کد خبر: ۳۶۲۰۱
زمان انتشار: ۱۴:۴۳     ۰۲ بهمن ۱۳۹۰
گرفتن اسکار شاید برای برخی که از هالیوود فقط فرش قرمزها را دیده‌اند، رویایی جذاب باشد اما برای آن‌ها که در دل هالیوود زیسته‌اند و نیمه پنهان آن هم برای‌شان هویدا شده، صرفا به شویی شبیه است که برای جذاب جلوه دادن سیاست‌های غلط و خانمان‌‌برانداز حاکمان کاخ سفید برگزار می‌شود.
سال‌هاست مساله سیاسی بودن یا نبودن اسکار، به مناقشه‌ای بزرگ در میان بسیاری از منتقدان سینمای ایران بدل شده و جالب اینکه در این میان همواره دو نوع موضع‌گیری وجود داشته؛ دسته‌ای که معتقدند اسکار جایزه‌ای است صددرصد سیاسی و بر همین مبنا تنها پاره‌ای از سینماگران که اندیشه‌های آن‌ها همسو با گردانندگان جوایز آکادمی علوم و هنرهای سینمایی است که می‌توانند چنین جایزه‌ای را تصاحب کنند. در سوی مقابل دیدگاه دیگری هم وجود دارد مبنی بر آن که اسکار، اصلا سیاسی نبوده و صرفا ارزش‌های هنری یک اثر است که معیار دریافت اسکار توسط آن می‌شود.
مشکل اصلی هر دو دیدگاه ارائه شده در این باره افراطی بودن آن‌ها است، یعنی کمتر پیش آمده منتقدی پیدا شده و با پرهیز از افراط و تفریط درباره اسکار سخن گوید! اینکه اسکار را صددرصد سیاسی بدانیم یا اینکه آن را صددرصد هنری بدانیم نه تنها در نظر هر انسان صاحب اندیشه‌ای با تردید مواجه است بلکه اگر قائل به نسبی بودن امور باشیم هم چاره‌ای نیست به جز آن که هر واقعه یا اتفاق مادی را در محدودیت نسبیت بسنجیم!
 
* شاکله اصلی اسکار، سیاسی است...

از این حیث به صراحت می‌توان گفت اسکار جایزه‌ای است که در اعطای آن مناسبات سیاسی نقش زیادی دارد ولی بارها شده که دست‌اندرکاران آکادمی برای آن که حداقل وجهه هنری این جایزه را بیش از آنچه منتقدان بدان می‌پردازند زیر سوال نبرند، آثار سینمایی نسبتا موجه‌تر را هم وارد کاندیداهای نهایی اسکار کرده و بعضا به آن‌ها جوایزی هم داده‌اند! اما این بها دادن به آثار سینمایی ارزشمند آن قدر اندک بوده که بارها و بارها حتی صدای منتقدانی که در بطن هالیوود فعالیت می‌کنند را هم درآورده است.
پس شاکله اصلی اسکار را باید سیاسی بدانیم و حقیقت قضیه هم این است که اصلا راه‌اندازی اسکار هم ریشه‌های سیاسی داشته است. ایالات متحده فارغ از آن که همواره علاقه داشته قیمومیت سیاسی خود را بر کل جهان بگسترد، کوشیده مجالی هم برای در اختیار داشتن پروپاگاندای هنری خود داشته باشد و خلق و امتداد جوایزی مانند اسکار هم دقیقا در همین جهت است. شاید به همین علت باشد که در سال‌های اخیر بارها شده بسیاری از فیلم‌هایی که به لحاظ هنری، با اتفاق نظر مثبت مخاطبان و منتقدان سینما مواجه شده‌اند از دستیابی به اسکار بازمانده‌اند تا این مجسمه طلایی به فیلم‌هایی برسد که شده ولو با اشاراتی اندک در مدح سیاست‌های آمریکا و هم‌پیمان دیرین آن‌ها رژیم صیهونیستی باشد.
 
* یک فیلم ضعیف صیهونیستی در میان نامزدهای اسکار خارجی!

راه دوری نمی‌رویم، همین امسال یک فیلم ضعیف صیهونیستی در میان نامزدهای اولیه اسکار خارجی دیده می‌شود؛ اصلی‌ترین دلیل انتخاب این فیلم هم نه داستان متفاوت آن و نه ساختار ارزنده آن که صرفا نوعی ادای دین است به صیهونیست‌هایی که همواره بخش مهمی از سرمایه‌های استودیوهای هالیوودی را تامین می‌کنند.
جالب این‌جاست که دست‌اندرکاران برپایی این جوایز هم هیچ‌گاه علاقه‌ای به این نداشته‌اند که با تغییر رویه پیش روی خود راهی برای اصلاح ساختار حاکم بر این جایزه پیدا کنند. می‌دانید چرا؟ چون آن‌ها بیشتر از آن که به نظرات مخاطبان اهمیت دهند به فلسفه‌ای که برای اسکار چیده‌اند، اهمیت می‌دهند.
همین فلسفه است که باعث شده تقریبا در تمام سال‌های اخیر نامزدهای اسکار بهترین فیلم خارجی صرفا ‌شرکت‌هایی را به عنوان پخش‌کننده در اختیار داشته باشند که آشکار و پنهان از سوی لابی‌های صیهونیست حاضر در هالیوود اداره می‌شوند و بدبختانه در این زدوبند سیاسی جایی برای شرکت‌های پخش‌کننده مستقل درنظر گرفته نمی‌شود یعنی اصلا مجالی برای نفس کشیدن در اختیار آنان گذاشته نمی‌شود.
یکی دیگر از ارکان معیوب برآمده از فلسفه حاکم بر اسکار که هیچ تلاشی برای رفع آن صورت نگرفته آن است که عموما فیلم‌هایی برای اسکار انتخاب می‌شوند که حتما در لس‌آنجلس به اکران درآیند یعنی اگر فیلمی هرچقدر هم که باکیفیت باشد شرایطی برای اکران در لس‌آنجلس نداشته باشد، نمی‌تواند جزو برگزیده‌های اسکار باشد و این اگر باز هم رانتی برای گردانندگان تشکیلات هالیوود که مرکزیت آن‌ها در لس‌آنجلس است، نباشد پس چیست؟
 
* در خدمت سران کاخ سفید

اما مساله به همین جا ختم نمی‌شود و در مرحله نهایی انتخاب بهترین‌های رشته‌های مختلف هم باز هم این رویه وجود داشته که آثاری به اسکار دست می‌یابند که به لحاظ مفهومی در خدمت سیاست‌های ایالات متحده یا رژیم صیهونیستی باشند. به عنوان مثال در دو سال گذشته دو فیلم «سخنرانی پادشاه» و «قفسه رنج» به اسکار رسیدند که حتی در میان نامزدهای انتخاب شده توسط اسکار هم رقبایی قدرتمندتر از خود داشتند اما «سخنرانی پادشاه» به اسکار می‌رسد تا استهزای رهبران بریتانیا که از دیرباز رقیب سیاسی آمریکا بوده‌اند به سینما هم راه یابد و لابی‌های صیهونیست و همتایان آمریکایی خود به ریش انگلیسی‌ها که پادشاه اسبق آن‌ها لکنت زبان داشته، بخندند! «قفسه رنج» هم از سوی آکادمی تحسین می‌شود تا مقامات آمریکایی این باور پوچ را در اذهان متبادر کنند که حضور طولانی‌مدت آن‌ها در خاورمیانه برآمده از کمک برای حل بحران تروریستها است و نه جهان‌گشایی!
شاید باشند گروهی که فکر کنند اعطای جایزه به فیلمی مانند «میلیونر زاغه‌نشین» نقیضی است بر ادعای اعطای اسکار به فیلم‌های همراستا با سیاست‌های آمریکا اما این گروه نباید این نکته را از نظر دور داشته باشند که تصویری زشت که از فقر مردمان مشرق زمین در این فیلم روایت می‌شود، اگر به طوری کاملا غیرمستقیم مدح اقتصاد ایالات متحده نباشد، پس چیست؟
 
* آشی که بیش از حد شور شده

جالب اینجاست آش دست‌اندرکاران اسکار آن قدر شور شده که دیگر در محاسبات آن‌ها برای فیلمسازی مانند «دیوید فینچر» که محصول سیستم فیلمسازی هالیوود است هم جایی درنظر گرفته نمی‌شود و آثاری که وی می‌سازد از «مورد عجیب بنجامین باتن» گرفته تا «شبکه اجتماعی» به اسکار نمی‌رسند تا مبادا اثری که کوچک‌ترین نقدی به ارکان نظام حکومتی آمریکا دارد، بی‌جهت مورد ستایش واقع شود.
شاید اگر این‌گونه اشتباهات در جشنواره‌ها و در مورد جوایزی صورت می‌گرفت که با تعدادی اندک هیئت داوری برگزار می‌شوند باز هم مشکل آن قدرها نبود که در مورد اسکار؛ آن هم اسکاری که بیش از هزار داور در سراسر آمریکا دارد! آیا نتیجه نهایی کار این حجم داور نباید منعطف‌تر از این باشد؟ آیا اگر از سوی سردمداران اسکار به هیئت داوران بیچاره خط داده نشود، چنین اتفاقی رخ خواهد داد؟
 
* شویی برای پوشاندن حقایق

گرفتن اسکار شاید برای بسیاری از آن‌ها که از هالیوود فقط فرش قرمزها و زرق و برق‌های سلبریتیهایی را دیده‌اند که فساد اخلاقی، اصل زندگی‌شان شده، رویایی جذاب باشد اما برای آن‌ها که در دل هالیوود زیسته‌اند و به اندازه این زرق و برق، نیمه پنهان آن هم برای‌شان هویدا شده است صرفا به شویی شبیه است که برای جذاب جلوه دادن سیاست‌های غلط و خانمان‌برانداز حاکمان کاخ سفید برگزار می‌شود. هنر در فضایی تجلی می‌یابد که رقابت عادلانه اصل اساسی آن باشد نه جایی به نام اسکار که با ایجاد محدودیت‌های فراوان سعی دارد فقط و فقط فیلم‌هایی را از فیلتر خود عبور دهد که در امتداد سیاست‌های غلط ایالات متحده و رژیم صیهونیستی باشند.
منبع:فارس
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها