به گزارش پایگاه 598، روزنامه «حمایت»در یادداشتی از «حسین کنعانی مقدم» نوشت:
با گذشت حدود دو هفته از اجرایی شدن برنامه جامع
اقدام مشترک، مقامات کاخ سفید و اروپا ساز جدیدی برای اعمال تحریمهای جدید
علیه ایران را کوک کردهاند و در عمل نشان دادند که چرا باید به غرب
بیاعتماد بود. روز پنجشنبه هفته گذشته سخنگوی کاخ سفید با تکرار ادعاهای
واهی و نخنما شده تصریح کرد ایران همچنان بهدلیل حمایت از تروریسم و نقض
حقوق بشر تحت تحریمهای مهمی از سوی آمریکا و اروپا قرار دارد. این اظهارات
در حالی است که باب کورکر رئیس کمیته روابط خارجی سنای آمریکا نیز در
سخنانی تأکید کرده است که کمیته روابط خارجی سنا قصد دارد تحریمهای
غیرمرتبط با برنامه هستهای را علیه ایران اعمال کند.
هر چند اتهام حمایت از تروریسم و نقض حقوق بشر علیه کشورمان، موضوع جدیدی
به حساب نمیآید اما طرح این موارد با توجه به تعهدات غرب مبنی بر عدم وضع
تحریمهای جدید، قابل توجه است. این اقدام را میتوان و باید نقض تعهدات
طرف مقابل پس از اجرایی شدن برجام دانست. کشورهای غربی که اکنون از بابت
اجرای تعهدات هستهای ایران، خاطرشان آسوده شده است، متاسفانه بر اساس مشی
همیشگی خود و با نادیده گرفتن حقایق موجود، اقداماتی را در پیش گرفتهاند
که ثابت میکند آنها مسیری جز «بدعهدی» را نمیپیمایند. ایران در حالی به
این اتهامات واهی متهم میشود که خود یکی از قربانیان اصلی تروریسم و نقض
حقوق بشر است.
واقعیت اما چیز دیگری است. تصور اینکه آمریکا پس از اجرای برجام، پرچم سفید
صلح را بر خواهد افراشت و به دنبال حل و فصل معقول مسائل خود با ایران
خواهد بود، خوش خیالی است زیرا به کرات اثبات شده است که خوی استکباری آنها
هیچگاه از خصوصیاتی مانند فشار، تهدید و تحریم عاری نخواهد بود.
خیز مقامات آمریکا و متحدینش برای طراحی اقدامات خصمانه بیشتر - و البته
مسبوق به سابقه- علیه نظام اسلامی، بر اساس شواهد، فاقد پشتوانه بینالمللی
است و گواه آن، عدم توانایی آنان برای استفاده از اهرم سازمان ملل است.
مقامات آمریکایی به خوبی آگاهند چنانچه بنا باشد بر اساس این اتهامات،
کشورمان متهم شود، پیش و بیش از همه آمریکا و نقض سیستماتیک حقوق بشر در
این کشور در مظان اتهام قرار خواهد گرفت. وقایع ضد حقوق بشری در آمریکا که
برجستهترین آنها طی سالهای اخیر در طول جنبش والاستریت و حوادث فرگوسن
رخ داد، نشان میدهد مقامات کاخ سفید در صف اول کشورهای ناقض حقوق بشر
ایستادهاند. آمریکا همواره تلاش داشته است جنایتهای خود را توجیه کند
همانگونه که همه جنایتکاران در تلاشند جنایتهای خود را طبیعی و منطقی جلوه
دهند. نقض گسترده حقوق بشر علیه رنگینپوستان و سیاهپوستان به صورت علنی
در دادگاهها و خیابانهای این کشور، امری عادی و طبیعی است و اتهامزنی به
ایران اسلامی در اینباره به چیزی جز طنز شباهت ندارد و تنها در راستای
سیاستهای خصمانه بیپایان آمریکا علیه آرمانهای نظام اسلامی قابل ارزیابی
است.
اقدام خندهدار غرب برای وضع تحریمهای جدید در اینباره را باید با حاکم
بودن جو پلیسی و نژادپرستانه آمریکا در داخل و خارج از این کشور مقایسه
کرد. ایالات متحده بر خلاف قوانین کشورهای به اصطلاح متمدن اروپایی، در
سراسر جهان به ویژه در قاره اروپا، زندانهای غیر رسمی و مخوفی دارد که
اتباع کشورهای دیگر را بدون کوچکترین احساس مسئولیتی در برابر کشور فرد
زندانی شده، تحت بازجویی و شکنجه قرار میدهد. آمریکا در سراسر دنیا اقدام
به جاسوسی از صدر تا ذیل مقامات دیگر کشورها میکند و هنگامی که مورد
اعتراض واقع میشود، نه تنها عذرخواهی نمیکند بلکه خود را محق میداند.
این جاسوسی حتی درباره شهروندان آمریکایی نیز صدق میکند و برای آنان
هیچگونه حریم خصوصی در فضای مجازی و ارتباطات تلفنی قائل نیست. این در حالی
است که حتی یک مورد از این مصادیق وحشتناک نقض حقوق بشر در ایران گزارش
نشده است. این ماهیت رفتار آمریکا است. باید از مقامات کاخ سفید باید پرسید
که با وجود رسواییهای گسترده در حوزه حقوق بشر، بر چه اساسی خود را
داعیهدار حقوق بشر میپندارند و علیرغم تعهداتی که در توافقات خود به
ایران دادهاند چرا باز هم بر طبل رسوایی و بدعهدی خود میکوبند ؟
اگر از منظر حمایت آمریکا از تروریسم به تحولات جاری جهان نگریسته شود، هیچ
ناظر منصفی کارگردانی واشنگتن در اینباره را نفی نمیکند زیرا سنگ محک
آمریکا در اینباره منافع راهبردی این کشور است. به عنوان مثال از نظر کاخ
سفید، مبارزات مردم فلسطین برای آزادی سرزمینهای اشغالی، مصداق تروریسم
اما کشتار آنها توسط صهیونیستها دارای وجاهت قانونی و در راستای دفاع از
خود است ! گروه تروریستی داعش به اذعان مقامات پیشین آمریکا، ساخته و
پرداخته این کشور است؛ گروهی که روشی جز قتل و تخریب ندارد و برای درگیر
نمودن مسلمانان با یکدیگر با هدف فراموش نمودن مسئله فلسطین به عنوان
اولویت اصلی جهان اسلام، مورد حمایت و پشتیبانی قرار گرفته است. حمایت
آمریکا از تروریسم تنها در جبهه نظامی خلاصه نمیشود و ابعادی فراتر از آن
دارد. تروریسم فرهنگی و علمی از دیگر مصادیق حمایت استکبار از تروریسم است و
برخی از اندیشمندان آزاده آمریکایی نیز به انحصارطلبی و خشونت مقامات
کشورشان در این موارد اعتراف نمودهاند. در واقع شعار فریبنده و کذب آنان
برای «مبارزه با تروریسم» باید «حمایت از تروریسم» خوانده شود و اینکه آنان
وقیحانه نظام اسلامی ایران را به حمایت از تروریسم متهم میکنند، از تلاش
آنان برای تامین سایر اهدافشان از جمله جلب رضایت رژیم صهیونیستی و کشورهای
مرتجع عربی حکایت دارد.
بنابر پیشگفتههای فوق، فرافکنیها آمریکا و غرب، مصداق سیاست «فرار رو به
جلو» و شانه خالی کردن آنان از تعهداتی است که در توافقات اخیر خود به آن
متعهد شده بودند. جای هیچ شکی نیست که ایران اسلامی نه به عربدههای پوشالی
و توخالی استکبار وقعی خواهد نهاد و نه تحریمهای جدید میتواند مانع
ادامه حمایت کشورمان از جبهه مقاومت گردد. طراحان و مجریان این طرح باید
بدانند که توطئه جدید آنها نتیجهای جز مستحکمتر نمودن عزم ایران اسلامی
در پیشبرد اهداف خود نخواهد داشت و از هیچ تلاشی برای محقق نمودن آرمانهای
انقلاب فرو نخواهد نمود.