علامه طهرانی درباره سیّد هاشم حدّاد مینویسد: ایشان در اول غروب پس از
نماز مغرب، مقدار مختصری به عنوان شام آنچه را که از منزل مجاور یعنی منزل
سرکوچه که عیالاتشان آنجا بودند میآوردند، تناول نموده و پس از ادای نماز
عشاء می خوابیدند. ساعتی میگذشت بیدار میشدند و از بام به زیر میآمدند و
تجدید وضو نموده، بالا میآمدند و چند رکعت نماز با صدای خوش و آهنگ
دلنشین قرآن از سورههای طویل میخواندند؛ و بعداً قدری همین طور متفکراً
رو به قبله مینشستند و سپس میخوابیدند. باز بیدار میشدند و چند رکعت
نماز دیگر به همین منوال میخواندند و چون شبها کوتاه بود لهذا دیگر وقتی
به اذان صبح باقی نمیماند و چه بسا این حال یا در دفعه اول که بیدار
میشدند میفرمودند: سیّد محمّد حسین! چای یا آب گرمی بیاور! حقیر پایین
میرفتم و روی چراغ فتیله نفتی چای درست میکردم و فوراً میآوردم.
میفرمودند: مرحوم آقا (یعنی مرحوم قاضی) خودش اینطور بود و به ما هم
اینطور دستور داده بود که؛ در میان شب چون برای نماز شب بر میخیزید، چیز
مختصری تناول کنید؛ مثل چای یا دوغ یا یک خوشه انگور، یا چیز مختصر دیگری
که بدن شما از کسالت بیرون آید و نشاط برای عبادت داشته باشید.
کتاب اسوه عارفان – ص 93