کد خبر: ۳۶۲۰۷
زمان انتشار: ۱۴:۵۳     ۰۲ بهمن ۱۳۹۰
خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه: بعد از اینکه آرزوهای معاویه در زندگی ننگین دنیا تحقق یافت و به آنچه در این کامیابی زودگذر می‌خواست رسید تنها یک اندیشه همیشه او را به خود مشغول می‌داشت و بستر خویش را به ناآرامی می‌کشید. او می‌خواست که خلافت غاصبانه و حکومت جابرانه اش بین پسران و خاندانش ادامه یابد.

او برای رسیدن به این مقصد نادرست همه کوششهایش را بکار می‌انداخت و دورماندگان را به نزدیک می‌آورد و پولهای فراوان خرج می‌کرد و با وجود پیری و ناتوانیش به مدینه سفر می‌کرد ولی به اجرای طرح نابکارانه‌اش توفیق نمی‌یافت زیرا امام حسن(ع) حیات داشت و مانعی بزرگ در برابرش بشمار می‌رفت.


پس از اندیشه زیاد دریافت که راهی جز کشتن امام به پنهانی ندارد، چون همه مردم به امام حسن(ع) چشم دوخته‌اند و منتظرند تا پس از مرگ معاویه، خلافت الهیش فرا رسد و در همه جا به گسترش عدالت و تعمیم خیر بپردازد  و ستمگریها و نابرابریها را براندازد.


معاویه همچنان می‌اندیشد و در فکری ژرف و سیاه فرو می‌رفت و نیرنگها و نقشه‌‌هایی فراوان بنظر می‌آورد تا چگونه به آرزویش برسد و امام(ع) را از سر راه بردارد. ناگهان سخن مکرآمیزش که نمونه سیاهی از ترور و نامردمی بود به یادش آمد که گفته بود: خداوند سپاهیانی از عسل دارد. زیرا با عسل زهرآلود، سردار بزرگ اسلامی مالک اشتر را کشته بود و همچنین چندین بار زهرهای کشنده‌ای به امام(ع) به هنگام اقامتش در دمشق خورانیده ولی به مقصود نرسیده بود. این بار نامه‌ای به امپراطور روم فرستاد و از او زهر مؤثر و مهلکی درخواست کرد. امپراطور روم برای انتقام از پیامبر اسلام(ص) فرصتی یافت و زهری کشنده برای معاویه فرستاد.


چون زهر بدست معاویه رسید بفکر فرو رفت که چگونه آنرا بکام امام(ع) بریزد همه بستگان امام(ع) را از نظر گذرانید و هیچکس را آماده ارتکاب چنین جرمی بزرگی نیافت. بعد درباره زنان امام(ع) تحقیق کرد و جعده بنت اشعث را برای اینکار مناسب یافت. اشعث پدر جعده همان مرد نابکاری بود که در جنگ صفین امیرالمؤمنین علی(ع) را به قبول حکمیت وادار کرد و در سپاه امام(ع) تفرقه انداخت. بنابراین دخترش هم می‌توانست در قتل امام (ع) همدست معاویه باشد و او را در رسیدن به هدف شومش همراهی کند.


معاویه بوسیله مروان تبهکار زهر را برای جعده فرستاد و به او وعده داد که در صورت انجام این کار او را همسر پسرش یزید کند و صد هزار درهم تقدیمش کرد.


گفته شده است که معاویه ده هزار دینار برای جعده فرستاد و املاکی در سواد کوفه به  او بخشید.


وقتی زهر به مروان رسید آنرا پیش جعده برد و پولها را به دامنش ریخت و او را به ازدواج با یزید وعده داد. جعده نیز فریب خورد و از آن همه پول و بشارت همسری یزید خوشحال شد و با ارتکاب چنان جرم بزرگی موافقت کرد و سم را گرفت تا بکار برد.


امام(ع) در روزی بسیار گرم وسوزان روزه دار، جعده افطاری برای امام(ع) حاضر کرد و سم را در کاسه شیر ریخت و در سفره گذاشت، امام(ع) جرعه‌ای از شیر را نوشید و تا زهر به درونش رسید امعائش پاره شد و با دردی شدید فرمود:


اناالله و انا الیه راجعون، شکر خدا را که به دیدار محمد (ص) پیشوای فرستادگان و پدرم پیشوای جانشینان و مادرم پیشوای زنان جهان و عمویم جعفر طیار دیگر عمویم حمزه سیدالشهدا نائل می‌شوم.


آنگاه به جعده گفت: ای دشمن خدا، همچنانکه مرا کشتی خدایت بکشد. بخدا قسم، پس از من بهتر از من کسی نخواهی یافت. او (معاویه) ترا فریب داد و به این کار واداشت. خداوند او و تو را خوار گرداند.


جعده در میان مردم به خیانت و بدکاری و گناه زبانزد شد و این رسوایی برای همیشه در خاندانش ماند و پسرانی که از دیگران بدنیا آورد بنام پسران زنی که همسرش را سم داد معروف شدند.


معاویه هم که از خیانت او بهره برد، به وعده‌اش وفا نکرد و او را به همسری یزید در نیاورد و وقتی که جعده از او چنین درخواستی کرد با مسخره و سرزنش به او چنین گفت: ما دوست داریم که یزید زنده بماند و اگر او را دوست نمی‌داشتیم بنا به وعده‌ای که داده بودیم ترا به عقدش درمی‌آوریم.

 

*گفتاری از مرحوم آیت الله صادق احسان بخش

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها