به گزارش پایگاه 598 به نقل از گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، انتشار نامهی سرگشادهی کروبی مشکوک بود؛ نه تنها به خاطر شرایط خاصی که وی از لحاظ امنیتی تجربه میکند، بلکه به خاطر ادبیات آن! متن مُوقر و شسته-رفتهی نامه ابداً در قوارهی دانستههای شیخ بیسوادِ اصلاحطلبان نبود. شاید به همین دلیل هم رسانهای شدن آن بیشتر از آنکه موجبات تشنج و یا تنش تازه ای را در سپهر سیاسی مملکت فراهم آورد، دستمایهی خنده شد. مطالبهی برگزاری دادگاه آن هم از جانب کسانی که یکسره هیچکدام از ترتیبات قانونی مملکت را قبول ندارند، آن هم از آقای رییس جمهور(!) آن هم بعد از گذشت این همه سال، بیشتر از آنکه عجیب باشد، مسخره بود! چه بسیار لطایف و تکهها که خلق الله به استناد همان مرقومیه ساختند و فرستادند و خندیدند. چه کسی باور میکرد آن نامه را کروبی آن هم در دل حصر و مضایق سیاسی نوشته باشد؟ اگرچه حالا کَسانش مدام مصاحبه کنند و بر صحت و سقم نامه پافشاری کنند. سؤال اما این است: چه کسی نامه را نوشت؟ چرا نوشت؟ و مگر نه اینکه روحانی مخاطب نامه بود؛ چرا سکوت کرده است؟!
چه کسی آن نامه را خطاب به روحانی نوشت؟
«آنها كه مهدي كروبي را مي شناسند ميدانند كه از فن كتابت بالكل بي بهره است. مهم تر از اين، داستان "نانجيبان" مربوط به بيش از يك ماه قبل است و اينكه حالا به آن واكنش بدهند كمي عجيب است. گذشته از همه اينها، كروبي در حصر است و اين يعني قاعدتا نبايد بتواند فعاليت سياسي و رسانه اي بكند، همچنانكه در تمام اين مدت نتوانسته بود.» مهدی محمدی در کانال تلگرامش نوشت؛ در واقع شاید بتوان این چند خط را یکی از اولین واکنشها به آن نامه دانست؛ نامهای که شنبه بیست و یکم فروردین ماه منتشر شد و خیلی زود سرخط رسانههای مغرض و ضد انقلاب قرار گرفت. خیلیها بعد از مهدی محمدی در اصل و اساس نامه و صحت انتساب آن به یکی از سران فتنه شک کردند؛ عمده دلیل آنان نیز همین در حصر بودن وی و البته متن اتوکشیدهی نامه بود. با این همه دکتر عبدالله گنجی کارشناس سیاسی، یک دلیل دیگر را نیز به عنوان مورد مشکوک نامه، دست گرفت؛ وی در کانال تلگرامش نوشت:
« با انتشار نامه کروبي منسوب به کروبي خطاب به رئيس جمهور، تلويزيون فارسي بي بي سي از ساعت 17 تا ساعت 20 يکشنبه حدود يک ساعت و نيم از سه ساعت برنامه خود را به آن اختصاص داد. علت اين شعف و اولويت را چگونه بايد فهميد؟ ... آمادگي بي بي سي براي اختصاص برنامه نوبت شما به اين مسئله نشان از آگاهي قبلي بي بي سي از صدور اين نامه دارد.» حق با گنجی است؛ مهمات آتشبازیای که رسانههای نزدیک به اصلاحطلبان آن هم بلافاصله پس از انتشار نامه بهراه انداختند، حتماً از پیش تدارک دیده شده بود. کمتر کسی میتواند باور کند این حجم از شلوغکاری آن هم چنین هماهنگ، «خودجوش» برگزار شده باشد!
آن نامه چرا نوشته شد؟
«دو قطبیسازی فضای جامعه و تعریف نمودن آقای روحانی در جایگاه پیشرو و آوانگارد اصلاحطلبان (دلیل مخاطب قرار گرفتن نامه نانجیبانه) علاوه بر حل فقدان پایگاه اجتماعی ایشان در انتخابات 96 چالش اصلاحطلبان برای عبور از روحانی را نیز مهار میکند.» رضا سراج نوشت؛ تحلیلگر مسایل استراتژیک و کارشناس سیاسی. وی با اشاره به طرح روی جلد شمارهی شنبهی هفتهنامهی صدا (ارگان رسانهای کارگزاران سازندگی)، انتشار آن نامهی کذایی را با ترس اصلاحطلبان از بازگشت رییس جمهور سابق به عرصهی سیاست مرتبط دانست.
شیفت دادن تقابل کروبی در برابر احمدینژاد، به تقابل احمدینژاد و روحانی! اصلاً محتوای نامه همین است؛ تلاش نویسندگان نامهی کذایی برای زیر سؤال بردن شخص رییس جمهور سابق با زشتترین ادبیات ممکن، و البته مطالبه از رییس جمهور کنونی برای برگزاری دادگاه، هیچ تصور دیگری را نمیتواند به ذهن متبادر کند. به نظر میرسد اتاق فکر عملیات روانی نزدیک به دولت، راه چارهای جز هزینهکرد از پیرمرد پیدا نکرده است. گریزی نیست! استقبال مردم مازندران از رییس جمهور سابق خیرهکننده بود. اصلاً از همان روز انتظار چنین واکنش مضطربانهای هم میرفت.
عبدالله گنجی اما، به ابعاد دیگر انگیزهی نویسندگان نامه هم اشاره کرد؛ وی نوشت: «بدون ترديد ايجاد فضاي سياسي موازي در کشور براي کاهش فشارهاي اقتصادي از روي دولت و عوض کردن ميدان منازعه و ايجاد حياط خلوت براي کساني که بايد «اقدام و عمل» را آويزه گوش خود قرار دهند، ميتواند مهمترين عامل براي انتشار این نامه باشد.»
آن نامه چه میخواست؟
برگزاری دادگاه! آن هم بعد از گذشت شش سال، آن هم از آقای رییس جمهور؛ بامزه است! شاید نویسندگان نامه این حد از مطایبه را تعمداً و برای تقریب به ذهن در دل نامه جا کردهاند؛ لابد برای آنکه کسی به اصالت قلم کروبی شک نکند! اما درخواست برگزاری دادگاه در حالی است که بر اساس تعاریف متداول اساساً جرم مشهودی که کروبی و دیگر سران فتنه مرتکب شدند، بینیاز از برگزاری دادگاه، و مثلاً اخذ دفاعیات و یا گواه شاهدان و مدعیان است. از قدیم گفتند: آن چه عیان است؛ چه حاجت به بیان؟! گناه کروبی و دار و دسته خیلی بیشتر از اندازه ای است که انتظار داشت حتی آقای رییس جمهور برای تطهیر آن ورود کند.
گذشته از این؛ چه تضمینی وجود دارد که در صورت برگزاری دادگاه، حضرات فتنهگر به رأی و نظر قانون تمکین کنند؟ این جماعت حالا سالها است اصل و اساس تمام ترتیبات جاریه و قوانین موضوعهی مملکتی را زیر سؤال برده اند. این اتفاق علی الدوام ادامه دارد؛ طرفه آنکه در همین نامهی کذایی هم، نویسندگان دوباره با حمله به ساز و کارهای قانونی کشور، مدعی تقلب در انتخابات 84 نیز شده اند! یعنی انتخاباتی که خاتمی برگزار کرد! اصلاً یکی از نکات مشکوک نامه همین است؛ جایی که نویسنده اصرار دارد اتفاقات هشتاد و هشت را مهندسی و انتخابات 84 را تقلب بنامد. چه تضمینی هست که مثلاً فردا روزی و بعد از برگزاری دادگاه کذایی، حضرات زیر میز نزده و باز ادعای تقلب نکنند؟!
روحانی چرا سکوت کرده است؟
«آقای روحانی صالحترین فرد برای پاسخگویی به این نامه هستند، چراکه نامه خطاب به ایشان نوشته شده است. به نظر من آقای رئیس جمهور باید یک موضع قطعی و شفاف درباره سران فتنه که در حصر به سر میبند اتخاذ کند و این مسئله را فیصله بدهند.» سید یاسر جبراییلی در گفتگو با خبرگزاری دانشجو گفت. وی با اشاره به «رحم اجارهای» دانستن دولت روحانی، از سوی اصلاحطلبان، افزود: « اینکه شما میبینید شدیدترین انتقادات اقتصادی هم علیه دولت انجام میدهند نشان میدهد اصلاحطلبان یک بازی چماق و هویج با رئیس جمهور شروع کردهاند.»
به نفع روحانی شد! در این تردیدی نیست. در اینکه نویسندگان آن نامهی کذایی به نام کروبی به دنبال تخریب احمدینژاد و البته تعریف روحانی به عنوان قطب مقابل وی بودند نیز تردید نیست. به نظر میرسد فوبیای بازگشت رییس جمهور سابق به قدرت بدجوری برق از سر بعضیها پرانده است؛ آنقدر که نگارش چنین نامه ای را هم به شیخ بیسواد اصلاحطلبان نسبت دهند. آنقدر که کروبی را ابزارِ ابراز خشم خود کنند.