تحول در بسیاری از بخش های حوزه علمیه امری ضروری به شمار می آید، اگر چه در این تحول حفظ پایه های اصلی حوزه که همان اجتهاد و روش فقه جواهری و تحصیل بر مبنای علم آموزی است، بایستی به تمام معنا و مفهوم، محافظت و مراقبت گردد و دستخوش تغییرات بنیادی نشود.
پس مقصود از تحول، دگرگونی در مقصد و هدف گذاری حوزه علمیه نیست، بلکه تحول برای ایجاد راهکارهایی تازه جهت بهره برداری بیشتر و رسیدن آسانتر به هدف و کارایی بیشتر در مراحل مختلف است.
در این نوشتار به بخش های مهمی که ضرورت تحول در آن ها احساس می شود را متذکر می شویم:
1 – تحول در آموزش :
الف) تحول در آموزش های صرفا علمی و روی آوردن به آموزش های علمی و کاربردی.
ب) تحول در محوریت آموزش که تا به امروز تنها بر مبنای فقه و اصول قرار دارد و سایر مباحث در جایگاه جانبی تلقی می شود، این روند امروزه می تواند آسیبی بزرگ برای حوزه علمیه به شمار آید، چرا که پرسش های کلامی و شبهات عقیدتی در عرصه عمومی رواج یافته است و ذهن بسیاری از جوانان را درگیر کرده است و دستیابی مردم و نسل جوان به پاسخ های فقهی آسانتر است تا پاسخ های کلامی.
از این رو توجه به مساله علم کلام آنهم بر محور احادیث و قرآن کریم و پرداختن به آموزش علم کلام به صورت یک درس اصلی امری ضروری به نظر می رسد.
ج) روی آوردن به تدریس متون حدیثی و ترویج فقه الحدیث در حوزه ها ی علمیه.
د) ایجاد رشته های تخصصی با محوریت نیاز سنجی عمومی جهت اغنای مخاطبان و پاسخگویی به مطالبه عمومی در بخش های مختلف.
ه) توجه به آموزش غیر حضوری و آموزش از راه دور برای ایجاد توسعه در بهره گیری بیشتر علاقه مندان به علوم حوزوی.
و) توجه به فقه حکومتی و تدریس درس نامه ولایت فقیه در حوزه های علیمه به منظور توانمند سازی طلاب در عرصه پاسخگویی به شبهات طرح شده در این زمینه.
ز) توجه به آموزش فن مناظره بویژه در مباحث اعتقادی جهت ایجاد جبهه ای توانمند و قوی در دفاع از مکتب تشیع.
2 – تحول در تبلیغ:
یکی دیگر از بخشهایی که تحول در آن ضروری است، بخش تبیلغ است، چرا که تبلیغ رسالت عمده طلاب و دانش آموخته های حوزه های علمیه به شمار می آید که در صورت غفلت از آن، حوزه از یکی از رسالت های مهم خود غافل شده است.
اما روند تبلیغ در حوزه های علمیه تا به امروز بگونه ای است که از دو جهت دچار آسیب زدگی است:
الف) در عرصه تبلیغ از همه ظرفیت تبلیغی حوزه علمیه استفاده نشده است. آنچه تا به امروز در حوزه های علمیه انجام شده، تبلیغ خود جوش بوده و این مسأله از یک مسیر نظام مند کارشناسی شده صورت نگرفته است، اگر چه در سالیان اخیر تلاش های فراوانی در ساماندهی مساله تبلیغ صورت گرفته اما هنوز در ابتدای راه قرار داریم و مسیر طولانی را در پیش داریم.
ب) نابسامانی تربیت و اعزام مبلغان در عرصه کشور و جهان اسلام.
یکی از علل این نابسامانی کثرت مراکز اعزام است که باعث بی نظمی و در نتیجه هدر رفتن امکانات و ظرفیت ها گشته است.
از این رو به نظر می رسد متولی تبلیغ نیز بایستی حوزه علمیه باشد و تربیت و اعزام مبلغین از یک کانون و به صورت هماهنگ و منسجم صورت پذیرد.
البته پرواضح است که مقصود از ورود حوزه علمیه به عرصه اعزام مبلغ، بخش های تابعه و مرتبط با حوزه های علیمه است نه مدیریت مستقیم آن.
با توجه به این مسأله نکات زیر پیشنهاد می شود:
الف) آموزش مساله تبلیغ با ایجاد رشته های تخصصی تبلیغ در حوزه های غیر از قم و مشهد برای طلاب دوره سطح و آغاز گران عرصه تبلیغ.( در این عرصه بیشتر بایستی حوزه های علمیه شهرستانها مورد نظر قرار گیرد)
ب) آموزش شیوه ها ی نوین تبلیغ و نوآوری در شیوه ها ی سنتی با حفظ شاکله اصلی تبلیغ سنتی.
ج) تهیه متون قوی و مورد نیاز تبلیغی برای سطوح مختلف مبلغان.
د) برگزاری دوره های آزمون ضمن خدمت برای مبلغان در قالب آزمون های مکاتبه ای با محوریت متون مورد نیاز تبیلغ در هر سال و شرط نمودن برای اعزام دوباره به تحصیل موفقیت در آزمون قبل.
ه) اجباری کردن هجرت های تبلیغی برای طلاب سطح در دروه ها ی عمومی حوزه که در بخش های تخصصی ورودی ندارند و تنها به حضور در یک درس اکتفا می کنند و از شهریه و خدمات حوزه برخوردار می شوند. به طور مثال طلبه ای که دوره ده ساله حوزه را گذراند و توان ورود به دوره ها ی تخصصی تدریس و یا تحقیق و پژوهش و یا غیره را نداشت دوره اعزام پنج ساله تبلیغی جزئی از برنامه های حوزه برای او باشد.
البته نخبگان حوزه نیز نباید در این طرح مورد غفلت قرار بگیرند، بلکه متناسب با وضعیت آنها باید مورد استفاده قرارگیرند.
و) تدوین طرح جامع تبلیغی از سوی حوزه علیمه و با همکاری ارکان تبلیغی در سطح کشور از قبیل دفتر تبلیغات و سازمان تبلیغات و غیره.
برای این طرح تبلیغی می توان محورهای زیر را در نظر گرفت:
1– ایجاد تحول در تبلیغ از شیوه های سرگرمی به تبلیغ محتوایی و تکلیفی.
2– تحول از تبلیغ در آمدی به تبلیغ رسالتی.
3– تغییر و تحول در شیوه های تبلیغ انذاری به شیوه های تبشیری.
4– تحول تبلیغ جسته و گریخته به تبلیغ هدفمند.
5– ترویج استفاده از متون روایی و قرآن در امر تبلیغ به جای طرح مباحث غیر دینی.
6– تقویت قدرت پاسخگویی به شبهات و پرسشها در مبلغان.
7– ترویج منابر و کرسی های تبلیغ کلامی به جای تبلیغ اخلاقی و فقهی.
8– تلاش برای خروج مبلغان از بی توجهی به مسایل جامعه اسلامی و جهانی و انقلاب اسلامی.
9) تعیین راهکاری کارشناسی شده برای ارزیابی مبلغان در حین تبلیغ و رعایت تناسب حوزه جغرافیایی حضور مبلغ.