«در تبیین حوادث بزرگ، هر طایفه ای با درک خود حادثه را تببین کرده اند؛ ولی وقتی تمام تحلیل ها را کنار ادبیات وحی قرار دهیم همه رنگ می بازند. نسبت به فاجعه پیش آمده در صدر اسلام نیز همین گونه است؛ اینکه چه شد که وجود مقدس حضرت زهرا(س)با تمام وجود برای دفع این انحراف به میدان آمدند، چه کردند و دامنه اقدامشان چه بود و اين اقدامات، چه نتایجی داشت؛ تنها ادبیات قرآن و روایات است که می تواند مرجع فهم این وقایع باشد و تنها آن نگاه و دید نافذ است که می تواند ابعاد این حادثه را نشان دهد». (23 اسفند 1392)
1ـ تلاش حضرت زهرا(س) براي بازگرداندن تاريخ به مدار ولایت
«در درگیری بین نبی اکرم(ص)و طواغيت، بین مَثَل نور الهی با مصادیق آیه ظلمات، بین عقل و جهل، و بین ایمان و کفر، آن کسی که به میدان آمد و این جبهه را برای نبی اکرم(ص)فتح کرد وجود مقدس حضرت زهرا(س)بود. تصرف ایشان و دفاع ايشان از امامت،معطوف به کل تاریخ است؛ یعنی حضرت زهرا(س) مسیر حرکت تاریخ را تغییر دادند. تاریخ که می خواست به سمت ضلال و کفر و جاهلیت برود و حرکت اجتماعی مسلمین دوباره به سمت قهقرا برود، حضرت آن حرکت را به مدار توحید و نبوت و ولایت برگرداندند».(13 اسفند 1392)
***
«خدای متعال دو چیز به پیغمبر(ص)داده است که سرآمد همه نعمت ها و خیرات است: قرآن و اهل بیت(ع). همه مقامات قرآن و مقامات اهل بیت(ع) در وجود مقدس حضرت زهرا(س) در این عالم تنزل پیدا کرده اند. در روايات، ليله القدر ـ که ظرف نزول قرآن است ـ به حضرت فاطمه زهرا(س) تفسير شده استو نیز ائمه(ع) که نور الله هستند به واسطه حضرت زهرا(س)تنزل پیدا کرده اند.بر اين اساس، ادامه وجود مقدس نبی اکرم(ص)به حضرت زهرا(س) است و حضرت زهرا(س) کوثر عطاشده از خدای متعال به نبی اکرم(ص)هستند. پس وقتی می گویند ای پیغمبر، شما ابتری و ادامه نداری، مقصود ادامه نسل ظاهری نیست بلکه ادامه نبوت، ادامه هدایت و ادامه نور نبی اکرم(ع) است.به پیامبر گفتند اگر شما بروید، نور شما هم قطع می شود! خدا می فرماید: ما به تو کوثر داده ایم. حضرت زهرا(س) آن کوثری است که دو حقیقت (قرآن و اهل بيت(ع)) از طریق او در عالم جاری می شود و باقی می ماند.» (31 فروردين 1393)
***
«در زیارت حضرت زهرا(س)آمده است: «سَلَلْتَ مِنْهَا أَنْوَارَ الْأَئِمَّةِ و أَرْخَيْتَ دُونَهَا حِجَابَ النُّبُوَّة».[1]هم نور ائمه(ع) از ایشان ساطع شده است و هم حجاب نبوت برداشته شده و ایشان به آن سرچشمه متصلند؛ لذا همه حقیقت نور نبی اکرم(ص)در ایشان است. به نظر مي رسد معنای آیه نور (اللَّهُ نُورُالسَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ...)[2] هم همین است؛ فرمود: "ان المشكاة و الزجاجة فاطمة عليها السلام و المصباح الاول الحسن و الثانى الحسين عليهما السلام"». (13 اسفندماه 1392 ـ موسسه تخصصی امامت در قم)
2ـ تحمل مصائببرای عبور دادن مسلمین از اوهام طواغیت
«با توجه به ادبیات قرآن، سران قومی بعد از اعطاء نعمت به آنها، نعمت را تبدیل به کفر کردند (اَلَم تَرَ اِلَی الَّذینَ بَدَّلوا نِعمَتَ اللهِ کُفرًا وَ اَحَلّوا قَومَهُم دارَ البَوارِ)[3] که منظور همان جریان طواغيتدر عدول از امامت است. نقش تاریخی و وسیع حضرت فاطمه(س)در این جریان دو چیز بود: یکی درگیری با جبهه باطل و دیگر اینکه حضرت با بلاء خودشان معبری برای عبور دادن مسلمین از اوهام دشمنان درست کردند و درواقع، آتش جهنمی که آنها درست کرده بودند با نور حضرت زهرا(س)خاموش شد». (13 اسفندماه 1392)
***
«آن كسي كه مقاومتش، مسير تاريخ را روشن ميكند و حجت را بر همه تمام ميكند، فاطمهي زهرا(س) است... كساني كه چشمهایشان را به روی اين دوره 75 تا 95 روزه تاريخ ميبندند و مبارزه جدي صديقه طاهره(س) و مقاومت او را در مقابل ظلماني كردن تاريخ نمي بينند، بيترديد ظلمت، آنها را فرا ميگيرد و در قدم اول از اميرالمؤمنين(ع)، در قدم دوم از نبي خاتم(ص) و در قدم سوم از خداوند متعال جدا ميشوند. كساني كه چشمهایشان را بر اين نور بستند، با تمام ادّعايي كه داشتند و با تمام عبادت و رياضتي كه انجام دادند زمينگير شدند و صفشان را از صف اميرالمؤمنين(ع) و رسول الله(ص) جدا كردند».(29/4/1383)
***
«بلاهايي كه حضرت زهرا(س) تحمل ميكنند، بلاهاي سنگينی است که درک آنها به سادگی اتفاق نمیافتد... . بلاي فراق رسول اكرم(س) از يك سو و بلاي خانه نشين شدن اميرالمؤمنين(ع) از سوي ديگر، و نيز ماجراي كوچه و ماجراي خانه از جانب ديگر، بزرگترين مصائب را رقم زد. شايد بتوان گفت شهادت حضرت در سنين جواني و مخفي بودن قبر ايشان، بزرگترين شاهد حقانيت ايشان است. حضرت با تحمل اين بلاها و يتيم گذاشتن فرزندان خود ميرود تا راه غلبة جبهة توحيد بر جبهة كفر را هموار نمايد. حضرت زهرا(س) هزينه پيشرفت اسلام و اتصال عالم به نبوت و ولايت را با تحمل اين مصائب عظيم پرداختهاند. امام حسن(ع) و امام حسين(ع) و ساير اولاد معصومشان نیز بزرگترين مصيبتها را در كلّ عالم تحمل كردند و صديقه طاهره(س) هم ميثاقي عظيم بر تحمل اين بلاها به خداوند متعال داده و به نحو اتمّ و اكمل به آن وفا كردهاند». (خرداد 1381)
***
«اگر با وجود افشاگریهاي حضرت زهرا(س)كسي چشمش را بر روی اين چراغ بست، در تاريكي فرو ميرود... آنهايي كه چشمهایشان را نسبت به صديقهي طاهره(س)بستند، از حقيقت دين جدا شدند و آنچه كه پذیرفتند يك پوسته و يك نفاق است و این همان كاري است كه دشمن انجام داده است. حقيقت و باطن دين، ولايت وليّ الله است و حقيقت توحيد از طريق تولّي و تبري حاصل ميشود؛ اما عدهای نسبت به اين حقيقت، چشم خود را بستند و باطن دين را از دين جدا کردند و تنها يك پوسته براي دين باقي گذاشتند؛ «حسبنا كتاب الله» به همين معنا است... .اين همان ديني است كه در آن به اسم خدا و به اسم خلافت رسول الله(ص)، وجود مقدس سيدالشهداء(ع) را به شهادت ميرسانند و بعد از آن جشن ميگيرند! اين چه ديني است؟! اين دينداري صدبار از كفر بدتر است».(29/4/1383)
***
«اگر ما بخواهیم درباره خطبه حضرت زهرا(س) صحبت کنيم و ببينيم که ايشان چه کرده اند، باید موقعیت و شخصیت حضرت زهرا(س) و میدان و موضوع درگیری ايشان با طواغيت، ترسیم و تبيين شودو نقش وجود مقدس فاطمه زهرا(س)در این میدان درگیری، معلوم شود؛ والا اگر روشن نشود، این اقدام هم قابل تفسیر نیست... . موضوع درگیری حضرت، به هدف رساندن همه بندگان خداست؛ می خواهند حجاب ظلمات را از اولیا بردارندو نگذارند یک جریان، رابطه مردم را با ولایت و نبوت و توحید قطع کند؛ درواقع، نزاع بر سر توحید و کفر است؛نزاع صرفاً بر سر مدیریت سیاسی جامعه نیست؛ این، گوشه ای از آن جریان و ضلع کوچک آن کار است». (23 اسفند 1393).
3ـ حضرت زهرا (س)، حقيقت شب قدر
«بنا بر روايات، اگر كسي بتواند به حقيقت معرفت فاطمه زهرا(س) راه پيدا كند، به شب قدر راه پيدا كرده است.[4] روشن است كه مقصود از اين معرفت، معرفت به مقام نورانيّت است؛ اين معرفت معمولي راهگشا نيست. حقيقت راهيابي به شب قدر، راه يافتن به مقام ولايت خداوند متعال و معرفت به مقام نورانيّت اولياي الهي است، كه اين معرفت، عين معرفت خداوند متعال است: «مَعْرِفَتِي بِالنُّورَانِيَّةِ مَعْرِفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَوَ مَعْرِفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَعْرِفَتِي بِالنُّورَانِيَّة». اگر كسي بتواند راه به آستانه رفيع فاطمه زهرا(س) پيدا كند و نورانيت حضرت در دل او تجلي كند، به شب قدر راه يافته است؛ يعني همه اين راههاي طولاني با دستیابی به اين معرفت پیموده ميشود، چون هدف چيزي نيست به جز قرب، عبوديت و معرفت. چيزي كه بايد به آن راه يافت و همهي اين عمر براي رسيدن به آن است، معرفت خداوند متعال است و اين معرفت فقط از راه معرفت انوار ائمه معصومين (ع) ایجاد می شود و وجود صديقهي طاهره(س) به گونهاي اين نور را در عالم تجلي داده كه راه معرفت خداوند متعال و معرفت اين انوار الهي را آسان كرده است». (29/4/1383)
***
«در درگیری با طواغيت، خداوند به پیامبر(ص) لیله القدر عطا کرد. روایت داریم که یک شأن نزول سوره قدر این بود که حضرت رسول(ص) رؤیايي دیدند و غصه دار بودند که از موضع خلافت ایشان می خواهند مردم را به قهقرا برگردانند؛ جبرئیل آمد و این سوره را آورد: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ في لَيْلَةِ الْقَدْرِ...»؛ ما به شما لیله القدر دادیم... .در روايات، لیله القدر به حضرت زهرا (س) تفسير شده است؛ یعنی ظهور نبوت نبی اکرم(ص) و تحققش در این عالم و غلبه اش بر دشمنان حضرت، با این لیله القدر است». (13 اسفند 1392)
4ـ عصر ظهور، عصر تجلی حضرت زهرا (س)
«صدیقه طاهره(س) دنبال دولت مستعجل نبودند؛ کما اینکه سیدالشهدا(ع) دنبال تغییر موازنه قدرت در شرایط تاریخی سال 61 نبودند و نمی خواستند حکومت را در سال 61 بگیرند؛ چون حضرت می دانستند بعد از شهادت ایشان هم مردم آمادگی ندارند و دنبال امام سجاد(ع) نمی آیند؛ چطور قبل از شهادت ایشان تحمل حکومتشان را بکنند؟ همچنان که در روايات،اشاره شده، حضرت دنبال اقامه تاریخی حکومت حق هستند که در ظهور و رجعت اتفاق می افتد؛دنبال ارتقاء وجدان بشر بودند و می خواستند اخلاق بشر را به جایی برسانند که تحمل ولایت کفر را نکندو جز ولایت حق را تحمل نکند.
صدیقه طاهره(س) هم همین گونه بودند؛ می دانستند دیگر کار تمام شده و باید قرنها بگذرد تا عالم به مدار خودش باز گردد.تصرف ايشان براي بازگرداندن عالم به مدار حقبود؛ لذا مزد ایشان ظهور امام(عج) است. یکی از وعده هایی که خدای متعال به ایشان داده است این است که ظهور حتماً اتفاق می افتد. تلقی بنده از قرآن این است که عصر ظهور، عصر تجلی حضرت زهرا(س) از وراي امام زمان(عج) است که فرمود: «سَلَلْتَ مِنْهَا أَنْوَارَ الْأَئِمَّةِ». (جلسه سوم فاطمیه دوم 1392 ـ حسینیه امام رضا(ع) در مشهد مقدس)
***
«وقتی امام زمان(عج)ظهور می کنند به واسطه امام زمان(عج)ـ که از طریق حضرت زهرا(س)به پیغمبر داده شده ـشمس نبوت تجلی می کند: «و َالشَّمْسِ وَ ضُحَاهَا * وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا *وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا». در روايات فرموده اند: این خورشید، وجود مقدس رسول الله(ص) است و امام زمان(عج)همان نهاری است که وقتيظهور می کند،نور نبی اکرم(ص)را تجلی می دهد.امام زمان(عج)آن کلمه غیبی است که خدای متعال به نبی اکرم(ص)عطا کرده و تثبیت نبوت نبی اکرم(ص)با این کلمه غیبی است و این کلمه غیبی از مصدر حضرت زهرا(س) در این عالم تجلی کرده و به واسطه ایشان در این عالم تنزل پیدا کرده است». (31 فروردين 1393)
5ـ سلوک ولايي در زيارتنامه حضرت زهرا (س)
«زیارت حضرت زهرا(س) پرمغز ومشتمل بر معارف بسیار بلندی است که سه فراز اساسی دارد؛فراز اول بیان کننده این است که حضرت زهرا(س) قبل از اینکه لباس خلقت بشری بپوشند، مورد امتحان قرار گرفتند و در این امتحان، خداوند ایشان را صابره یافته است. امتحان گیرنده خداوند متعال است که قبل از خلقت در این عوالم، حضرت زهرا(س) را در این امتحان پایدار یافته است («يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً»).[5] سپس در فراز دوم زیارت، نقش مؤمنین را بیان می کند، که ولایت و محبت اهل بیت(ع) را در دل داشته و بر تمام دینی که پیامبر اکرم(ص)و وصی ایشان حضرت امیرالمؤمنین(ع)آورده اند، استوارند و تبعیض دردین ندارند.[6] فراز سوم زیارت نیز درخواستی است که ـ بعد از این ولایت و تصدیق و پایداری و صبرـ مؤمنین از حضرت زهرا(س) دارند، و آنهم درخواست الحاق و طهارت نفس است، که به دست صدیقه طاهره(س) محقق می شود؛ که حقیقت طهارت، همان توحید و پاک شدن از شرک آشکار و خفی است(«فَإِنَّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدَّقْنَاكِ إِلَّا أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُمَا بِالْبُشْرَى لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوَلَايَتِكِ»)[7]». (22 اسفند 1392)
***
«در پايان زیارت حضرت زهرا(س)، خداوند متعال و ملائکه را بر هفت خصوصیت شاهد می گیریم: «أُشْهِدُ اللَّهَ وَ رُسُلَهُ وَ مَلَائِكَتَهُ أَنِّي رَاضٍ عَمَّنْ رَضِيتِ عَنْهُ سَاخِطٌ عَلَى مَنْ سَخِطْتِ عَلَيْهِ مُتَبَرِّئٌ مِمَّنْ تَبَرَّأْتِ مِنْهُ مُوَالٍ لِمَنْ وَالَيْتِ مُعَادٍ لِمَنْ عَادَيْتِ مُبْغِضٌ لِمَنْ أَبْغَضْتِ مُحِبٌّ لِمَنْ أَحْبَبْت». این هفت خصوصیت، معنای تصدیق است؛ بايد سخط و رضایمان و برائت و موالاتمان به دنبال حضرت باشد؛ حضرت صف بندی کرده اند؛ نسبت به طایفه ای راضی اند و از یک جریانی تبری جسته و نسبت به آنها غضب داشته اند. در این عالم، سخط و رضای حضرت(س)، دنیا را دو دسته کرده است. بنابراین، تصدیق حضرت یعنی در این هفت خصوصیت، دنبال حضرت حرکت کنیم. معنایش این است که بهشت و جهنم بر مدار حضرت زهرا(س) تعیین می شود. این هفت خصوصیت اگر در ذیل حضرت قرار گرفت تصدیق شکل مي گيرد. تصدیق، از مقامات مهم ما در سیر در وادی توحید است که می فرماید: «إِنَّكُمْ لاَ تَكُونُونَ صَالِحِينَ حَتَّى تَعْرِفُوا وَ لاَ تَعْرِفُوا حَتَّى تُصَدِّقُوا وَ لاَ تُصَدِّقُوا حَتَّى تُسَلِّمُوا"». (22 اسفند 1392)
6ـ تسبيحات حضرت زهرا (س)، طريق شفاعت ايشان
«تسبیح مقدس حضرت زهرا(س)هدیه ايشان به ماست. رسول خدا(ص) به ایشان هدیه داد و ایشان به ما. اگر کسی با آداب، متذکر به آن شود، اثر آن در ترازوی عمل، فراوان است و شيطان را طرد مي کند؛ «مَنْ سَبَّحَ تَسْبِيحَ الزَّهْرَاءِ ع ثُمَّ اسْتَغْفَرَ غُفِرَ لَهُ وَ هِيَ مِائَةٌ بِاللِّسَانِ وَ أَلْفٌ فِي الْمِيزَانِ وَ تَطْرُدُ الشَّيْطَانَ وَ تُرْضِي الرَّحْمَنَ».اگر کسی آن را بعد از نماز واجب بگوید، خدا او را می آمرزد و مطهر انسان است؛ فرمودند: «مَنْ سَبَّحَ تَسْبِيحَ فَاطِمَةَ ع قَبْلَ أَنْ يَثْنِيَ رِجْلَيْهِ مِنْ صَلَاتِهِ الْفَرِيضَةِ غَفَرَ اللَّهُ لَه». اگر کسی تسبیحات حضرت را و سپس یک «لا اله الا الله» بگوید، همه گناهانش پاک می شود.این تسبیح ذکر کثیر است. در قرآن می فرماید: «يَأَيهَّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اذْكُرُواْ اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا * وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلاً»؛ اگر شما اینگونه ذکر داشته باشید، خداوند و ملائکه بر شما صلوات می فرستند و شما را از ظلمات به نور می برند و از ذنوب و عیوب و شرک خارج می کنند. این نور، وادی توحید و ولایت است و صلوات خدا ما را به این محیط خواهد برد. اگر کسی این تسبیحات را گفت، با ذکر کثیر همراه شده است و مطهر و نورانی و موحد می شود. این امر البته به شفاعت ایشان است؛ یعنی این نور از جانب ایشان می آید؛ باید اجازه بخواهیم که ما را هم وارد این وادی کنند؛ لذا در روایت فرموده اند این تسبیحات از هزار رکعت نافله در روز بهتر است. با این تسبیح، انسان می تواند به حقیقت تکبیر و تحمید و تسبیح و تهلیل برسد.. ». (جلسه دوم فاطمیه دوم 92 حرم مقدس رضوی).
[1]ـ «خارج كردى انوار امامان را از صدف وجود او، و انداختى در مقابلش پرده نبوّت را».
[2]ـ «خدا نور آسمانها و زمين است. مَثَلِ نور او چون چراغدانى است كه در آن چراغى، و آن چراغ در شيشه اى است».
[3]ـ «آیا ندیدی کسانی را که نعمت خدا را به کفران تبدیل کردند، و قوم خود را به سرای نیستی و نابودی کشاندند؟! جنهمی که...».
[5]ـ «اى آزموده، آزمودت خدایي كه تو را آفريد، پيش از آنكه تو را بيافريند، پس به آنچه آزمودت تو را شكيبا يافت».
[6]ـ«ما بر اين باوريم كه دوستان و تصديق كنندگان توایم، و به تمام آنچه پدرت (درود خدا بر او و خاندانش باد) و وصی اش براى ما آورده صبركننده ايم».
[7]ـ «پس از تو درخواست می كنيم، اگر تصديق كننده تو بوده ايم، ما را به تصديقمان به پدرت و جانشينش ملحق كنى، تا خود را بشارت دهيم، كه به سبب ولايت تو پاك گشته ايم.»
[8]ـ «خداراگواه مىگيرم و رسول او و فرشتگان را كه"من از آن كس راضي ام كه شما از او راضى هستيد" و "خشمگين م از هر كه شما از او خشمگين هستيد"؛ "بيزارمازآنكهشماازاوبيزاريد"؛"دوستمباآنكهشمابااودوستيد"و"دشمنمباهركهشمابااودشمنيد"؛"ناراضي امازهركه شما از او ناراضى هستيد" و "محبوب من است هركه محبوب شماست".».
[9]ـ «به راستى شما مردمى صالح نباشيد، تا معرفت پيدا كنيد و معرفت پيدا نكنيد تا تصديق كنيد و تصديق نكنيد تا تسليم شويد».