هاشمی رفسنجانی تأکید کرد: افراد شناخته شدهای که رد صلاحیت شدند، باید افرادی که نامدار نیستند را به جامعه معرفی کنند تا در انتخابات پیروز شوند، همان طور که بنده بعد از رد صلاحیتم در انتخابات ریاست جمهوری از آقای روحانی حمایت کردم و ظرف یک هفته آقای دکتر روحانی که دارای 3 در صد رای بیشتر نبود به بالای 50 درصد رای رسید.
لازم به ذکر است پرویز امینی کارشناس مسائل سیاسی چندی پیش و در توضیح همین مساله در کانال تلگرام خود نوشته بود:
- پوپر یکی از فیلسوفان علم است که معیار
علمی بودن را در درجه اول قابلیت «ابطال پذیری» قرار داد و قضایا و
گزارههایی که به لحاظ تجربی ابطال ناپذیر (یعنی امکان ابطال کردن آنها به
صورت تجربی نبود) بودند را بیرون از دایره علم میدانست. اگرچه برخلاف
پوزیتیوستهای منطقی (حلقه وین)، آنها را «بی معنا» نمیدانست.
- هاشمی
یک ادعای مشخص درباره روحانی رئیسجمهور دارد که در عبارت بیان شده از سوی
او که گفته بود «با ثبت نام من (هاشمی) در انتخابات، روحانی رئیسجمهور
شد»، تجلی دارد. درواقع هاشمی خود را عامل اصلی پیروزی روحانی به دلیل
جایگاه اجتماعی پرقدرت خود نزد افکار عمومی میداند. البته این ادعا در
خرداد 92 فرصت آزمودن پیدا نکرد. اما به نظر میرسد با تسامح، انتخابات
مجلس خبرگان در 7 اسفند، با توجه به نامزدی هر دو (روحانی و هاشمی)، معیار
پوپری علمی بودن ادعاها را داشته باشد.
-
در انتخابات اخیر رأی هاشمی و رأی روحانی میتواند تا حدود قابل توجهی
ادعای هاشمی در برتری اجتماعی وی نسبت به روحانی را آزمون کند. اما هاشمی
برای نشان دادن برتری اجتماعی خود نسبت به روحانی محدودیتهایی دارد که در
حکم مزیتهای روحانی در این رقابت تصریح نشده است.
-
اولا با ادبیات جناب جلیلی، آراء منفی اما تعلیق شده جناب هاشمی به تدریج
در حال «آزاد شدن» است. این مسئله هم از افت آراء هاشمی و نیز هم از رشد
آراء احمدینژاد به عنوان آلترناتیو او قابل فهمیدن است.
-
ثانیا هاشمی در دوره گذشته انتخابات خبرگان (سال 85) علی رغم این که یکسال
بعد از سوم تیر 84 برگزار شده بود، توانست در تهران بیش از 1.5 میلیون رای
بیاورد که از مرحوم مشکینی، 500 هزار بیشتر بود. یک دلیل چنین رأی آوری
جناب هاشمی قرار داشتن وی در فهرست جامعه مدرسین بود که آراء نفرات بعد از
هاشمی که رنج حدود یک میلیون را پر کردهاند، این مسئله را نشان میدهد. در
واقع هاشمی از دو زوایه آراء را کسب کرد. یکی از قرار داشتن در فهرست
جامعه مدرسین و دیگری از هویت جدیدی که بعد از انتخابات 84 پیدا کرده بود
که آراء اصلاح طلبانه را به نفع او شکل میداد.
- هاشمی در این انتخابات در فهرست هیچ یک از دو گروه مرجع انتخابات خبرگان
یعنی جامعه مدرسین و جامعه روحانیت نیست. بنابراین یک سبد رأی مطمئنی را از
دست داده است در حالیکه روحانی رئیسجمهور در این فهرست قرار دارد.
-
این رقابت تصریح ناشده هرگونه که رقم بخورد با خود پیامدهایی خواهد داشت
که نباید کم اهمیت انگاشته شود. در صورت برتری هاشمی بر روحانی، ادعای
هاشمی در تعیین روحانی به عنوان رئیسجمهور تقویت خواهد شد که در این صورت
روحانی دچار محدودیتهایی بیشتر در کنشگری سیاسی مستقل از دیگران خواهد شد و
ناگزیر به رعایت برخی ملاحظات در روابط با جناب هاشمی خواهد شد و از نظر
افکار عمومی نیز موقعیت وی به عنوان رئیسجمهور آسیب خواهد دید.
-
اما در صورت برتری روحانی بر هاشمی در انتخابات خبرگان، روحانی میتواند
گام دوم بازیگری مستقل سیاسی را بردارد. در اولین گام، وی پس از برجام این
احساس را پیدا کرد که پایگاه اجتماعی مستقلی برای خود کسب کرده است و نیاز
وی به جریان اصلاح طلب کاهش یافته است و با استقلال بیشتری نقش ایفا خواهد
کرد. برتری بر هاشمی در انتخابات خبرگان، در حکم گام دوم است که به استقلال
وی از هاشمی و پایگاه اجتماعی که وی مدعی بود برای روحانی بوجود آورده
است، منجر خواهد شد. این البته رقابتی تصریح نشده است اما با توجه به
روانشناسی غالب انسانها و نیز روانشناسی هاشمی و روحانی واقعی است.
-
درباره خاتمی و احمدینژاد نیز همین فضا حاکم بود. دیگرانی درباره خاتمی
گفتند که ما خاتمی را خاتمی کردیم وگرنه او در کنج کتابخانه ملی بود و
درباره احمدینژاد نیز چنین شرایطی شکل گرفت و احمدی نژاد در مقاطعی مثل
انتخابات شورای شهر بعد از سال 84 و در انتخابات ریاست جموری 88 اصرار داشت
که بگوید رأی آوری او به کسی مدیون نیست و در اثبات این مسئله جمعی از
همراهان خود را کنار گذاشت یا از حمایت آنها برای خود اعلام بی نیازی کرد.