اما امروز با ایجاد نرمافزاری کمحجم تمامی افراد میتوانند این فناوری را روی گوشیهای همراه خود داشته باشند. در یک تعریف اجمالی از نحوه کارکرد این فناوری اینگونه میتوانیم بگوییم که: افراد از خودشان ویدیو میگیرند، صدای افراد مختلف را روی آن میکس و بهجای گوینده لبخوانی میکنند. عامیانهتر این پدیده همان جایگزینی شخصیت است که در دوران کودکی بیشتر پدیدار میشد.
اما متأسفانه امروز این تغییر رفتار و تغییر هویت در تمامی اقشار و سطوح جامعه قابلرؤیت است و افراد سعی میکنند به کمک دابسمش خودشان را بهجای افراد مشهور و معروف قرار دهند. با یک جستوجوی کوتاه در فضای مجازی متوجه پیشتاز شدن ایرانیها در این فناوری نوظهور میشویم. مطمئناً روی آوردن مردم جامعه ما به این پدیده علت خاص خودش را دارد. همچنین استفاده نادرست از این فناوری میتواند آثار مخربی را برای فرد و جامعه بهجای بگذارد.
در همین رابطه گفتوگویی را با دو تن از جامعه شناسان و اساتید دانشگاههای کشور آقایان دکتر مجید ابهری و امان قرایی مقدم داشتهایم که در زیر میخوانید.
در ابتدای بحث اجازه دهید این مطلب را عنوان کنم که امروز در جامعه چه اتفاقی افتاده است که افراد از تمامی اقشار و سطوح جامعه به پدیده دابسمش روی آوردهاند؟
ابهری: متأسفانه استقبال بعضی از شبکههای ماهوارهای از دابسمشهای تولیدشده و ارسالی باعث شده است این فرآیند در بین جوانان و بعضی از چهرهای معروف فراگیر شود. دابسمش ابزاری است که افراد را به دلقکی و کمدی بازی هدایت میکند.
پایین بودن سطح نشاط و شادی در بین افراد و مخصوصاً جوانان عامل اصلی شکل گرفتن چنین پدیدهای بوده است. همچنین نوظهور بودن و تکنیکی بودن دابسمش علت دوم همهگیر شدن این ابزار است.
قرایی مقدم: وقتی ازنظر روانشناختی این موضوع را موردبررسی قرار میدهیم متوجه میشویم که افراد در یک بازه زمانی که شخصیت آنها در حال شکلگیری است مخصوصاً در دوران کودکی و نوجوانی با تغییر هویتها و جایگزینی خود در شخصیتهای مختلف سعی میکنند تجربههای متفاوتی را به دست آورند.
این دیدگاه جورج هربرت مید است که معتقد است که افراد در سنین 5 و 6 سالگی سعی میکنند در قالب شخصیتهای مختلف بروند. حالا امروز افرادی که به این پدیده روی آوردهاند اشخاصی هستند که ازنظر شخصیتی کامل نشدهاند. این افراد ازنظر اجتماعی آن شخصیتی که دوست دارند نیستند؛ بنابراین سعی میکنند بهتوسط اینگونه ابزارها در قالب شخصیتهای بزرگ خود را قرار دهند.
بر اساس تئوری مکتب شیکاگو که وضعیت شهرهای بزرگ را موردبررسی قرار میدهد بیانگر این مطلب است که افراد در شهرهای بزرگ تنها شدهاند، بیهویت شدهاند، بنابراین سعی میکنند دائم هویت و شخصیت خودشان را مطرح نمایند. در شهرهای بزرگ افراد باهم کاری ندارند، کسی به کسی نیست پس افراد دائماً خودمحور، خودخواه و یا بهاصطلاح جامعهشناسی دچار اگوئیسم میشوند.
حالا امروز پدیده دابسمش که همانطور که بیان شد یک ابزار و هنر سینمایی است به کمک انسانهای ساکن در شهرهای بزرگ آمده است تا این افراد بتوانند به کمک این ابزار هویت و شخصیت خودشان را پیدا کنند و به دیگران اثبات کنند.
اگر در فضای مجازی جستوجویی انجام دهیم با توجه به صفحات دابسمش در اینستاگرام و کانالهای موجود در تلگرام متوجه حضور پرشور جامعه ایرانی در استقبال از این پدیده میشویم. به نظر شما علت این استقبال چه میتواند باشد؟
ابهری: قبل از ورود فناوری جدیدی به جامعه باید بسترسازی فکری و فرهنگی آن در جامعه ایجاد شود و نهادهای متولی باید آموزش لازم را به افراد جامعه مخصوصاً جوانان بدهند. متأسفانه در کشور ما چنینی اقداماتی صورت نگرفته است که بازخوردش سونامی فرهنگی فضاهای مجازی به کشور ما بوده است.
دومین علت پر کردن اوقات فراغت افراد است که بازهم متأسفانه برنامههای مشخصی از سوی خانوادهها و نهادهای متولی وجود ندارد. فضای مجازی در کشور ما بهعنوان یک سرگرمی قلمداد میگردد. 80 درصد اعضای شبکههای مجازی برای وقتگذرانی و تفریح در اینگونه فضاها فعالیت میکنند.
بنابراین با عدم بسترسازی فکری و فرهنگی و نبود برنامه مشخص تفریحی برای افراد جامعه روی آوردن جامعه به پدیده نوظهور دابسمش صورت میگیرد.
قرایی مقدم: جامعه ایران در حال گذر است. از روی پلی به سمت صنعتی شدن در حال حرکت است. اگر نگاهی به رفتارهای افراد جامعه بی اندازیم متوجه میشویم که در تمامی رفتارها اعم از رانندگی، مصرف آب و غیره تأخر فرهنگی داریم. بهعنوانمثال میبینیم که فردی ماشین پانصدمیلیونی سوار است اما متأسفانه روی خط عابر توقف میکند، این نشان میدهد که فرد پخته فرهنگی و رفتاری نشده است.
امروز شهرهای بزرگی همچون تهران با هجوم مهاجر جمعیتش از دو میلیون نفر بهیکباره به 14 میلیون نفر رسیده است؛ بنابراین این سیل عظیم مهاجر برای اینکه خودش را ازنظر شخصیتی به اثبات برساند دست به تغییر هویت میزند. پدیده دابسمش یکی از راههایی است که امروز جامعه را برای تغییر هویت و شخصیت درگیر خودکرده است.
بنا بر نظر کارشناسان امروز افرادی که به پدیده دابسمش روی آوردهاند اشخاصی هستند که در دنیای واقعی طرفداری ندارند، بنابراین سعی میکنند توسط این ابزار خودشان را معرفی کنند و به اثبات هویتی برسند، نظر شما در مورد این نظریه چیست؟
قرایی مقدم: بنده نیز با این نظریه کاملاً موافق هستم. همانطور که گفتم طبق تئوری شیکاگو که مختص شهرهای بزرگ است افراد سعی میکنند هرروز هویت و شخصیت خودشان را به اثبات برسانند و به جامعه و افراد جامعه معرفی کنند. یادآور میشوم که این تئوری مختص شهرهای بزرگ است چراکه افراد ساکن شهرهای کوچک و روستاها نیازی به معرفی شخصیت خودشان ندارند.
با توجه به این تفاسیر فکر میکنید آسیبها و اثرات مخربی که پدیده دابسمش روی فرد و جامعه میگذارد چه میتواند باشد؟
ابهری: ورود به فضای مجازی به دلیل نبود آموزشهای کافی در کشور ما یکی از عوارضی که به جامعه ما تحمیل میکند هویت تقلبی است. بسیاری از افرادی که در فضای مجازی حضور دارند اسم، جنسیت و حتی شغل جعلی دارند. دابسمش تنها کاری که ازنظر رفتارشناسی برای جامعه ما انجام میدهد این است که آنها را به هزل و هجو گرایش میدهد و شخصیت اصلی آنها را به بازی خواهد میگیرد.
جوانانی که امروز به دابسمش روی آوردهاند در آینده میخواهند پدر و مادر شوند. با بهجای گذاشتن چنین آثاری از خود آینده خودشان را تخریب خواهند کرد. دابسمش را برای یک سری فعالیتهای هنری ایجاد کردند نه اینکه امروز ما برای تفریح و سرگرمی از آن استفاده کنیم. متأسفانه هویت و آینده مدیریتی دختران و پسران ما با این حرکت تخریب خواهد شد.
قرایی مقدم: آسیبی که برای فرد ایجاد میکند به دلیل عادت به تغییر هویت شخصیت مستحکم اجتماعی نخواهد داشت؛ بنابراین در آینده در جامعه دیگر شخصیتهای اصیل و پختهشدهای را شاهد نخواهیم بود. این شخصیتها کاذب هستند و با اندکی مسئلهای ذات حقیقی خود را نشان میدهند؛ بنابراین ازنظر روانشناختی دچار نوعی مکانیسم فرافکنی میشوند. همچنین دچار نوعی اختلالات شخصیتی نیز میشوند.
اما در جامعه به علت وجود افراد با هویتهای نامشخص یک جامعه دروغین تشکیل میشود. جامعه ما در طول تاریخ بر اساس دروغ بناشده است، مستبد اداره شده است؛ بنابراین کمبود شخصیت دارد. بر همین اساس در چنین جامعهای افراد سعی میکنند با تغییر هویت و شخصیت خودشان را نشان دهند.
در جوامع استبدادی دروغ 30 برابر بیشتر است از جوامعی که تحت رهبری دموکراسی اداره میشوند؛ بنابراین اینکه در جوامع استبدادی افراد به اینگونه پدیدههایی مبتلا شوند عادی است.
در پایان جای این سؤال باقی است که راهکارها و ابزارهای لازم برای جلوگیری از پدید آمدن چنین مسائلی چیست؟ و همچنین نقش مسئولان و متصدیان در این زمینه چه است؟
ابهری: به نظر بنده آموزش و بسترسازی فکری و فرهنگی مؤثرترین راه برای جلوگیری و گسترش این رفتارها و حرکات مخرب است. این آموزشها باید از سطح دبستان شروع شود. همچنین ایجاد تفریح و مراکز تفریحی مجاز برای جوانها نیز از دیگر راههای جلوگیری از گسترش رفتارهای پرخطر مجازی است.
خانوادهها نیز باید برای جوانان مدیریت اوقات فراغت داشته باشند. امروز جوان ما در حضور خانواده 4 تا 5 ساعت از وقتش را در فضای مجازی میگذراند که نشان از نبود برنامه برای اوقات فراغت در خانواده است. متولیان فرهنگی جامعه نیز باید فضاهای استاندارد و مجاز تفریحی را با کمترین هزینه ایجاد کنند تا تمامی اقشار جامعه اعم از ضعیف و قوی بتوانند رجوع کنند و استفاده نمایند.
قرایی مقدم: به نظر بنده اینیک مسئله خود به خودی است که در حال انجام است. اینگونه مسائل در جوامعی که در حال گذر از استبدادی به دموکراسی است طبیعی است؛ اما با ایجاد اعتماد افقی و عمودی در بین افراد و مسئولین میشود اثرات مخرب این پدیدهها را کاهش داد.
امروز از طریق آموزشوپرورش و صداقت گفتار و رفتار مسئولان اعتماد در جامعه را میتوان افزایش داد.
منبع:سایت گرداب