کد خبر: ۳۶۵۳۴۴
زمان انتشار: ۰۰:۳۰     ۰۶ اسفند ۱۳۹۴
محسن محمدی
دشمن برای عملیاتی کردن راهبرد «تغییر رفتار سیستم سیاسی»، نیازمند بهره­ گیری از عناصر و مکانیسم های درونی نظام جمهوری اسلامی می­باشد که مهمتر مکانیسم و بستر، فرآیند تغییر مشروع قدرت یا همان انتخابات است.

پایگاه 598: در یاداشت نفوذ؛ بقای صوری و فروپاشی هویتی به این مهم اشاره شد که امروزه راهبرد اصلی ایالات متحده، نزدیکی به ایران است؛ چرا که در نگاه ایالات متحده، راهبردهای سخت و معطوف به براندازی، به دلیل قوام یافتگی ساخت نظام جمهوری اسلامی ( برخورداری از پایگاه اجتماعی گسترده و توانایی ساماندهی بدنه اجتماعی قدرت در راستای آرمان­ها و اهداف اصولی، برخورداری از ایدئولوژی پویا و کارآمد و توانایی غلبه بر تهدیدات گوناگون بیرونی)، امکان تحقق ندارد. نوع کنش دولت ایالات متحده و حتی اظهارات تلویحی و صریح مسئولان این کشور نشان از این دارد که ایالات متحده به درک دقیقی از این موضوع رسیده که امکان براندازی جمهوری اسلامی، منطبق با واقعیات موجود نیست. بنابراین راهبرد بدیلی که می توان در شرایط کنونی و با توجه به واقعیت های کنونی بدان امید بست، «تغییر رفتار » جمهوری اسلامی ایران است.

بنابراین دشمن برای عملیاتی کردن راهبرد «تغییر رفتار سیستم سیاسی»، نیازمند بهره­ گیری از عناصر و مکانیسم های درونی نظام جمهوری اسلامی می­باشد که مهمتر مکانیسم و بستر، فرآیند تغییر مشروع قدرت یا همان انتخابات است. به معنی دیگر اگر در راهبرد «تغییر نظم سیاسی حاکم»، توجه دشمن معطوف به استفاده از عناصر و مکانیسم­ های غیر مشروع (غیرقانونی) بود، در بحث نفوذ، توجه دشمن بر بکارگیری و هدایت عناصر درونی سیستم  در چارچوب­ها و مکانیسم­ های مشروع و پذیرفته شده داخلی است. بنابراین بهره ­گیری از «ابزارها و مکانیسم ­های درونی و مشروع سیستم سیاسی حاکم»، برای اثرگذاری بر پردازش درونی «سیستم سیاسی» و تغییر خروجی آن، از اولویت راهبردی برخوردار است. به صورت خاص دشمن علاقه­ مند است تا نخبگان ناراضی و تجدیدنظر طلب درون سیستم بر بخش­های کلیدی قدرت مسلط شوند، بدنه اجتماعی غربگرا منسجم و اثرگذاری سیاسی داشته باشد، از عملکردهای چالش­زای نخبگان حاکمیتی و اپوزیسیون داخلی برای پیشبرد تغییرات سیتمی، نهایت بهره را ببرد و به صورت خاص امکان اثرگذاری و هدایت افکار عمومی در داخل کشور را بدست گیرد. در زیر به هریک از محورهای طرح شده می­پردازیم.

1-تلاش برای تصدی قدرت توسط جریان سیاسی غربگرا

یکی از مصداق های اصلی و محوری عناصر و نیروهای درون سیستمی، نیروهای غربگرای موجود در حاکمیت است. تقویت این نیروها و حمایت مادی و معنوی از آن­ها برای تصدی و فتح بخش­های کلیدی قدرت، از طریق سازوکاری مشروعی به نام انتخابات، کانونی ترین راهبرد برای پیشبرد و توسعه نفوذ در ساختارهای سیستم سیاسی حاکم، برای تغییر در پردازش سیستم و ایجاد تغییر در خروجی ( تغییر رفتار) آن است.

به صورت خاص دشمن علاقه­ مند است تا نخبگان ناراضی و تجدیدنظر طلب درون سیستم بر بخش­های کلیدی قدرت مسلط شوند

پس نیاز است تا ارتباطات راهبردی با نیروهای غربگرای داخلی جهت هماهنگی و تنظیم خط­مشی سیاسی برای فتح قدرت از طریق صندوق رای برقرار شود و هدایت نیروهای غربگرا به سوی صندوق رای به جای تحریم انتخابات، عملیاتی شود. در راهبرد دوری از ایران، دشمن بر این امر متمرکز بود تا با ارتباط­ گیری و اثرگذاری بر نیروهای غربگرای داخلی در فرآیندی تعریف شده، به تشدید شکاف و زاویه آنان با نظام حاکم پرداخته و در نهایت به اشتراک نظر و پیوستگی این جریان غربگرا با  جریان معاند داخلی، در نقطه­ای به نام براندازی، برسد. اما در بحث نفوذ، تلاش دشمن بر این است تا نیروهای غربگرای داخلی حتی با بهره­گیری از تمامی امکانات موجود، فعالانه تمامی توجه و نیروی خود بر حضور در عرصه سیاسی و تمسک به صنوق رای متمرکز کند که این امر بستر نفوذ ساختاری را برای غرب مهیا می­کند.

2- شبکه­ سازی و فعال سازی بدنه اجتماعی غربگرا برای حضور و اثرگذاری سیاسی

یکی از راهبردهای محوری دشمن برای نفوذ و جهت­ دهی به انتخابات در راستای مورد نظر خود، شبکه­ سازی و فعال نمودن بدنه اجتماعی غربگرای داخل کشور است. در واقع عملیاتی شدن توان و ظرفیت بدنه اجتماعی غربگرا در عرصه سیاسی، می تواند پتانسیل و فضای قابل توجهی را برای کنشگری جریان غربگرایِ درون حاکمیت در راستای کسب و یا ارتقای موقعیت خود در ساختار سیاسی و چانه­ زنی با حاکمیت بر سر­ خواسته­  خود، فراهم آورد.  از طرفی دیگر، حضور سامان­ مند و موثر بدنه اجتماعی غربگرا در مناسبات و تحولات سیاسی مانند انتخابات، ظرفیت بی بدیلی را برای عملیاتی کردن برنامه­ ها و اهداف معطوف به تغییرات سیاسی، توسط دشمن را در داخل ایجاد می­کند و در واقع به نوعی، اجتماعی و عملیاتی شدن گفتمان غربگرایی در جامعه را به پیش می­ برد.

هم اکنون ده ها مرکز مردم نهاد و موسسه مطالعاتی در امریکا و اروپا که بسیاری از آنان توسط عناصر ضدانقلاب ایرانی (چه آنانی که پس از فتنه از کشور خارج شدند و چه دیگر ضد انقلاب هایی ) اداره می شود، تحت عناوین مختلف در حال شبکه سازی در داخل کشور هستند. به طور خاص، آمریکا از سال 2005 به صورت علنی شروع به اختصاص بودجه‌های کلان تحت عنوان «حمایت از دموکراسی در ایران» نموده است که عمدتا بر شبکه­ سازی و توانمندسازی بدنه اجتماعی غرب­گرا در ایران متمرکز است. بنابراین بدنه اجتماعی غربگرا، با توجه به ظرفیت هایی که از طریق حاکم شدن رویکرد همسو با غرب در بخش­هایی از نظام سیاسی ایجاد می­شود، از حالت سنتی خود، به یک ظرفیت سازی در حجم انبوه و کلان بدل می­گردد.  

بنابراین ساماندهی و تحریک بدنه اجتماعی قدرت (بدنه غربگرا) برای کنش فعال در مناسبت­های سیاسی و به ویژه انتخابات، در راستای ظرفیت سازی و افرایش توان عملیاتی جریان غربگرای درون حاکمیت و همچنین اجتماعی کردن گفتمان غربگرایی، از محورهای مورد توجه و علاقه دشمن است. در هنگام انتخابات به دلیل باز شدن فضای سیاسی و امکان کنشگری فعال، فرصتی ویژه جهت به میدان آوردن بدنه اجتماعی غربگرا و هدایت آن در راستای پیشبرد اهداف و تغییرات سیاسی مدنظر، شکل می­گیرد. آن چه اکنون از سوی رسانه­ هایی چون بی بی سی در حال پیگیری است، می­تواند در این راستا تحلیل شود.  

3- مدیریت و بهره ­برداری از عملکرد چالش­ آفرین نخبگان حاکمیتی و جریان معاند داخلی

یکی دیگر از نقاط مورد توجه و تمرکز دشمن برای اثرگذاری بر فضای سیاسی داخلی و شکل­ دهی به نفوذ، رصد، تجزیه و تحلیل و جهت­ دهی به رفتارهای چالش­ آفرین و زاویه دار با چارچوب­ های قانونی و منافع ملی کشور است؛ چرا که نخبگان حاکمیتی و اپوزیسیون، دارای جایگاه بوده، به امکانات مختلف دسترسی دارند و مهمتر از همه، دارای نفوذ اجتماعی هستند. در انتخابات متعدد، برخی افراد و جریان­های سیاسی به دلایل مختلف، از وضعیت موجود (شرایط قبل و حین انتخابات) و یا نتایج حاصل از انتخابات، راضی نبوده و آمادگی لازم برای کنش سیاسی معترضانه و یا حتی ساختارشکن را دارند و این امر فرصت بسیار کلیدی را برای نزدیکی دشمن بدان­ها و یا حمایت و هدایت نامحسوس آن­ها، ایجاد می­کند که در انتخابات 88 شاهد مدیریت و جهت­ دهی دشمنان و رسانه­ های بیگانه، به رفتار سیاسی برخی از نخبگان داخلی بودیم. یکی از بسترهایی که می­تواند این تاثیر پذیری نخبگان داخلی از دشمنان بیرونی را تشدید کند، شکل­ گیری فضای احساسی و هیجانی در داخل توسط خود نخبگان سیاسی است که متاسفانه این فضای احساسی، در فرآیندی به هم پیوسته، خود نخبگان داخلی را تحت تاثیر قرار داده و به سمت و سوی تصمیمات و اقدامات هیجانی و احساسی سوق می­دهد.

4-دوقطبی سازی فضای جامعه و تشدید شکاف اجتماعی

یکی از عملکردهایی که متاسفانه نخبگان داخلی در مناسبات سیاسی چون انتخابات از خود بروز داده و سعی در تشدید آن دارند، دوقطبی سازی فضای جامعه و تشدید شکاف اجتماعی است.  معمولا نخبگان سیاسی تمایل دارند تا خود را نماد قانون، حافظ منافع ملی، مردمی و خیرخواه کشور و نظام جلوه دهند و نخبگان دیگر و حتی حامیان آنان را نقطه مقابل چنین عناوینی بخوانند، که در انتخابات متعدد شاهد چنین رفتاری از سوی نخبگان و جریان های سیاسی برای جلب آرای عمومی و تحکیم پایگاه اجتماعی خود هستیم. شکل­ گیری فضای دوقطبی و شکاف اجتماعی در جامعه و تلاش برای تخریب قطب مقابل، ویژه ­ترین فرصت را برای دشمن جهت بهره ­برداری از این شکاف و تلاش برای تعمیق آن و در نهایت هدایت یکی  از این قطب­ها برای پیشبرد تغییرات سیاسی مطلوب (دشمن) را به وجود می­آورد.

یکی از عملکردهایی که متاسفانه نخبگان داخلی در مناسبات سیاسی چون انتخابات از خود بروز داده و سعی در تشدید آن دارند، دوقطبی سازی فضای جامعه و تشدید شکاف اجتماعی است.

در کنار این امر، نخبگان داخلی در فرآیند به هم پیوسته برای «دیده شدن» و ایجاد برجستگی نسبت به رقبای خود و به تبع آن، جلب آرای عمومی، تلاش دارند تا به موضوعات حاشیه­ ای و جنجال برانگیز پرداخته و حتی در یک اقدم غیرحرفه ­ای و مغایر با منافع ملی و مصالح نظام سیاسی، مدام به برجسته کردن نقاط منفی و آسیب­های موجود دست زنند. در واقع این تلاش برای ایجاد تمایز و تفاوت نسبت به سایر نامزدها و جریان­ها، نخبگان سیاسی را به سوی برجسته ­سازی پیوسته نقاط منفی و تاریک سوق می­دهد که این موضوع فضای بسیار مناسبی را برای دشمنان و رسانه­ های بیگانه جهت زمینه­ سازی و مستندسازی عملیات روانی تخریبی خود علیه نظام اسلامی ایجاد می­کند. چرا که شکل گیری فرآیندی به هم پیوسته از برجسته شدن موضوعات منفی و نقاط ضعف می­تواند افکار عمومی را نسبت به مشروعیت و به ویژه کارآمدی نظام سیاسی مردد کند و از طرفی دیگر، زمینه لازم در میان افکار عمومی برای باورپذیری عملیات روانی دشمن علیه نظام را به میزان گسترده­ای فراهم آورد و این موضوع، امکان مانور دشمن در فضای سیاسی و اثرگذاریش بر تحولات و جهت­ دهی به سمت وسوی فضای سیاسی کشور را تقویت می­کند.

5- اتکای نامزدها بر پول­های کثیف و بازیگری شبکه اشرافی

تلاش نامزدها برای دیده شدن و ایجاد برجستگی نسبت به سایر رقبای خود، می­تواند آنان را به سوی منابع مالی مشکوک و کثیف هدایت کند. از طرفی دیگر، شبکه ثروت هم علاقه­ مند است تا برای بیشینه کردن منافع خود، به سوی عرصه سیاسی و قدرت متمایل شود. این پدیده در صورت عدم رصد و مدیریت دقیق از سوی نهادهای متولی امر، می­تواند به هم پیوستگی لایه­ هایی از شبکه قدرت و شبکه ثروت منجر شود. برآیند اتصال و پیوستگی در این حوزه، به حاکمیت جریان اشرافی و حرکت نخبگان سیاسی در راستای تامین منافع شبکه ثروت، به قیمت قربانی کردن منافع و مصالح ملی ختم می­شود. وام­دار بودن نخبگان سیاسی به جریان اشرافی، زمینه تضعیف روحیه  و ارداه آنان برای ایستادگی در برابر دشمن و پاسداری از منافع ملی را فراهم می­آورد. موضوع زمانی بغرنج ­تر می­شود که پشت صحنه این پول­های کثیف، با واسطه­ های مختلف، به جریان سرمایه­ داری جهانی و دشمنان بیرونی انقلاب متصل باشد که این امر از نخبگان سیاسی داخلی قربانیانی ضعیف می­سازد که چاره­ ای جز همراهی و همگرایی با قدرت­های بیگانه خارجی  و ایجاد امکان داخلی برای پیشبرد منافع آنان را  ندارند.

6-مدیریت و جهت­ دهی به تصمیم و رفتار انتخاباتی توده مردم

در فضای هیجانی و احساسی برآمده از فضای انتخابات، میزان تخریب و برجسته­ سازی منفی علیه نظام اسلامی توسط رسانه­ های خارجی به نسبت قابل توجهی رشد می­کند، چرا که آنان به خوبی می­دانند که بسیاری از برنامه­ ها و مولفه­ های تخریبی و القایی در فضای عقلانی و به دور از هیجان کاذب، فاقد اثر و یا دارای پایین­ ترین میزان اثرگذاری در افکار عمومی می­باشد. بنابراین دشمن به شدت علاقه­ مند است تا فضای احساسی و هیجانی را در جامعه تشدید کند تا در چنین بستر و زمینه­ ای، برنامه روانی و رسانه­ای خود را برای جهت­ دهی به تصمیم و رفتار انتخاباتی مردم، عملیاتی کند. در واقع تضعیف فضای عقلانی در جامعه، امکان بسیار خوبی برای هدایت افکار عمومی توسط دشمن، به سمت تغییرات سیاسی مطلوب را به وجود می­آورد. 

از طرفی دیگر، یکی از محورهایی که در انتخابات 92 و اکنون شاهد آن هستیم، تلاش دشمن برای اعمال «مدیریت تنبیه و پاداش» در افکار عمومی جامعه ایرانی است. رسانه­ ها و منابع عملیات روانی بیگانه در چند سال اخیر و به ویژه در هنگامه این دو انتخابات، بسیار تلاش دارند تا در افکار عمومی ایرانیان این موضوع را نهادینه کنند که همراهی با سیاست­ها و اصول انقلابی و همچنین نخبگان انقلابی، معادل هزینه است و نتیجه آن تحریم و فشار است. منابع رسانه­ای بیگانه اکنون و در آستانه انتخابات، تلاش دارند تا همراهی با گفتمان و جریان غربگرای داخلی را دربردارنده پاداش جلوه داده و از طریق اعمال مدیریت تنبیه و پاداش، تصمیم و رفتار انتخاباتی جامعه ایرانی را مدیریت کنند.


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها