سالهای سال فرگوسن و ونگر مربیگری میکردند و در تمام این سالها بین این دو و منچستریونایتد و آرسنال رجزخوانی شدیدی وجود داشت. ادبیات آنها بسته به فرهنگ خودشان تند بود، گاهی ونگر به فرگوسن میگفت آلزایمر گرفته و گاهی فرگوسن به رقیبش میگفت که او آنفولانزای مرغی گرفته است.
این ادبیات اما کاملا خود ساخته و علمی بود. در واقع فرگوسن و ونگر خود خواسته و از روی تحقیق این حرفها را میزدند تا به واسطه شکل گیری «برخورد» اسپانسرها، حق پخش تلویزیونی و بلیط فروشی گران تر و پرمخاطب تر شود.
در حقیقت فوتبال بدون کری خوانی اصلا جالب نیست. معنی ندارد، یک ورزش خیلی معمولی است اما طی روزهای اخیر ناخودآگاه و نه خودآگاهانه بین هواداران استقلال و پرسپولیس کری شکل گرفت در مورد تعداد هواداران رجزخانی های زیادی شکل گرفت و نهایتا فرهاد مجیدی هم دلیلی برای کری خانی های بیشتر بود.
به نظر میرسد خود باشگاه ها در تولید هیجان کمتر نقش بازی می کنند و به همین دلیل بعضا کری ها به دلیل کنترل نشدن و تولید صحیح از منبع درست از مسیر منحرف می شود. به هر حال باید تاکید کرد باشگاه ها باید مولد هیجان هم باشند تا تماشاگر بیشتر و اخلاق صحیح تری را به ورزشگاه ها بیاورند.