به گزارش پایگاه 598 به نقل از جهان نیوزـ سعید ساداتی: این
روزها هرجا که مینشینی سخن از "برجام" است. برجامی که طی دو سال اخیر
جوری قد کشیده و بزرگ شده بود که گویا منجی مردم ایران قرار است از راه
برسد. بازار مسکن و کار و اشتغال و سرمایه و تولید و واردات و صادرات و ...
دو سال خوابید به هوای "برجام"!
همه منتظر بودند که "برجام" بیاید و معجزه کند. بنزین بشود لیتری 100 تومان
و شیرهای شیشه ای به مغازه ها بازگردد و دوباره همه کالاها ارزان شود و با
ماهی 500 هزارتومان بشود راحت زندگی کرد و دیگر با حقوق زیر یک و نیم
میلیون تومان "فقیر" به حساب نیایی!
دو سال و اندی گذشت. دولت کارها را خواباند. آنقدر "برجام، برجام" کرد که
خودش هم باور شد گره کار فقط و فقط با "برجام" باز می شود. به یاد
ملانصرالدین، خودش هم رفت در صف آش ایستاد، اما نه از آش خبری بود و نه از
"جاش". دشمنی که حالا با لبخند مقابل ما نشسته بود، هم "آش" را با خود برده
و هم "جاش" را!
"برجام" امضا شد، اما نه کسی به خیابان آمد و جشن گرفت و نه حتی بچه
مدرسهای ها برای کلاس های فوق العاده برجامی به سبک "برخیها" ذوق زده
شدند!
"برجام" آمد و اتفاقا خوب هم بود؛ اما نه برای ما. برای شرکتهای ورشکسته
دنیا! برجام آمد و گره کار اروپاییها و غربیها و "دستمخملیها" باز شد؛
الحمداله! که این "برجامِ دوست داشتنی" حداقل گره کار "بعضیها" را باز
کرد.
هرچه "آقا" تاکید کردند که گره کار به دست جوان ایرانی باز می شود، با
سیاست اقتصاد مقاومتی، با بها دادن به تولید داخلی و جلوگیری از واردات
کالاهای مصرفی، با تحویل گرفتن سرمایه های درونی نظام؛ اما گوش کسی بدهکار
نبود که نبود.
چقدر این "برجامِ دوست داشتنی" خوب است. اساسا قلبها را بهم پیوند می زند.
اولاند را نگران بیکاری جوانان ایرانی می کند و روحانی را منجی اقتصاد رو
به ورشکستگی فرانسه!
حالا نه تنها برجام امضا شده، بلکه جوهر امضای طرفین هم خشک شده و حتی اگر
از همه بدقولیها و بدعهدیهای "آن طرفیها" هم بتوان چشمپوشی کرد، اما از
"گوشه چشم اینطرفیها" که تماما به "آن طرف" دوخته شده نمی توان به سادگی
گذشت.
برجام امضا شد اما نه فکری به حال تولید کننده شد و نه به یاد "دیپلماتها"
افتاد که اساس کار و کلید اقتصاد ما، "اقتصاد مقاومتی" است نه عکس یادگاری
انداختن با مدیرعامل "پژو"!
ایرانی جماعت حاضر است همین "پراید" را سوار شود اما اقتصادش رونق داشته
باشد! ایرانی جماعت به همان پژو206 و GLX و پارس راضی است اما به شرط آنکه
اقتصادش رونق داشته باشد، نگران اشتغال فرزندش نباشد، از بدو تولد دغدغه
ازدواج فرزندش را نداشته باشد.
مخلص کلام اینکه، این روزها "ایرانیها" به این فکر می کنند که بالاخره برجام برای ما یا برای اونا؟!
مگر مشکل اقتصاد ما پژوی مدل جدید سوار نشدن بود و هست؟! اصلا مگر قرار است
محصولات جدید پژو با قیمت "پیکان گوجهای جوانان" به "زیر خط فقریها" با
اقساط مادامالعمر اهدا شود که اینگونه منتش را بر سر مردم می گذارند!
باز که برگشتیم به گذشته! پولدارها پولدارتر شوند و فقرا فقیرتر؟!
یعنی تنها دستاورد برجام "تنوع خودرو برای پولدارها" بود. حالا اگر فلان
سرمایهدار از فلان ماشین مدل بالا که حتی در دوران تحریم هم سوارش می شد،
خسته گشت، می تواند بر فلان مدل جدید پژو هم تکیه بزند! خب الهی شکر که
مشکلات اقتصادی کشور حل شد!
دولت باید نگران پابرهنه ها باشد نه آنها که حتی در رختخواب هم بدون
"پاپوش" خوابشان نمی برد. "غم فقرا" باید موی "دولت" را سپید کند، کمرش را
خم و گردنش را کج! نه آنکه سرش را بالا بگیرد و بگوید از تکراری شدن
خودروهای شاسی بلندتان دلخور نشوید بزودی حق انتخابتان بیشتر می شود!
بگذریم؛ حرف زیاد است و دل "پابرهنههایی" چون ما پر اما برخی برای آنکه
شبها راحت خوابشان ببرد و "تیک تیک" ساعت دیواری مزاحم خواب گرم و نرمشان
نشود، پنبه در گوش کردهاند و صدای ما را نمی شوند؛ غافل از اینکه برخی
دیگر، کمی آنطرفتر، خواب که هیچ، آنقدر دنبال "یه قرون دو زار" ته جیبشان
"خیابانهای دودی شهر" را بالا پایین میکنند که، ساعت غذا خوردنشان را هم
فراموش می کنند و سه وعده را یکجا، با یک لقمه نان و پنیر ادا میکنند!
بگذریم که اگر حرف بزنیم با برچسب "بی شناسنامه" بودن دهانمان را می دوزند و ...
بگذریم...
بهتر است سکوت کنیم و از "پولدارتر شدن پولدارها" و "جولان ماشینهای جدید
با شیشههای دودی" لذت ببریم و دهانمان را به اندازه "عرض شانه" باز کنیم و
بگوییم: "آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ عجب ماشینی!"