در پاسخ به این ادعاها، ابتدا باید به این نکته اشاره کنیم که با گسترش امکانات اینترنت و رسانههاي سايبري، افزایش کمی و تعداد روزنامه ها و هفته نامه ها و امکان انتشار روزنامه توسط گروه های سیاسی اصلاح طلب در دو دهه اخیر، باید شاخص ها و تعاریف اولیه از روزنامه نگار در ذهن ما و همچنین در گزارش نهادهای مرتبط با روزنامه نگاران تغییر کند.
زیرا کسانی که امروز جزو عناصر اصلی جریان جنبش سبز یا فتنه به شمار می روند و یا حامی جریان های ضد انقلاب و گروهک های تروریستی چون سازمان منافقين هستند، را نمی توان در تعریف روزنامه نگار گنجاند. زیرا هر هوادار یا فعال سیاسی و عضو یک حزب و گروه سیاسی به راحتی می تواند ظرف چند دقیقه خود را از طریق اینترنت به یک سایت خبری، وبلاگ یا روزنامه متصل کند و روزنامه ها نیز که تشنه اطلاعات و تحلیل های سیاسی هستند با انتشار مطالب آنها، این امکان را به مخاطبان می دهند که عکس و تحلیل سیاست ورزان را مشاهده کنند.
با این اوصاف، چگونه سازمان های گزارشگر آزادی بیان در جهان، نام بسیاری از افرادی که به بمب گذاری و مبارزه مسلحانه یا عضویت در یک گروه سیاسی اعتقاد دارند و شغل اصلی آنها و محل کسب روزی وارتزاق آنها کاری به غیر از روزنامه نگاری است را "روزنامه نگار" معرفی می کند!
وقتی در ارائه تعریف صنفی از روزنامه نگار، محل ارتزاق و کسب روزی و 6 ساعت حضور در حوزه های خبری و محل روزنامه را در نظر می گیریم، بر چه اساس افرادی که در سال های اخیر در جریان جنبش سبز دستگیر شده اند یا هوادار سازمان ها و گروه های تروریستی بوده اند را روزنامه نگار معرفی می کنیم!
نکته دیگر این که در گزارش "روز آنلاین" به این موضوع اشاره شده که وضعیت روزنامه نگاران در کشورهای روسیه، چین، ترکیه و ایران بدتر شده و با توضیحاتی که ارائه کرده اند به مخاطب روز آنلاین و گزارشگران بدون مرز این پیام را منتقل می کنند که به خاطر تحولات سیاسی این کشورها، وضعیت روزنامه نگاران نیز بدتر شده است. اما جالب این است که با وجود چنین تعریفی و با وجود ارائه تعریف اشتباه از روزنامه نگار و فعال سیاسی، چرا گزارشگران بدون مرز، دیده بان حقوق بشر و کمیته دفاع از روزنامه نگاران و سایر سازمان ها، به مسائل تحولات سیاسی در اروپا و آمریکا و دستگیری های سال های اخیر در پاریس، لندن، نیویورک و شهرهای مختلف آمریکا و اروپا اشاره ندارند، چرا انبوه جوانانی که در اینترنت به اطلاع رسانی، وبنگاری، روزنامه نگاری و... مشغول بوده اند و در جریان اعتراضات اخیر دستگیر شده اند، علاقه مند نیستند؟!
اگر روزنامه نگاران با تعریف گزارشگران بدون مرز در ایران، روسیه، چین، ترکیه و سوریه با محدودیت بیشتری مواجه شده اند، چرا به مسائل این قشر با این تعریف متاثر از دنیای سیاست در اروپا و آمریکا اشاره نمی شود؟
براین
اساس، نتیجه می گیریم که دنیای غرب که منتقد و رقیب کشورهای چین و ایران و روسیه
و.. است و دشمنان جمهوری اسلامی ضد انقلاب و حامیان جنبش سبز، از هر گزارش و نکته
ای که در ارتباط با ایران باشد، پرچمی می سازند تا لیست سیاه نمایی خود را تکمیل
کنند و هر سال تکرار کنند.
و گرنه کسانی که در ایران در سه دهه گذشته به انتشار روزنامه مشغول بوده اند و در چارچوب قانون حرکت کرده اند، با وجود مشکلات مالی و محدودیت های موجود، چنین تعریفی در ذهن خود ندارند که محدودتر از آمریکا و اروپا هستند و طبق اظهار نظری که همکاران روزنامه نگار در لندن، نیویورک و واشنگتن از روش کار خود ارائه می دهند، تفاوت زیادی بین فعالیت روزنامه نگار در ایران و کشورهای دیگر نیست. اما به خاطر تفاوت ساختاری در تعریف سیاست ورزی با روزنامه نگاری در کشورهای مختلف، در کشوری مانند ایران، ارتباط روزنامه ها با احزاب و فعالان سیاسی، بیشتر است و همین امر باعث شده که روزنامه ها به تریبون احزاب و حزب حاکم و حزب منتقد دولت تبدیل شوند و در نتیجه بسیاری از فعالان سیاسی، روزنامه نگار معرفی می شوند.
کاوه قریشی و بسیاری از همکاران ایشان به خوبی آگاه هستند که در سال های اخیر بسیاری از سیاست ورزان ایران از سال های قبل و بعد از انقلاب، صاحب روزنامه بوده اند و در کنار کسب و کار و فعالیت سیاسی خود، به روزنامه علاقه مند بوده اند و تحریریه و شورای سردبیری بسیاری از روزنامه ها به گواهی بسیاری از روزنامه نگاران مستقل از سیاست، مملو از حضور وزرا، معاونان وزیر، پدران معنوی جریان های سیاسی، نمایندگان مجلس و... بوده است.
با این تعریف و این شرایط، آیا انصافا می توان وضعیت سیاست مداران و معترضان و کسانی که پس از جریان جنبش سبز و تحولاتی که کشور را به آشوب و فتنه ای بزرگ هدایت کرد، معادل وضعیت روزنامه نگاران در ایران معرفی کرد.
در گزارش روز آنلاین آمده، که روسیه به علت خشونتهای پس از انتخابات مورد مناقشه ریاست جمهوری با قرار گرفتن در جایگاه ۱۶۸ام جدول، ۱۴ رتبه نسبت به سالهای گذشته سقوط کرده است.
ترکیه به عنوان دیگر همسایه ایران در جدول بندی جدید رتبه ۱۴۸ را به دست آورده است که گزارشگران بدون مرز آن را یک "پس رفت فاحش" دانسته است: "برخلاف وعدههای اصلاحات، دستگاه قضایی دستور بازداشت جمعی روزنامهنگاران را صادر میکند، امری که از زمان کودتا و حکومت نظامی بر ترکیه بیسابقه بود."
اما اگر به تحولات سه سال اخیر در ایران و سوریه توجه کنیم، وضعیت پیش آمده برای رسانه ها نیز متاثر از تحولات سیاسی است و البته همین وضعیت برای انگلستان، آمریکا و فرانسه و.... نیز پیش آمده و جنبش وال استریت و بهار عربی و موج اعتراضات در کشورهای جهان کمتر از تحولات جنبش سبز ایران نبوده است، حال عجیب است که شاخص های گزارشگران بدون مرز، بازهم نوک حملات خود را متوجه ایران و سوریه و چین ساخته و منتقدان سرسخت آمریکا در این موضوع، بیش از سایر کشورها مورد توجه بوده اند.
اما
آیا
وضعیت لیبی، مصر، یمن، عربستان، عراق، و کشورهای اروپایی و... انصافا کمتر
از
وضعیت ایران قابل توجه است؟! آيا به راستي وضعيت روزنامهنگاران مستقل در
اروپا و آمريكا وضعيت خوبي است؟ آيا به محض اينكه از سياستهاي دولت ليبرال
سرمايه داري انتقاد مي كنند مورد بدترين هجمه ها قرار نمي گيرند؟ ماجراي
مايكل مور و برخورد فاشيستي با نظريات او از سوي دولت ايالات متحده ك
يادتان هست؟!
بر این اساس، روشن است که گزارشگران بدون مرز و سازمان های نظیر آن مقبولیت و شاخص های شفاف برای بررسی وضعیت روزنامه نگاران در جهان را ندارند زیرا سیاسی برخورد می کنند و فشار برایران و روسیه و چین و سوریه و ترکیه و.... برنامه آنهاست. اگر اين نيست پس چرا تمامي كشورهايي كه باسياست هاي سلطه طلبانه غرب مخالف هستند در ليست بدترين هاي اين گزارش قرار گرفته اند؟!
سایت روز آنلاین و ضد انقلاب و مخالفان نظام نیز با چنین تحلیل هایی، به دنبال افزایش فشار و سیاه نمایی بیشتر هستند و طبیعی است که وقتی مبنا غلط باشد، شایستگی و صلاحیت برای بررسی یک موضوع میدانی و علمی و حرفه ای مانند وضعیت روزنامه نگاری در ایران از بین می رود و نمی توان روی چنین گزارش هایی حساب باز کرد.
از سوی دیگر روزنامه نگارانی مانند کاوه قریشی بهتر است که وضعیت هر فعال سیاسی یا آشوبگری را که ادعا می کنند روزنامه نگار است بررسی کنند تا مشخص شود که واقعا تعریف روزنامه نگار به آنها اطلاق می شود یا حامی یک گروهک یا جریان سیاسی خاص هستند
البته روزنامه نگار بدون موضع سیاسی نیست اما حداقل یک تعریف دارد که از این راه ارتزاق می کند یا مشغله اصلی و تعداد ساعت کار عمده او مربوط به روزنامه نگاری است و اگر نماینده مجلس بوده یا یک فعال سیاسی، و حالا به خاطر حوادث بعد از انتخابات 88 در زندان است نمی توان به او لقب روزنامه نگار داد.
روز
آنلاین همچنین به روند صعودی خروج روزنامه نگاران اشاره کرده است، در حالی که
بسیاری از این روزنامه نگاران معتقدند که خروج آنها باعث وضعیت بهتری نشده و از
نظر جایگاه اجتماعی، فعالیت روزنامه نگاری و کسب درآمد و زندگی به مراتب شرایط پایین
تری نسبت به داخل ایران دارند و برخی به این بهانه تقاضای پناهندگی و مهاجرت داشته
اند. بنابراین نمی توان خروج بسیاری از افراد با عنوان روزنامه نگار به این بهانه
را شاخصی برای وضعیت روزنامه نگاری دانست. زیرا ما بسیاری از این افراد را که ادعا
می کنند روزنامه نگار هستند را می شناسیم و سابقه و نحوه فعالیت بسیاری از آنها را
به یاد داریم که اکثر آنها با چند مقاله در روزنامه ها حالا ادعای روزنامه نگاری
کرده اند و به این بهانه خود را ساکن یکی از کشورهای اروپایی و
آمریکایی کردند. از طرفي ديگر بايد اين سؤال را پرسيد كه اين روزنامه
نگاران به چه دليلي از كشور خارج شده اند؟ آيا جز اين است كه بعد از فتنه
88 دست بسياري از اين روزنامه نگاران رو شده و مشخص شد كه دست آنها در دست
رسانه هاي بيگانه و چشم آنها در چشم نيروهاي مخالف جمهوري اسلامي بوده است؟
آيا هيچ نظامي اجازه فعاليت به روزنامه نگاراني از اين دست را مي دهد آن
هم با وجودي كه مي داند هدف اين اشخاص از روزنامه نگاري، نه يك فعاليت
رسانه اي و فرهنگي كه مخالفت و ضربه زدن به نظام است؟ كدام سيستم و نظامي
حاضر است به چنين افرادي اجاز جولان بدهد؟
روز آنلاین ادعا کرده که ۴۲ ایرانی در میان ۱۷۹ زندانی مطبوعات جهان حضور دارند و 30 روزنامه نگار و 22 وبنگار اکنون در ایران بازداشت و زندانی هستند. در حالی که اگر نگاهی به لیست این افراد بیندازیم خواهیم دانست که اکثر آنها ارتباط تنگاتنگی با فعالیت های سیاسی و احزاب و گروهک ها دارند و عنوان روزنامه نگار در اولویت کاری دوم و چندم آنها بوده است و حرفه اصلی آنها روزنامه نگار نیست.
کاوه قریشی در گزارش خود به اسامی وافرادی اشاره داشته که در سال های اخیر به همکاری با ضد انقلاب و دشمنان کشور مشغول بوده اند و آنها را در ردیف روزنامه نگاران قرار داده است. در حالی که همکاری با ضد انقلاب و احزاب و گروهک ها را نمی توان یک فعالیت روزنامه نگاری و اطلاع رسانی صرف دانست و بسیاری از افرادی که در سال های اخیر در ایران بازداشت یا زندانی بوده اند و گزارشگران بدون مرز یا دیده بان حقوق بشر یا کمیته "حمایت از روزنامهنگاران" به آنها اشاره کرده اند، اکثرا در رابطه با اعمال ضد انقلاب، گروهک های تروریستی، جریان فتنه و... به تخلفات آشکار و خلاف قانون و مغایر با امنیت ملی مشغول بوده اند.