فیلم درباره دختری به نام «سمیه» است که مرکز توجه خانواده قرارگرفته و این در حالیست که در کنار او سه دختر و سه پسر دیگر در این خانواده حضور دارند. اما او بار این خانواده که مادری از کار افتاده و علیل دارند را به دوش میکشد و برای همه مادری میکند. حال سمیه به خواسته برادرش تن به ازدواجی نامتعارف داده است. مردی به نام «نذیر» که افغانستانی است از او خواستگاری کرده و مرتضی که برادر بزرگتر سمیه است (با بازی خیرهکننده پیمان معادی) اجازه این ازدواج را صادر کرده و در محضر صیغه محرمیت جاری شده است. این در شرایطی است که محسن (نوید محمدزاده) در کمپ برای ترک اعتیاد به سرمیبرده است و هیچ یک از اعضای خانواده از چند و چون این ازدواج و خواندن صیغه اطلاع درستی ندارند.
سمیه در خانوادهای فقیر و به فلاکت نشسته زندگی میکند و به اختیار و اراده مرتضی قرار ازدواج با یک افغانی ثروتمند گذاشته میشود و از منظر سایر اعضای خانواده روابط میان نذیر و مرتضی و پولی که توسط او به مرتضی داده شده، مخفی نگه داشته میشود. پنهانکاری مرتضی از اعضای خانواده به خصوص محسن داستان را به درستی به جلو میبرد و انگیزهها، پنهانکاریها، دروغ گفتنها، خیانت برادر به دیگر برادر، علاقه و تنشهای بین اعضای خانواده آرام آرام برای بیننده روایت میشود.
فیلم از ابتدا بر مدار سختی و تلخی و ناکامی جلو میرود، اما روستایی با درایت از بیننده غافل نشده و با ایجاد موقعیتهای کمدی به مخاطب فرصت نفس کشیدن میدهد. دیالوگهای ملموس و از جنس این دست خانوادهها و فضاها، بازیگردانی و بازیهای گرم و پرنفس از تمام بازیگران، حضور هوشمندانه پسر بچهای که به دلیل هوش و ذکاوتش نقش کاربردی در پیش برد داستان در ابتدای فیلم دارد، شخصیتپردازیهای درست از نقاط قوت فیلم به شمار میآید.
شاید برخی از مخاطبین سمیه (با بازی پریناز ایزدیار) را به لحاظ دلسوزی و مسئولیتپذیری با سپیده (درباره الی) مقایسه کنند، اما حتی اگر این مقایسه هم صورت بگیرد باید به این مهم توجه داشت که نوع شخصیتپردازی، شرایط و موقعیت این دوشخصیت با یکدیگر متفاوت است و وقایع هریک از آثار در طبقهای از جامعه رخ میدهد و شاید بتوان گفت تنها مسئولیتپذیری این دو شخصیت به هم نزدیک است اما جنس، نوع رفتار، منش و طبقه ای که از آن برخاسته اند کاملا متفاوت است.
فیلمساز در تمام تنش ها و معضلاتی که به درستی در فیلم مطرح و تلخیها را روایت میکند هیچ گاه معضل یا مسئلهای را درشتنمایی نمیکند و به دور از هرگونه بزرگنمایی تنها به مطرح کردن مشکلات و معضلات یک خانواده کوچک که میتوان آن را به جامعه تعمیم داد بسنده کرده است.
«ابد و یک روز» اگرچه براساس بسیاری از تلخی ها و ناکامی های اجتماعی را برای مخاطبش آشکار می کند اما در عین حال فیلمساز تلاش کرده است که به درستی این حقیقت را واگو کند که اگر پدر (بزرگتر) در خانواده ای حضور نداشته باشد فقدان حضور او آسیب های زیادی را باعث می شود، از جمله اعتیاد محسن که هیچ گاه حاضر به ترک آن نشد، خیانت مرتضی به محسن، بی توجهی مرتضی به سرنوشت سمیه تنها برای دریافت پول از نذیر و ساختن آینده خود با دختری که دوستش دارد، دردانه خانواده (سمیه) مجبور به ازدواج با مردی افغانی می شود . عدم حضور پدر در جامعه کوچک خانواده و نقش آفرینی او در رسیدن به ثبات و پیشگیری از این نوع آسیب ها به وضوح در اثر دیده می شود که بسیار قابل تامل و تعمق است.
داستانی که از زاویه دیگری شاید سرنوشت هر مملکت و کشور بدون رهبری (در تعمیم خانواده به کشوری که مام وطن هست ولی رهبر و مرشدی ندارد) را روایت میکند. برادرانی در جایگاه دو گروه سیاسی و خواهرانی که هریک مورد ظلم و تعدی بیگانگان قرار میگیرند.
فیلم «ابد و یک روز» با گروه ساختش یکی از پدیدههای امسال جشنواره است.