به گزارش پایگاه 598، شهروند نوشت: یک شب طوفانی و سخت، حاشیه تالاب از باران، سال ١٣٨٥. تالاب
طوفانزده، شاهد شکاری گسترده بود. شکاری که زوج درناهای سیبری را به تک
درنایی تبدیل کرد که ٨سالی میشود، چند هزارکیلومتر را به تنهایی پرواز
میکند تا خود را برای زمستان گذرانی به فریدونکنار برساند.
مهاجرت هرساله تک درنای سیبری به فریدونکنار، باعث شده است تا هر سال در فصل مهاجرت، ایران چشم انتظار درنای امید بماند.
کسی نمیداند، شاید ٨سالی میشود که به ایران میآید تا همراهش را که در آن شب طوفانی به ناگهان گم کرد را پیدا کند.
آن
سالی که یکی از درناها گم شد، دوسالی از کلید خوردن پروژه حفاظت از درنای
سیبری میگذشت و امیدها دیگر برای نجات اینگونه به ناامیدی تبدیل شده بود.
از مجموع ٨ یا ٩ درنایی که زمستان را به فریدونکنار میآمدند، تنها امید و
آرزو باقی مانده بودند؛ دو درنایی که هیچگاه مشخص نشد یک جفت نر و ماده
بودند یا هر دو نر.
٩سالی گذشته و هنوز از سرنوشت آرزو، درنایی که
محلیها فکر میکردند ماده است و نامش را آرزو گذاشتند، خبری نیست. نه
لاشهای از او پیدا شد، نه تاکسیدرمیاش و نه خبری که بگوید آن شب طوفانی
چه اتفاقی افتاد. سرنوشت آرزو، معمایی شد برای دوستداران حیاتوحش ایران و
حتی برای همراهی که ٨سال است تنها مانده و هرسال، فصل مهاجرت که فرا
میرسد نگاه تمامی دوستداران محیطزیست و حیاتوحش را به سمت فریدونکنار
میچرخاند که ببینند، امید بار دیگر در فریدونکنار فرود میآید یا خیر.
کسی
از اتفاقات آن شب طوفانی خبری ندارد، اما شنیدههایی که از آن سالها
روایت میشود، حاکی از این است که درنای گمشده، سال ١٣٨٥ برای آخرینبار
به ایران مهاجرت کرد و پس از آن شب طوفانی دیگر دیده نشد. این روایت،
احتمال تغییر مسیر مهاجرت را که ازسوی برخی مطرح میشود، منتفی میکند.
محمدعلیالله
قلی، فعال محیطزیست، درباره داستان درناهای سیبری و تکدرنایی که باقی
مانده به «شهروند»، میگوید: «سال ١٣٨٣، با حمایت برنامه جهانی محیطزیست،
UNEP و بنیاد حفاظت از درناها، پروژهای یکمیلیون دلاری برای حفاظت از
درناهای سیبری تعریف شد. پروژهای که قصد داشت اینگونه را حفاظت کرده و از
انقراض آن جلوگیری کند. درهمان سال دولت ایران هم متعهد شد که برای حفاظت
از درنای سیبری، اعتباری اختصاص دهد.»
اهمیت به حفاظت از درنای
سیبری پس از آن مورد توجه جامعه جهانی قرار گرفت که جمعیت درناهای مرکزی،
تنها در پنجسال به دلیل شکار منقرض شد. این جمعیت در فصل مهاجرت به هند
میرفت. جمعیت شرقی درناها به چین مهاجرت میکند و اکنون به گفته اسماعیل
کهرم پرندهشناس و مشاور رئیس سازمان حفاظت محیطزیست، ٣هزارو٤٠٠ تا از
آنها باقی مانده است. از جمعیت غربی هم تنها تکدرنایی که به ایران مهاجرت
میکند، باقی مانده است. پروژه حفاظت از درناهای سیبری، مورد توجه قرار
گرفت اما نتیجهای درپی نداشت. به گفته اللهقلی، در آن سالها ٨درنا به
ایران میآمد و میشد برای نجات و تکثیر آنها امید داشت اما تلاشها برای
نجات اینگونه درمعرض انقراض به نابودی درناها منجر شد.
او با اشاره
به اینکه برنامه حفاظت از درناها، اولویتبندی نشد و تصمیم گرفته شد تا
به بدن درناهای وحشی فرستنده ببندند، ادامه داد: «برای اینکه بتوانند
درناها را بگیرند و به گردن آنها فرستنده ببندند، به محلیها و صیادان محلی
متوسل شدند. صیادان تعریف میکنند، زمانی که درناها را میگرفتند تا
برایشان ردیاب ببندند، استرس زیادی به آنها وارد میشد. به همین دلیل، پس
از آنکه درناها را رها میکردند، آنها برای پرواز مشکل داشتند، زمین
میخوردند و تعادل نداشتند. پس از آن تمامی درناهایی که به ردیاب یا
فرستندهها مجهز شدند، یک به یک مردند و جمعیت درناها به دو درنا رسید که
اکنون سرنوشت یکی از آنها مشخص نیست.»
این فعال محیطزیست، با
یادآوری اینکه وقتی حرف از حفاظت شد، راهکار بستن فرستنده به میان آمد،
گفت: «این راهکار درستی نبود، درناها به دلیل استرس بسیاری که کشیدند،
توانایی خود را از دست دادند و نتوانستند از خودشان حفاظت کنند. گام دوم،
تکثیر در اسارت بود. در شهری به نام اوکا در روسیه، مرکزی درست شد تا بیش
از ١٠٠ جوجه درنا را با این امید که به درناهای وحشی سپرده شوند تا با آنها
مهاجرت کرده و با آنها زندگی کنند، پرورش دادند اما این برنامه هم
نتیجهبخش نبود. اتفاق مهم این بود که با بودجه قابل توجهی که به حفاظت از
درناهای سیبری اختصاص پیدا کرده بود، هیچ توجهی به امنیت زیستگاه اینگونه
نشد و بسیاری از درناهای پرورشی در زیستگاهشان با گلوله شکار شدند.»
اللهقلی
که در فصل مهاجرت پرندگان، زمان زیادی را در منطقه فریدونکنار میگذراند،
درباره تکدرنایی که از جمعیت درناهای غربی باقی مانده، یادآوری میکند که
«دلیل زنده ماندن یا شکارنشدن این پرنده، حفاظت جدی از آن نیست. خدا از این
پرنده حفاظت کرده است، این پرنده دانه نمیخورد که به خاطر خوردن دانه در
دامگاهها گیر کند یا توسط صیادان شکار شود. به همین دلیل ٨سال است که به
تنهایی از حاشیه رودخانه اوب در سیبری مهاجرت را آغاز میکند و به تنهایی
خود را به فریدونکنار میرساند.»
زندگی تنها و بدون همراه امید (تک
درنای سیبری)، برای بسیاری از دوستداران محیطزیست و حیاتوحش، معمایی بدون
حل است. اسماعیل کهرم پرندهشناس و مشاور رئیس سازمان حفاظت محیطزیست،
با اشاره به اینکه درناها زمانی که جفتی انتخاب میکنند تا آخر عمرشا ن با
همان یک جفت به سر میبرند، به ایرنا گفته است که «اگر یکی از آنها تلف
شد، دیگری سراغ جفت جدید میرود اما این درنای نر چندسال است که تنها به
ایران میآید. درناها تا دوسال فرزندانشان را به همراه دارند تا مهاجرت را
بیاموزند، تخمگذاری آنها در سیبری است و برای زمستان گذرانی به جاهای
گرمتر ازجمله ایران میآیند، اینکه این درنا تنها میآید، احتمال دارد که
در سیبری هم تنها باشد. علاقه زیادی داریم تا درمورد وضع این درنا در
سیبری و مسیر مهاجرتش به ایران مطالعه و تحقیق کنیم اما بنا به دلایلی این
کار فعلا امکانپذیر نیست.» او با یادآوری اینکه یک گروه ٤٠٠تایی از
درناها در سیبری به سر میبرند که برای زمستان گذرانی گروهی به هندوستان و
گروهی به چین میروند، مهاجرت این تک درنا به ایران را معما میداند.
برای
این معما، تاکنون پاسخی پیدا نشده، اما محمدعلی اللهقلی، از شبی طوفانی
روایت میکند که فردایش دیگر از درنایی که همه فکر میکردند، ماده است خبری
نبود و درنای مهاجر سیبری تنها شد. «به نظر میرسد که درنای گمشده در یک
شب طوفانی، درحاشیه از باران تیرخورده و از بین رفته است.»
او ادامه
میدهد: «در شبهایی که باد و باران شدید است یا هوا طوفانی است، موقعیت
خوبی برای شکارچیان فراهم میشود تا برای شکار هجوم بیاورند، زیرا صدای
شلیک درطوفان گم میشود. پرندهها هم به دلیل شرایط جوی ارتفاع پرواز را کم
میکنند و شرایط شکار با اسلحه فراهم است. آن شب هم، شبی طوفانی بود. شبی
که از فردای آن روز درنایی که مردم محلی تصور میکردند ماده بوده و به همین
دلیل به آن آرزو میگفتند، ناپدید شد. به نظر میرسد که دومین درنا، آن شب
طوفانی شکار شده باشد.»
این فعال محیطزیست، با تأکید بر اینکه از
آن شب به بعد دومین درنا دیده نشد، درباره اینکه برخی میگویند شاید
درنایی که ناپدید شده مسیر مهاجرت خود را تغییر داده است، میگوید: «بعید
است که وسط فصل مهاجرت، تصمیم گرفته باشد که مسیر را عوض کند. درنا سال ٨٥
به ایران آمده بود، امکان ندارد که از ایران به جای دیگری رفته باشد یا
تصمیم گرفته باشد که مسیر مهاجرت خود را تغییر دهد. ممکن است، هنوز زنده
باشد و درجایی مخفیانه نگهداری شود یا تاکسیدرمی شده باشد، اما هر اتفاقی
افتاده پس از آن شب طوفانی، دومین درنای سیبری ناپدید شد.»
معمای تک
درنای سیبری، هنوز هیچ پاسخی برای خود پیدا نکرده. چه اتفاقی برای آرزو
افتاد و چرا امید ٨سال است که تنها به ایران سفر میکند، همچنان برای
دوستداران حیاتوحش سوالی بدون جواب است. با این حال، این سفر هم چند روز
دیگر به پایان میرسد و به گفته اللهقلی، «اگر الگوى مهاجرت امید (تنها
درنای سیبری باقی مانده که به ایران مهاجرت میکند)، مثل هرسال باشد هفتم
يا هشتم اسفندماه، از ایران میرود.»