصه سياسي نيز معادله همان معادله است؛ دشمن، اساس نظام اسلامي را نشانه رفته است و همواره به براندازي ميانديشد. فراموش نميكنيم كه دشمن در فتنه 88 با جذب همه نيروهايش و كمكهاي خارجي، به بهانه واهي«تقلب» فتنه عميقي ترتيب داد كه به فضل الهي شكست خورد. متأسفانه به دليل نگاه برخي عناصر در دستگاه قضايي يا رأفت بيش از حد، بسياري از فتنهگران به سزاي كامل اعمالشان نرسيدند و برخي از آنها به دليل اظهار پشيماني صوري از زندان آزاد شدند و بهصورت مخفي و آرام به فعاليتهاي سنگين سياسي خود پرداختند و برخي از آنها در سال 92 اميدوار شدند!
اين گروه كه در سال 88 با اتهام «تقلب» توانست فتنهاي را رقم زند، اين بار در صدد بود با برنامهريزي دقيق و با استفاده از عناصري كه در قدرت داشت سناريويي طراحي كند كه اكثريت مردم را در برابر رهبري و نظام قرار دهد و اتفاقي را كه در سال 88 ابتر مانده بود محقق كند. البته اين بار ابزار ماهواره و فضاي مجازي بهويژه تلگرام را هم به ميدان آوردهاند تا از يك سو باورهاي ديني را تضعيف كنند و از سوي ديگر با طرح شبهه عدم عصمت رهبري، طرح امكان خطاي رهبري را به اذهان عمومي القاء كنند و با بازسازي شبهات قبلي، مشروعيت رهبري را متزلزل سازند. از ديد اينان، از جمله خطاهاي رهبري هزينه كردن در مسأله هستهاي و تقويت بنيه نظامي و موشكي و حمايت از نهضتهاي آزادي بخش و جبهه مقاومت در منطقه و به عبارت آنها دخالت در ديگر كشورها مانند سوريه، عراق، لبنان، فلسطين و يمن و... ميباشد.
آنها ميدانستند كه رهبري نظام براي فناوري هستهاي ارزش بسيار قائل است؛ زيرا هم مادر علوم است و هم هزينه زيادي براي آن پرداخته شده است. از اينرو بسيار بعيد ميدانستند كه رهبري نسبت به اين موضوع مهم كوتاه بيايند. به همين دليل، اين گونه وانمود كردند كه گشايش قفل زندگي مردم در گرو حل معضل هستهاي با استراتژِي «برد– برد» است و تا بخش عمده اين فناوري را واگذار نكنيم تحريمها برداشته نخواهد شد.
4. در صورت صدور حكم حكومتي و توقف مذاكرات، فتنهگران 88، به اهداف خويش دست مييافتند؛ زيرا توانسته بودند بخشي از مردم را در برابر رهبري قرار دهند و همه مشكلات اقتصادي كشور، اعم از ركود، بيكاري، تورم و رشد منفي اقتصادي را به گردن رهبري نظام انداخته، ايشان را عامل همه مشكلات معرفي كنند. طرح شعارهايي چون «شكم ما گرسنه است، ما را به هستهاي چهكار؟ ما را به توسعه موشكي و حمايت از مقاومت چه كار؟» نيز در همين راستا ديده شده بود.
بيترديد چنانچه رهبري نظام در برابر اين فرآيند مذاكرات ميايستاد و با حكم حكومتي آن را متوقف ميكرد، فتنهگران به اهدافشان دست مييافتند ولي رهبري الهي متكي به عنايتهاي خداوند و امام زمان(عج)، به عمق توطئه دست يافت و مانند هميشه با اصلي– فرعي كردن موضوع، معادله را معكوس كرد. زيرا هرچند صنعت هستهاي مهم است و از دست رفتن آن براي ايشان بسيار غمانگيز بود ولي در تعارض ميان اصل نظام و هزينه شدن هستهاي، ماندن اصل نظام مهمتر است كه به فضل الهي، نظام مستحكمتر از گذشته گرديد.
5. تدبير رهبري اين گونه بود كه به هيچ وجه با اصل مذاكره مخالفت نورزند و بهصورت محدود در چارچوب هستهاي، آن را بپذيرند و با رهنمودهاي حكيمانه و دلسوزانه خود و بيان خطوط قرمز و موضع صريح مبني بر عدم خوشبيني و بينتيجه بودن مذاكرات، اين حقيقت را به مردم نشان دادند كه با مذاكره مخالف نيستند بلكه با مصادره عزت و سربلندي و به يغما رفتن سرمايههاي عظيم ملت مخالفند. در نتيجه هر چند در سه سال گذشته هزينههاي سنگيني در صنعت هستهاي و ديگر حوزهها پرداخت كردهايم ولي همانند فتنه جنگ تحميلي، اصل نظام و انقلاب باقي ماند و فتنهگران به اهداف خويش كه رويارويي مردم با نظام اسلامي بود، دست نيافتند.
6.در روزهاي اول اين دولت، افرادي رهبري را نصيحت ميكردند كه مانند پيامبر و علي و حسين(عليهم السلام) باش كه از ابوسفيان، ابن ملجم و حر گذشتند و با اين گونه فلسفه بافيها براي آزادي سران فتنه تلاش ميكردند اما پس از گذشت 3 سال معادله به عكس گرديد و امروز در ميان همان مردم در كوچه و خيابان سخن از سرزنش كساني است كه اين صنعت عظيم را به ثمن بخس واگذار و در برابرش چند حواله نسيه دريافت كردهاند. امروز براي همه اثبات شده است كه چه كساني صنعت هستهاي كشور را به دشمن واگذار و دست ملت را خالي كردهاند و در برابرش دستاورد معتنابهي جز پررو شدن دشمن دريافت نكردهاند.
دشمني كه اين روزها با پررويي با طرح برجامهاي ديگر به دنبال گرفتن ناموس ملت است و ميخواهد با خلع سلاح موشكي امنيت ما را نيز بگيرد و سپس در يك تهاجم برق آسا همه چيز را تمام كند. با اين وجود، ديگر حناي برجام 2و3و4 كه به دنبال القاي اين باور است كه حفظ موشك و توسعه آن هزينهبر است و دخالت در عراق و فلسطين و سوريه منطقي نيست، رنگي ندارد؛ چرا كه مردم بدعهديهاي استكبار را ديده و آثار منفي و زيانبار اين نوع مذاكرات را با تمام وجود لمس كردهاند.