به گزارش
سرویس سیاسی پایگاه 598، متن حاضر بخشی از سخنان آیت الله سید محمد مهدی ميرباقري در جمع فعالان فرهنگی در تاريخ 12/12/94 می باشد که طی این سخنان تحلیل کاملی از وضعیت کنونی انقلاب اسلامی ایران در جامعه جهانی و پیشروی انقلاب اسلامی در منطقه و همچنین نتایج انتخابات هفتم اسفند ماه بیان نموده اند که متن این سخنان که در ویژه نامه نوروزی پنجره منتشر شده است در ادامه می آید.
اين نکته براي دوستان انقلاب اسلامي پوشيده نیست که انقلابي راکه امام (رضوان الله تعالي عليه) رهبري فرمودند، با هدف زمينه سازي براي ظهور امام زمان (عج) بوده است و اگر ما هدفي کمتر از اين براي انقلاب اسلامي ذکر کنيم، درواقع، تحقير و تحريف آن است.
گفتمان انقلاب اسلامي، معطوف به ظهوراگر انقلاب اسلامي، حادثه عظيم اجتماعي در مقياس برپا کردن يک انقلاب بزرگ و تغيير رژيم و ايجاد حاکميت اسلامي در ایران بوده،اگر عبور انقلاب از مرزهاي جغرافيايي و صدور انقلاب و فرهنگ انقلاب به جامعه جهاني به خصوص بعد از اشغال لانة جاسوسي بوده، اگر رهبري معنوي انقلابهاي عدالتخواهانه در جهان بوده که منتهي به فروپاشي کمونيزم شوروي (قطب اصلي و ليدر اين تفکر)شد و اگر به چالش تمدني با نظام غرب منتهي شده و اگر پيروزيهاي فراوان ديگري به دست آمده، همه در مسير همان هدف اصلي انقلاب اسلامي،یعنی معطوف به عصر ظهور است؛ همچنان که امام (رضوان الله تعالي عليه)در آخرين بياناتشان فرمودند که انقلاب ما مقدمة انقلاب جهاني اسلام به دست حضرت بقيه الله ارواحنا فداه است؛ از مجموع فرمايش هاي ايشان ـ بدون اينکه قصد «توقيت» داشته باشيم استنباط مي شود که براي اين مرد بزرگ روشن بود که اين انقلاب در پايان به ظهور حضرت متصل خواهد شد؛ شايد اين بيان نوراني در وصيت نامه که «من با دلي آرام و قلبي مطمئن و روحی شاد و ضميري اميدوار به فضل خداي متعال مرخص مي شوم» ناظر به اين حرکت و ادامة انقلاب اسلامي در عمق جامعه جهاني است.
به هرحال، ترديدي نيست که اين مرد بزرگ محدود به تغيير يک رژيم و يا مثلاً ايجاد يک استقلال اجمالي نسبت به نظامهاي مادي نبودند،بلکه هدف بزرگتري را دنبال مي کردند که همه اينها جزو اهداف مقدماتي و مياني ايشان به نظر مي آيد. به تعبيری امام(رض) ضروري مي دانستند که در مقابل گفتمان مادي حاکم بر جهان، گفتمان توحيدي و معنوي را عرضه کنند و از طريق غلبة اين گفتمان، بستر جامعه جهاني را براي ظهور آماده نمایند.
در فضايي که تنها يک گفتمان آن هم گفتمان تجدد بر حيات اجتماعي جامعه جهاني سيطره داشت و نفي دين اثر گذار بر حيات اجتماعي بشر از ارکان اصلي اين گفتمان بود، امام(رض) گفتمان رجوع مجدد به انبياء و اديان الهي و توحيد و رسيدن به سعادت در سايه بندگي خداي متعال را مطرح کردند. در زمانی که ايجاد يک گفتمان و فرهنگ در جامعه جهاني از طريق نوشتن مقاله و کتاب و اينگونه فعاليتهاي فرهنگيِ بسيط ممکن نبود، امام(رض) با يک حادثه عظيم اجتماعي به وسعت انقلاب اسلامی، بستر اين کار را فراهم کردند.
انقلاب اسلامي و تجزيه و ترکيب جديد در جهان و منطقه
مسيري که امام(رض) طراحي کردند در 37 سال گذشته رو به پيش بوده و تا امروز توقفي نداشته است؛ گفتمان امام(رض) در جهان به عنوان احياء معنويت، توحيد،اديان ابراهيمي و احياء مجدد فرهنگ اهل بيت (ع) در جهان هر روز پيش رفته و شفاف تر شده و موازنه به نفع اين فرهنگ و اين مکتب تعالی یافته است؛ از پيروزي انقلاب اسلامي تا جهاني شدن ادبيات انقلاب،تا فروپاشي شوروي به عنوان کانون عدالت خواهي در جهان و مرکز راهبري انقلابهاي عدالتخواهانه،تا آغاز برخورد تمدنها در شکل جديد آن که غرب را علیرغم ادعای دمکراسی خواهی، مجبوربه حمله نظامي براي غلبه ايدئولوژيک کرد، تا خروج نسبی نظامي غرب از منطقه، و تا افزايش قدرت منطقه اي جمهوري اسلامي ايران. در طول اين پانزده سال، انقلاب هر روز مقتدرتر و دشمن در منطقه ضعيف تر شده و فرهنگ انقلاب اسلامي که فرهنگ حاکميت انبياء و اديان الهي بر سرنوشت اجتماعي انسان است هر روز گسترش پيدا کرده و جمهوري اسلامي به عنوان پرچمدار و نقطة کانوني ظهور و راهبري اين تمدن، هر روز مقتدرتر شده است.
نفس سرمايه گذاري فراوان دشمن براي شکست انقلاب اسلامي، علامت قدرت اين نظام است. براي برخورد نظامي با ايران مجبور مي شوند سناريوي عظيمي را طراحي کنند؛آمریکا با خودزني تدبير شده در مسئلة برجهاي دوقلو، قدرتهای مهمنظامی جهان را با اهداف مشخص 2001 و 2003و2005در منطقه متمرکز کرد؛ 2005 قرار بود ايران به عنوان کانون شرارت سرکوب و تصرف شود؛ اما امروز يازده سال مي گذرد و هر روز اقتدار منطقه اي و جهاني جمهوري اسلامي افزايش پيدا کرده است. علاوه بر همه اينها نفس اين گفتگوي دوازده ساله بين انقلاب و 1+5در مسئله هسته اي نشان ابرقدرتی انقلاب است.
نکته مهمتر اين است که گفتمان انقلاب اسلامي هر روز عالمانه تر وشفاف ترشده است و ما توانستيم در اين زمينه ادبيات سازي کرده و اين ادبيات را در جهان منتشر کنيم که به يک تجزيه و ترکيب جديدي در جهان منتهي شده است؛ در داخل دنياي اسلام نیزدو قرائت که امام(رض) با هوشياري يکي را اسلام آمريکايي و دیگری را اسلام ناب ناميدند بوجود آمد و اين دو قرائت شفاف شد. دو گونه اسلام امریکايی (يکي قرائت سلفي یا خشن و دوم قرائت سازشکارانة ليبراليسي که با توسعه غربی سازش دارد مثل قرائت ترکيه، که بخش عمده اي از روشنفکران دنياي اسلام بر آن تأکيد مي کردند) و اسلام ناب اسلام یا اهل بيت (ع) شفاف شده اند. و دو قطبي بين سرمايه داري وکمونيزم، به دو قطبي اسلام و غرب، سپس به دو قطبي اسلام و ليبرال دموکراسي (بعد از فروپاشي شوروي)و در نهایت به دو قطبي اسلام ناب و کل تمدن مدرن به ليدري آمريکا به اضافة اسلام آمريکايي تبدیل شد.
ده سال قبل برای جديد الاسلام ها شفاف نبود که درون دنياي اسلام چه مکتبهايي وجود دارد؛ اما امروز هر کس قدم به دنياي اسلام مي گذارد برايش روشن است که يک دو قطبي در دنياي اسلام وجود دارد، که يکي مکتبي است که ايران راهبري آن را در جهان فعلي به عهده دارد، يکي هم آمریکايی، به رهبري عربستان،ترکيه و امثال اينها است.
يک صف بندي ديگرنیز در جهان در حال شکل گيری است؛ مکاتب توحيدي اصيل،حول مکتب اهل بيت (ع )و مادیگرایان، حول آمریکا تجمع پيدا مي کنند؛ اين يک تجزيه و ترکيب، جديد اما قابل پيش بيني بود که قاعدتاً اولين ائتلاف معنوي پايدار، ائتلاف بين مرکزيت اسلام ناب و مسيحيت اصيل است؛ «وَلَتَجِدَنَّأَقْرَبَهُمْمَوَدَّةًلِلَّذینَآمَنُواالَّذینَقالُواإِنَّانَصارى». اين ائتلاف درحال وقوع است و بسترهايش در جهان فراهم شده است. حرکت امام(رض) هر روزشاهد پيروزي هاي جديدي است که در طول کمتر از چهل سال، شگفت انگيز است.
پيشروي انقلاب اسلامي در وراي جا به جایی دولت ها
البته اين حرکت اصيل و رو به پيش، در لايه هاي رويين اجتماعي تظاهرات مختلفي داشته است، اما در تداول قدرت و تداول ايامي که بين جريانهاي مختلف بوده آن چه در عمق جامعه ظهورو تحقق پيدا کرده همان حرکت اصيل است که آرام آرام فرهنگ خودش را شفاف تر کرده و بر استحکام دروني خودش افزوده است. درمقاطع مختلف، دولتهاي مختلف آمده و رفته اند؛ دولت سازندگي،دولت اصلاحات، دولت عدالت خواه و دولت کنوني، هيچ کدام راهبري اين جريان را به عهده نداشتند، اينها فعالان در عرصه بوده اند ولي آن چه اتفاق افتاده در لايه هاي عميق تر از مقياس مديريت آنها است؛ وبرايند هر جرياني در نهايت به پيشرفت اين حرکت ختم شده است.
بر همين اساس، نکته اي را عرض می کنم؛اين توهم است که بعضي ها را بر مي دارد که وقتی به قدرت برسند خيال کنند مي شود مسير انقلاب اسلامي را از اساس تغيير دادو در درون جريان تجدد منحل کرد! استحاله انقلاب اسلامي در جريان تجدد، هم هدف رقيب جهاني ما استکبار جهاني و هم آرزوي جريانهاي آمریکائی درون دنياي اسلام از جمله کشور ما است، ولي يک خواب تعبير ناشدني است؛ در سال 76 هم در روزنامه هايشان می نوشتند که ما بايد قانون اساسي را تغيير دهيم و نهادهاي غيردموکراتيک را حذف کنيمو... توهم برشان داشته بود که دورة انحلال انقلاب اسلامي در جريان تجدد فرا رسيده است، در حالي که آن لاية عميق تر انقلاب اسلامي در زير پوست همه تحولات در حال جريان است و این گفتمان سازي که امام(رض)و بعداً مقام معظم رهبري راهبري آن را در جهان به عهده دارند رو به پيش است؛ و رفتارهاي گروه ها و جناح های وابسته نتوانسته است جلوي این حرکت را بگيرد.ظرفيتها و برنامه ريزي تاريخي که اولياء تاريخ براي این مکتب کرده انددر اين مسير قرار نمي گيرد، لااقل دو بار هم، در زمان پهلوي دوم براي اين کار برنامه ريزي شد، يکي سال 24 تا 38، يکي هم حوالي سال 50 که ايران را به سمت توسعه غربي ببرند ولي موفق نبودند؛ دليل هم دارد؛آن حقيقتي که در باطن اين جامعه جاري است مانع تحقق آن اهداف است، بنابراين اينکه بعضي ها خيال مي کنند مي توانند مسير انحلال و استحاله انقلاب اسلامي را دنبال کنند و يا حوادث منطقه اي را به نفع غرب تغيير دهند يک توهم بيش نيست، در واقع اينها بازيگران انقلاب اسلامي نيستند، کسي که مديريت انقلابي اسلامي را به دست دارد يک ارادة عميق تر و جدي تري است که در ارادة حضرت امام(رض) و الآن مقام معظم رهبري ظهور پيدا مي کند.
چند نکته درباره انتخابات هفت اسفند 94
البته واضح است که انتخابات اخير، آنچنان که بعضی توهم و القاء مي کنند واقع نشد. بعضي ها کل ايران را يکي از استانهای تهران مي پندارند؛ خيال مي کنند تهران کشور است و ايران استان. این يک توهم است. واقعيت جامعه ما چيز ديگري است و تحليل آنها محقق نشده است. البته بايد با هوشياري مسير کنترل شود و ادامه پيدا کند.
در اين دوره، شوراي نگهبان مقاومت بسيار مردانه اي کردند و هزينه اش را هم پرداختند؛ کار بزرگ، هزينه هم دارد، جاي نگراني نيست؛ اين در تاريخ جزءپيروزها به حساب مي آيد نه شکستها. هيچ وقت هم روش یاران انقلاب اين نيست که اگررأي نياورند ملت را تحقير کنند، انتخابات را محکوم نمایند و کشور را به هم بریزند؛ بالاخره التزام به مردم سالاریدینی لوازمي دارد که آقايان مدعی دمکراسی به آن ملتزم نيستند؛ دموکراسي آنها، دموکراسي مديريت شده به شرط «انا» است؛ اما جريان اصیل انقلاب دنبال دموکراسي به شرط انا نيست. چنانکه گفته شد، ظرفيت اجتماعي همين است و زير پوست اين ظرفيت، عمق انقلاب اسلامي در حال حرکت و ظهور و بروزهاي متنوع و رو به پیش در جهان است، و هر روز هم موازنه را به نفع خود تغيير مي دهد.