سفالگری زمانی در این شهر رواج چشمگیری داشت و گچبریهایی که دیوارها و سقف خانهها را آذین میبست خطوط نسخ و ثلث سر در مساجد و امامزادهها را جلا میداد؛ سفالی که با رنگ لعاب سبز قمی در کوره گرم دل هنرمندان کویری این شهر سبز میشد و مورد استفاده قرار میگرفت.
صنایع و دست سازهایی که گرد و خاک گذشت زمان این روزها تنها نامی از آنها را در خاطرهها قرار داده و گرچه تلاشهایی برای احیا این هنرها صورت میگیرد اما هرگز تمامی رشتههای منسوخ شده نمیتوانند جایگاه گذشته خود را در عصر رونق تکنولوژی دوباره به دست آورند.
گچبری دستی هنری گم شده در تار و پود تکنولوژی
نام هنر: گچبری دستی
قدمت: دوره ایلخانی
شهر زادگاه هنر: قم
معرفی کوتاه هنر: نقوش و خطوط را با استفاده از دست گچبری میکردند
بیشترین کاربری: تزئین سقف و دیوار اماکن مذهبی و منازل
هنرمند بنام این عرصه: استاد طیبی نژاد
هنرمند بازمانده: استاد صادقی
وضعیت فعلی این هنر در استان: منسوخ شده
علل رکود و مهمترین چالشهای پیش روی احیا: تولید انبوه و سرعت بالای گچبریهایی با قالبهای از پیش ساخته و قیمت بالای تمام شده آن.
ارائه راهکارهای حفظ و احیاء: این هنر محدود به اماکن خاص و مذهبی شده و با توجه به علل رکود یاد شده، قابلیت برگشت و رونق دوباره را ندارد.
گچبری دستی از جمله هنرهای بومی در بین هنرمندان قم است که هنرمندانه، گچ را با نقوش گل، گیاه و اشکال هندسی آشنا کردند و در سقف خانهها و دیوارها به کار گرفتند.
هنگامیکه کار برای امامزادگان و اماکن مذهبی بود با وضو و سلام و صلوات نقوش هندسی با خطوط کوفی و ثلث و نستعلیق همراه میشد یادگاری که هنوز بر در و دیوار اماکن مذهبی قم نقش خود را حفظ کرده است.
معاون صنایع دستی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری قم در گفتگو با خبرنگار مهر، به رواج هنر گچبری در گذشته اشاره دارد. هنری که این روزها تحلیل رفته و تقریباً اثری از آن باقی نمانده و منسوخ شده است.
حسن بحرینی، گچبری را هنری تزئینی معرفی میکند که به دلیل هزینه بالایی که داشت جای خود را به گچبریهای پیش ساخته داده و امروز تنها آثار گچبریهای دستی در امامزادهها و حرم حضرت معصومه(س) نمایان است.
وی اظهار داشت: این هنر به دلیل اینکه قابلیت برابری با گچبریهای پیش ساخته را ندارد تنها میتواند به عنوان یک هنر در امامزادهها و مراکز مذهبی استفاده شود.
معاون صنایع دستی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری قم تأکید کرد: نگاه به صنایع دستی باید همراه با پیشرفت روز و به شکل نگاهی توأمان با تکنولوژی و صنعت باشد تا بتواند با زندگی صنعتی امروز پیش رفته و جایگاه خود را به دست آورد.
گیوه دوزی هنری که از پای در آمد
نام هنر: گیوه دوزی ته چرم
قدمت: هزارسال
شهر زادگاه هنر: قم
معرفی کوتاه هنر: ساخت کفش هایی با استفاده از نخ پنبه و ابریشم با زیره چرم گاو
بیشترین کاربری: مورد نیاز و تقاضای مردم در شهرهای گرم و خشک بوده است
هنرمند به نام این عرصه: محمد اسماعیل مرادی
هنرمند بازمانده: روح الله مرادی
وضعیت فعلی این هنر در استان: در حال فراموشی
علل رکود و مهمترین چالشهای پیش روی احیا: استقبال مردم از کفشهای آماده که مهمترین اقدام برای احیا آن تبلیغ و آگاهی بخشیدن به مردم است.
گیوه از سالیان دراز مخصوص استان های گرمسیری بوده است پاپوشی که در سال ۲۰۰۰ به عنوان بهترین و خنگترین کفش جهان معرفی شد، اما این هنر نیز این روزها حال خوشی ندارد و با بی مهری روزگار میرود تا آخرین روزهای عمر خود را سپری کند.
«روح الله مرادی» یکی از هنرمندان باقی مانده رشته گیوه دوزی در قم است که این رشته را از پدر فراگرفته است.
وی ضمن اشاره به این که گیوه دوزی انواع مختلف دارد از گیوه ته چرم با تکنیک خاص، سخن میگوید و آن را بومی استان قم معرفی میکند.
وی از ۲۵ سال فعالیت خود در این رشته سخن میگوید، هنری که به گفته کرمانی در سالجاری بدترین روزهای خود را سپری کرده است سالی که ۱۰۰ جفت گیوه دست دوز مرغوب در کنج مغازه این هنرمند به دلیل نبود تقاضا انبار شده است.
کرمانی از هزینه کم راه اندازی رشته گیوه دوزی سخن میگوید، هزینهای بالغ بر پنج میلیون تومان که با توجه به این هزینه کم باز هم افراد اقبالی برای راه اندازی این رشته ندارند.
وی نیز قصه هفتاد من کاغذ بیتوجهیها را مورد اشاره قرار میدهد بیتوجهیهای مسئولانی که تنها داد حمایت از صنایع دستی را در سر دارند به گونهای که کرمانی به قدری از وضعیت کنونی ناراضی است که میگوید: دیگر دلسرد شدهام.
تنها بازمانده گیوه دوزی شهر قم شناسایی بازار هدف را مورد تأکید قرار میدهد و اینکه مسئولان باید با تبلیغات خود این رشته را احیا کنند چرا که این شیوه، تنها راه برای زنده نگه داشتن این رشته بوده، هنری که نفسهای آخر آن به شماره افتاده است.
این هنرمند قمی در توصیفی خاص گیوه را مانند کولر
میداند که پا را در تابستان خنک میکند و همین امر موجب شده تا این نوع
پاپوش در روزگاری دور در شهرهای گرمسیری مورد توجه باشد.
کاشیکاری معرق، نقشی که در دل زمان جاماند
نام هنر: کاشیکاری معرق
قدمت: دوران صفویه
شهر زادگاه هنر: قم
معرفی کوتاه هنر: کاشیکاری معرق از زیرمجموعههای وابسته به رشته معماری و نوعی از کاشیکاری است که در اماکن مذهبی، امامزادهها و سر در مساجد کاربرد دارد.
بیشترین کاربری: سر در مساجد. امامزادهها و اماکن مذهبی
هنرمندان به نام این عرصه: استاد بنی حسن
هنرمند بازمانده: استاد مظلوم زاده
وضعیت فعلی این هنر در استان: در حال فراموشی
علل رکود و مهمترین چالشهای پیش روی احیا: استفاده از شیوههای سنتی و عدم استقبال از سوی مردم به دلیل زمان بر بودن و هزینههای بالا
ارائه راهکارهای حفظ و احیاء: استفاده از ابزار و روشهای جدید در تولید و بالا بردن سرعت کار
کاشیکاری هنری آمیخته با کوره و رنگ و لعاب و نقش و نگار، هنری که با رنگهای متنوع و بیشتر آبی فیروزهای و در قطعات کوچکی ساخته میشود تا با در کنار هم قرار گرفتن کاشیهای کوچک نقشی بزرگ رقم بخورد تا سر در مسجد و زیارتگاهی را تزئین کند.
معاون صنایع دستی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری قم در ادامه گفتوگوی خود پیرامون هنرها و صنایع دستی بومی استان قم به هنر کاشیکاری معرق در این استان اشاره و آن را از جمله هنرهای بومی عنوان میکند که به نام قم ثبت شده است.
بحرینی آثار شاخص باقی مانده این هنر را مربوط به کاشیکاریهای حرم حضرت معصومه(س) عنوان کرد که در خارج از شهر قم و حتی برخی از هنرمندان قمی در خارج از کشور هنوز به این هنر میپردازند.
وی یکی از دلایلی که هنوز میتوان برای زنده نگه داشتن این هنر تلاش کرد را رونق استفاده از آن در مرمت امامزادهها و ساخت مساجد و همچنین استفاده در ساخت و سازهای خارج از کشور همچون عتبات عالیات عنوان کرد.
معاون صنایع دستی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری قم تأکید میکند که هنر کاشیکاری معرق به دلیل اینکه جزو زیرمجموعههای معماری است چندان شناخته شده نیست و هنرمندان و افرادی فعال در این هنر وضعیت خوبی را تجربه نمیکنند. استفاده از ابزار روز و شیوههای جدید در تولید از جمله مسائلی است که باید برای زنده نگه داشتن این هنر به آن توجه شود.
سفالگری هنری که در کوره بی توجهی پخته میشود
نام هنر: سفال همراه با لعاب سبز قمی
قدمت: ۷ هزار سال
شهر زادگاه هنر: شهرهای کویر مرکزی ایران
معرفی کوتاه هنر: ساخت ظروف و وسایل مختلف با استفاده از خاک که در گذشته از آن استفاده زیادی میشده است.
بیشترین کاربری: کاربرد در زندگی روزمره و نیاز و تقاضای مشتری
هنرمندان به نام این عرصه: عباس سرکارپور
هنرمندان بازمانده: رضا سرکارپور
وضعیت فعلی این هنر در استان: منسوخ شده است
علل رکود و مهمترین چالشهای پیش روی احیا: استقبال مردم از کالاهای ارزان قیمت خارجی یا کالاهای وارداتی که به خاطر تبلیغ و مارکشان هزینههای گزاف و بی دلیلی نیز از مردم کشورهای در حال توسعه دریافت میکنند.
ارائه راهکارهای حفظ و احیا: استفاده از تبلیغات و بازاریابی و به روز کردن طرحها و مدلهایی که بتواند پاسخگوی نیازهای بازار باشد.
آرامش عمیق و احساس خوبی در پشت چرخ سفالگری نهفته است که تا تجربه نشود باور نمیشود هنری که از هیچ الگویی تقلید نمیکند هر چه دستت ساخت، کاری ماندگار میشود دست سازهایی که هیچ کدامشان شبیه یکدیگر نیست.
آب و خاک با احساس هنرمند مخلوط میشود و هر چقدر با ذوق و خلاقیت و دقت نظر بیشتر باشد به همان نسبت ارزش اثرش بیشتر است. آنقدر کوزه خودش را به انگشتان گلآلود سفالگر میساید تا جان گیرد و به اشکال مختلف تبدیل شود هنر سفالگری و سرامیکسازی در شهر مقدس قم، صنعتی ظریف و حساس است که از شرق سرچشمه گرفته و سابقه ۱۰ هزار ساله دارد.
بیشترین قدمت صنایع دستی استان قم به آثار کشف شده سفالی باز میگردد سفال و سرامیکهای به دست آمده از حفاریهای باستانشناسی از تپه قلی درویش و تپههای روستای قمرود قدمت سفال و سرامیک قم را به هفت هزار سال پیش میرساند.
آثار سفال و سرامیک شهر کهک استان قم نیز عمر ۳۵۰۰ ساله را به نام خود ثبت کرده است، در بسیاری از موزههای به نام دنیا سفال و سرامیک قمی خودی نشان میدهد اما متأسفانه در استان قم تا چهار دهه گذشته ۴۰ کارگاه فعال مشغول به خلق آثار سفال و سرامیک بودند و آثار خود را در داخل و خارج از کشور بهفروش میرساندند که هم اکنون تعدادشان تنها به یک کارگاه محدود میشود.
شهری که در زمانی نه چندان دور یکی از بزرگترین تولیدکنندگان سفال و سرامیک با لعاب سبز در کشور و حتی صادر کننده به خارج از کشور بود چرا باید در حال حاضر تنها چند نفری این راه را ادامه دهند.
حرفهای آخرین بازمانده هنر ۷۰۰۰ ساله
اینها گلههای رضا سرکارپور است تنها هنرمند بازمانده این هنر در قم، مردی که به گفته خودش نسلهای گذشته از پدر و پدر بزرگ و عموهای وی همه در این هنر مشغول به فعالیت بودهاند.
سرکارپور که هنوز در تولیدات خود به چرخ و کوره سنتی عادت دارد و به نظر میرسد با تمام مشکلات و بی توجهیها بر سنتها در عصر مدرنیته پایبند است، از نحوه تولید رنگ لعاب سبز سخن میگوید، اینکه سیلیس و گوگرد که از معادن ایران استخراج میشود در کنار برخی دیگر از مواد معدنی رنگی را جلا میدهد که بوی طبیعت را به همراه دارد.
وی میگوید: هیچ کدام از رنگهای صنعتی نمیتواند جای رنگهای طبیعی را بگیرد زیرا رنگهای طبیعی آنچنان جذابیتی دارند که به راحتی نمیتوان از آن چشم پوشی کرد.
این بازمانده هنر سفالگری با رنگ لعاب سبز نیز از عدم حمایتها سخن میگوید اینگه اگر از وی حمایت شده بود دیگر با وجود سالها فعالیت در سن ۵۶ سالگی باید به جای نشستن پشت چرخ سفال استادی میشد برای جوانان و شاگردانی که قصد فراگرفتن این هنر را داشتند.
وی گرچه از هنرمندی خود ابراز رضایت دارد اما بیتوجهی به این هنر را در حدی میداند که تا چند صباحی دیگر همین تعداد بازماندگان نیز وقتی صحنه روزگار را ترک کنند دیگر فردی نیست که بتواند این هنر را زنده نگه دارد و اگر حمایتهای لازم صورت میگرفت با جذب جوانان علاقمند میشد این هنر همچنان زنده و پویا باشد.
سرکارپور گرچه ورود کالاهای لوکس را موجب کاهش رونق بازار سفالگری عنوان میکند اما با این وجود معتقد است چنانچه آگاهی و تبلیغات لازم و توجه به همین تعداد هنرمندان باقی مانده صورت بگیرد این هنر میتواند با نیازهای بازار همخوانی پیدا کرده و به روزهای اوج خود بازگردد.
این هم ماجرای هنرهای بومی استان قم بود، هنرهایی که روزگاری کسب و پیشه مردم قم بود و نیاز و تقاضای جامعه، اما امروز تنها نامی از خود برجای گذاشتهاند و مشخص نیست که هنرمندان محدود باقی مانده چند صباحی دیگر میتوانند دوام آورده و هنر دست فراموش شده خود را در این عصر زنده کنند در عصری که با رواج مصرفگرایی و ورود کالاهای بیگانه، خلاقیت و ذوق هنری به کناری گذاشته شده و حاصل آن هم امروز خانهها و شهرهای بی روح است که ذوق انسان را کور میکند.