به گزارش پایگاه 598، «کیهان» در سرمقاله شماره امروز خود نوشت:
چندی پیش سخنگوی ارتش عربستان اعلام کرد؛ «عربستان سعودی در صورت موافقت رهبران ائتلاف، آماده شرکت در تمام عملیات زمینی علیه داعش در سوریه است.» آمریکا به سرعت به این خبر واکنش نشان داد. اشتون کارتر، وزیر دفاع آمریکا گفت: «این خبر بسیار خوبی است.» با گذشت حدود 10 روز از این خبر، روز گذشته اعلام شد 20 جنگنده سعودی در پایگاه هوایی اینجرلیک بر زمین نشستهاند. درباره احتمال مداخله زمینی ریاض در جنگ سوریه چند نکته قابل تامل وجود دارد؛
1- اولین هدف ریاض از اتخاذ این موضع، تقویت روحیه درهم شکسته معارضان مسلح در سوریه است. پیروزیهای پی در پی چند هفته اخیر در مناطق مختلف سوریه، به خصوص استان حلب، وضعیت تراژیکی را برای شورشیان رقم زده است. ریاض با این ادعا میخواهد به معارضان روحیه داده و روحیه ارتش سوریه را متزلزل کند. شنود مکالمات بیسیمی معارضان در حلب حاکی است آنها به شدت از کشورهای حامی خود - در رأس آنها عربستان سعودی- و نمایندگان سیاسی معارضه که در زمان عملیات نصر2-که منجر به شکستن محاصره نبل و الزهرا شد- در ژنو بودند، عصبانی هستند. اولین مخاطب سخنگوی ارتش عربستان فرماندهان عصبانی معارضین هستند که؛ ما شما را فراموش نکرده و پشتتان را خالی نکردهایم.
2- عده زیادی از تحلیلگران معتقدند موضع ریاض منجر به اقدام عملی نخواهد شد و از حد حرف فراتر نخواهد رفت. این تحلیلگران به وضعیت جنگی یمن استناد میکنند. در یمن، شورای همکاری خلیج فارس به سرکردگی عربستان سعودی تمام ظرفیت نظامی خود را پای کار آورده اما به پیروزی نرسیده است. فارغ از عملیات سنگین هوایی عربستان، نیروی زمینی و میدانی در یمن عملاً مزدور است؛ از سودان گرفته تا شبه نظامیانی از آمریکای لاتین تا آدمکشهای حرفهای بلاک واتر. در چنین وضعیتی ورود زمینی به کارزار سوریه نیز مانند یمن صرفاً با نیروهای مزدور خواهد بود.
3- واقعیت آن است که عربستان آنچه 10 روز پیش گفت را از چهار سال پیش عملیاتی کرده است. گروههای شورشی جبهه النصره، احرارالشام، جیش الفتح، نورالدین زنکی، ارتش آزاد و دهها گروه مسلح ریز و درشت دیگر در این سالها به نیابت از که در سوریه جنگیدهاند و عملاً ارتش کدام کشور بودهاند؟ عربستان از این گروهها چه حمایتی - اعم از مالی، اطلاعاتی، لجستیکی، سیاسی، رسانهای و...- نکرده است؟ ادعای ورود نظامی به سوریه از سوی عربستان قرار است کدام معادله را تغییر دهد و اساساً اگر ریاض برگی برای تغییر معادله داشت، تا کنون رو کرده بود.
4- یک موضوع جدی در این سناریو، علاقه وافر ریاض به کشاندن پای ارتش آمریکا به زمین سوریه است. آمریکاییها نیز تا کنون مانند عربستان از هیچ تلاشی برای ساقط کردن اسد دریغ نکردهاند و تنها کار باقیمانده آنها لشکرکشی مستقیم به سوریه است. حدود 3 سال پیش وقتی دولت دمشق به دروغ متهم به استفاده از سلاح شیمیایی در جنگ شد، بحثها درباره لزوم حمله مستقیم آمریکا به سوریه بالا گرفت و واشنگتن نیز جنجالهای سیاسی و رسانهای فراوانی در این زمینه به راه انداخت اما در نهایت ماجرا به توافقی میان سوریه، روسیه و آمریکا برای نابودی سلاحهای شیمیایی سوریه ختم شد و واشنگتن دست به اقدام نظامی نزد. پاپس کشیدن آمریکا از عملیات مستقیم در سوریه، ریاض را به شدت عصبانی کرد و سران آن رسماً و آشکارا گفتند مسکو و دمشق، واشنگتن را فریب دادند. ریاض به خوبی و بهتر از هرکسی میداند ورود به جنگ سوریه بدون همراهی عملی آمریکا خودکشی محض و غیرممکن است. آنها به رئیس جمهور بعدی آمریکا امید بستهاند و با این مانورهای سیاسی و تبلیغاتی میکوشند زمینه برای ترغیب وی به تجاوز به سوریه را فراهم سازند. سعودیها طی 10 روز اخیر نیز بارها اعلام کردهاند عملیات احتمالی زیر چتر ائتلاف به رهبری آمریکا خواهد بود.
5- کُردهای سوریه عاملی تعیینکننده در معادله پیچیده این جنگ هستند. ریاض اعلام کرده است هدف از ورود به سوریه مبارزه با داعش است. وضعیت میدانی و جغرافیایی صحنه نبرد به گونهای است که بدون همراهی و همکاری کردها، پیروزی و حتی آغاز درگیری با داعش غیرممکن است. مهمترین خط تماس با مناطق اشغالی داعش، در اختیار کردهاست. اگرچه کردهای شمال سوریه هم با آمریکاییها و هم با روسیه و دولت دمشق در تعامل هستند اما در صورت تمایل نیز راه همکاری بسته است. ترکیه، کردها را خط قرمز خود میداند و در مذاکرات ژنو نیز اصلیترین مخالف حضور آنها، آنکارا بود. طی روزهای اخیر ترکیه بمباران توپخانهای کردها در شمال سوریه را آغاز کرده است. ترکیه اجازه به رسمیت شناخته شدن کردها در این نبرد را نمیدهد و بدون اجازه عبور آنکارا، عربستان راهی برای همکاری با کردها نخواهد داشت.
6- ورود نظامی سعودی به میدان جنگ در شمال سوریه - حداقل از منظر جغرافیایی- بدون همراهی و همکاری ترکیه عملاً ممکن نیست. جدا از موضوع درگیری و مخالفت عمیق آنکارا با کردهای شمال سوریه، این کشور عملاً با کردهای کشور خود نیز در حال جنگ است. 5 استان کردنشین ترکیه بحرانی است و از این تعداد 3 استان عملاً شرایط جنگی دارند. رسانههای منطقه و جهانی این جنگ داخلی و پرتلفات را به دلایل مختلف سانسور کردهاند اما عوارض و نتایج تحمیلی این درگیری را نمیتوان مهار کرد و اثرات خاص خود را خواهد داشت. در چنین شرایطی ورود ترکیه به جنگ سوریه در کنار عربستان و زیر پرچم آمریکا، مانند ریختن آتش بر امنیت داخلی شکننده و آسیبدیده ترکیه است. ترکیه متحمل بیشترین خسارتها از بحران سوریه شده است و نمیخواهد با ورود مستقیم به جنگ، این خسارتها و هزینهها را چند برابر کند.
7- دو مورد فوق مبتنی بر ورود ائتلاف آمریکایی- سعودی به سوریه برای مبارزه با داعش است. فارغ از مسائل و محدودیتهای خاص جغرافیایی و برآیند بازیگران میدانی این نبرد، راهبرد آمریکا و عربستان در این مقطع به هیچ عنوان جنگ با داعش نیست. از منظر آنها داعش یک کارت بازی در میدان سوریه و عراق است که به جای نابودی، باید حفظ و کنترل شود. وجود یک داعش کنترل شده، به آنها قدرت مانور سیاسی و در صورت لزوم نظامی میدهد. از بین بردن داعش در این مقطع زمانی کمکی به سعودیها و آمریکاییها نمیکند و شاید در کوتاهمدت دستاورد تبلیغاتی داشته باشد اما در میانمدت و نتیجه نهایی، سود آن در جیب دولت دمشق خواهد بود.
8- به جز شمال سوریه که مختصات و محدودیتهای آن در بالا ذکر شد، دو منطقه دیگر برای ورود نظامی باقی است. یکی از غرب عراق که با استان دیرالزور هممرز است و به دلیل مخالفت بغداد، امکان ورود گسترده نیروهای سعودی از این منطقه ممکن نیست و در صورت نبود این محدودیت نیز، مسائل فوق درباره کردها و ترکیه همچنان باقی است. راهرو بعدی شرق استان ادلب در همسایگی ترکیه است. ورود گسترده از این منطقه به دلایل خاص جغرافیایی و نظامی، شبیه آن است که کسی خود را از ساختمانی چند طبقه به پایین پرت کند و امیدوار باشد، سالم به زمین برسد! ورود از این گذرگاه سخت و کوهستانی، یعنی آغاز جنگ با سوریه، ایران و روسیه. همان چیزی که نخست وزیر روسیه نام آن را جنگ جهانی سوم گذاشت و وزیر خارجه عربستان به سرعت اعلام کرد قصد درگیری با مسکو را ندارد.
9- آخرین منطقه احتمالی برای ورود به میدان جنگ سوریه برای سعودیها از
طریق مرز اردن در جنوب این کشور است. سه استان کوچک و جنوبی سوریه - سویدا،
درعا و قنیطره- با شمال اردن هممرز بوده و فاصله دمشق تا مرز اردن حدود
100 کیلومتر است. این فاصله نسبتاً اندک - به نسبت فاصله پایتخت با سایر
مرزها- چندین بار آمریکاییها را وسوسه کرده است از این مسیر کار دولت اسد
را یکسره کنند. فروردین سال 93 بود که رسانهها از طراحی عملیات «تیر خلاص»
توسط آمریکا و رژیم اسرائیل برای حمله تروریستها از مرز اردن به دمشق و
ساقط کردن اسد خبر دادند. اما وضعیت فعلی متفاوت است. به دلایل مختلف، اردن
نمیخواهد از سایه خارج شود و نقش پررنگتری در این جنگ برعهده بگیرد.
اردن به طور محرمانه با دمشق در ارتباط است و پیروزی اخیر و راهبردی ارتش
سوریه در شهر شیخ مسکین در استان درعا، با کمک اطلاعاتی اردن انجام شد. حال
که ورق جنگ در سوریه برگشته، اردن تمایلی برای شرطبندی امنیت خود، روی
اسب لنگ عربستان ندارد.
10- نوع و شدت عکسالعمل ایران و روسیه به تجاوز عربستان به سوریه، خود
موضوع مفصل و مجزای دیگری است. تهران و مسکو هرکدام دلایل خاص خود را برای
نفرت از ریاض دارند و شاید در برابر برخی حرکتهای ایذایی و تبلیغاتی مانند
بمباران هوایی و اعزام عدهای نیروی ویژه، عکسالعمل سختی نشان ندهند اما
بدون شک به ریاض اجازه نخواهند داد از خط قرمز تهدید و درگیری با ارتش
سوریه عبور کند. عبور از این خط برای سعودیها گران تمام میشود.
محمد صرفی