سیاوش امیری از شروع تدوین کتابی درباره ننه علی داد و به فارس گفت: ننه علی مادر شهید رخشانی است که در قطعه ۲۴ بهشت زهرا نزدیک قبر شهید فهمیده دفن شده است و مادر این شهید از سال ۵۹ که شهیدش دفن شده یک اتاقک با حلبی و چوب روی قبر پسرش علم کرده و تا چند سال پیش در آن زندگی میکرد.
وی افزود: این آلونک که به آلونک «ننه علی» معروف بود و سالها زیارتگاه خانوادههای شهدا و افراد ارزشی از سراسر ایران و حتی خارج از کشور بود تا اینکه ۳ سال پیش مقام معظم رهبری نامهای به ننه علی داد با این مضمون که الان به خانه برو و ایثار و مقاومت را در منزل دنبال کن.
امیری گفت: بعد از اینکه ننه علی به خانه دخترش رفته، یک سال و نیم است که بیمار شده و در این مدت از مسئولان و خانوادههای شهدا به دیدنش رفتهاند.
این نویسنده گفت: من سال ۸۳ مصاحبهای با این خانم داشتم و عجایبی دیدم مثلا اینکه با اینکه بی سواد بود تمام قرآن را در حافظه داشت و سند هم اینکه قرآن را سر و ته دست گرفته بود. یا احترام و علاقه عجیبی به پرچم مقدس نظام جمهوری اسلامی داشت و خود را موظف به شستن پرچمهای سر مزار شهدا به صورت هفتگی کرده بود.
وی افزود: آلونک ننه علی پر از دیوار نوشتهها و یادگارهایی است که ما تصاویر این دیوار نوشتهها را به همراه متن تایپ شده در کتاب خواهیم آورد. همچنین این کتاب ۷۰-۸۰ صفحهای گلچینی از عکسهای این مادر شهید در بهشت زهرا و در زمان بیماری خواهد داشت. البته ننه علی تنها نیست و در بهشت زهرا حداقل ۱۰ ننه علی داریم که پاگیر قبر پسرشان هستند.
امیری در پاسخ به این سئوال که تدوین کتاب در چه مرحلهای قرار دارد گفت: جمع آوری تصاویر و نوشتن مقدمه بر کتاب انجام شده و بقیه مطالب به همراه گفتو گو با افرادی که ننه علی را می شناختند به تدریج تا پایان بهمن آماده و برای چاپ تحویل داده خواهد شد.
وی افزود: هم سازمان بهشت زهرا و هم بنیاد شهید از این طرح استقبال کردهاند و قول مساعد برای همکاری دادهاند و امیدواریم کتاب به نمایشگاه کتاب امسال برسد.
************
ننه علی؛ زنی که ۱۷سال سر قبر پسرش زندگی کرد
۱۷ سال زندگی آنها در بهشت زهرا طول کشید، از سال ۵۹ تا ۷۶ تا اینکه ننه علی از پا افتاد.حالا ننه علی توی خانی آباد در خانه دخترش نشسته و می گوید: دو تا بچه دارم که هردو اینجا هستند، یکی پیشم نشسته یکی هم اینجا توی قلبم.
ننه علی را خیلیها میشناسند، چند سال پیش هر وقت سری به بهشت زهرا- قطعه شهدا زدیم، پیرزن خمیدهای را دیدیم که آهسته از کنار قبرها عبور میکند. خیلیها فکر میکردند او هم مثل بقیه مادران شهدا هر هفته به دیدار فرزند خود میآید ولی او شب و روزآنجا بود و با کسی زندگی میکرد که قرآن کریم اورا زنده میخواند.
ننه علی با دستهای لرزان و فرتوت خود اتاقکی بر مزار پسرش ساخت تا همیشه در کنار او بماند، اما ننه علی حالا دیگر اینجا نیست. مادر شهید قربانعلی درخشان از شهدای انقلاب ایران است که در سال ۵۷ در اهواز به دلیل مبارزه با رژیم شاه به شهادت رسید. او ۱۷ سال با فرزند شهیدش زندگی میکرد.
ننه علی را در بهشت زهرا پیدا نکردیم و وقتی هم با کمک مسئولین روابط عمومی بهشت زهرامتوجه شدیم که او حالا در خانه دخترش در خانی آباد تهران زندگی میکند، هم نتواستیم او را ببینیم.ننه علی این روزها سناش به ۹۰ سالگی میرسد، به دلیل کهولت سن دچار آلزایمر شده است و به خاطر اینکه سخت میتواند راه برود کمتر بر سر مزار شهید علی درخشان میرود.
ننه علی سال۵۹ داغدار پسرش شد و این پایان راه نبود چراکه شهید علی درخشان وقتی که به مقام شهادت نائل شد در شهر اهواز به خاک سپرده شد و ننه علی علاوه بر غم دوری او نمیتوانست بر سر مزار فرزندش حاضر شود.بالاخره بعد از ۸ ماه ننه علی و خانواده او توانستند پیکر شهید علی درخشان را با اجازه مراجع به بهشت زهرا منتقل کنند ملاقات با ننه علی کار سختی است و به دلیل کهولت سن او نمیتوانستیم او را از نزدیک ملاقات کنیم.
لاجرم با خانه دختر ننه علی تماس گرفتیم و اصرارهای مکرر ما برای هم کلام شدن با ننه علی جواب داد و توانستیم چند لحظهای صحبت کنیم، وقتی با توضیحات زیاد دخترش متوجه میشود که میخواهیم با او مصاحبه کنیم صدایش را صاف میکند و بدون وقفه میگوید:« ننه فتحاللهی هستم در سال ۱۳۰۰ تو یکی از روستاهای اردبیل همان مرشت زنده شدم و نه فقط ننه علی بلکه ننه تمام شهدای بهشت زهرا هستم. دو تا بچه دارم که هر دو تا شون اینجا هستند. یکی پیشم نشسته و دیگری اینجا توی قلبم آرام شده.»
از او میخواهم که درباره علی صحبت کند، متوجه نمیشود تا اینکه دخترش با صدای بلند برای او توضیح میدهد،ننه علی با لهجه شیرینش ادامه میدهد:«پسرم علی که ۲۴ سالش بود تو هواپیمایی کار میکرد. امام را خیلی میخواست، تو اهواز به خاطر امام خمینی شهید شد.»
ننه علی همسرش را سالها پیش وقتی فرزندانش بسیار کوچک بودند از دست داد و پس از آن به تهران آمد تابا کارگری در خانههای مردم بچه هایش را بزرگ کند. اینها را دخترش میگوید وقتی که دیگر ننه علی گوشی تلفن را به او میدهد و دیگر نمیتواند حرف بزند. البته زندگی ننه علی در بهشت زهرا در آن اوایل با مخالفتهایی هم مواجه شده بود.
داماد ننه علی که خود کارمند سازمان بهشت زهرا است، در این باره میگوید: «اوایل حضور ننه علی در بهشت زهرا با مخالفت مسئولین بهشت زهرا مواجه شده بود، و معتقد بودند اگر فردا هرکدام از مادران شهدا بخواهند بر سر مزار فرزندان خود زندگی کنند، دیگر نمیتوانیم این مجموعه را مدیریت کنیم اما دیدند نمیتوانند با او مقابله کنند و ننه علی ۱۷ سال یعنی از سال ۵۹ تا سال ۷۶ شبانه روز بر سر مزار فرزندش زندگی کرد.
ننه علی زیاد نمیتواند صحبت کند، خیلی نا توان شده است. بهطوریکه که دیگر کم میتواند بر سر مزار پسرش برود، ننه علی بالاخره روزی تا ابد پیش پسرش آرام میگیرد چراکه قبری در کنار قبر پسرش دارد و در همان اتاقک کوچک میتواند تا همیشه در کنار پسرش بماند.ننه علی را نتوانستیم ملاقات کنیم اما تنها راهی که برایمان باقی میماند این بود که برای او پیغامی بگذاریم: ننه علی برایمان دعا کن… .