كيهان
«مقاومت محدود، مصونيت نامحدود» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم مهدي محمدي است كه در آن ميخوانيد:
علائمي وجود دارد كه نشان ميدهد منازعه راهبردي ايران و آمريكا كه در ماههاي اخير تشديد شده، در حال ورود به فاز جديدي است.
در
3 ماه گذشته منازعه راهبردي ميان آمريكا و ايران به طرز بي سابقهاي اوج
گرفته است. درست است كه آمريكاييها تلاش كردند تشديد يكباره فشار بر ايران
را به برنامه هستهاي ربط بدهند ولي از همان ابتدا براي تحليلگران در
ايران روشن بود كه بر مبناي ارزيابيهاي اطلاعاتي فعلي غرب از وضعيت برنامه
هستهاي ايران، بالا بردن سطح منازعه تا اين حد منطقي نيست.
آخرين
ارزيابي اطلاعاتي آمريكا درباره برنامه هستهاي ايران كه با ارزيابيهاي
اسرائيلي و اروپايي هم منطبق است اين است كه اگرچه برنامه غني سازي ايران
همچنان در حال پيشرفت است، اما در ايران تصميمي براي ساخت سلاح هستهاي
گرفته نشده و اساسا معلوم هم نيست در آينده گرفته شود. بنابراين اگر هدف
راهبردي غرب اين بوده كه ايران به وضعيت آستانهاي نرسد اكنون زمان براي
محقق شدن اين هدف از دست رفته و اگر هدف اين است كه ايران سلاح هستهاي
نسازد، هيچ ارزيابي نميگويد كه ايران در پي ساخت سلاح هستهاي است.
بر
مبناي اين ارزيابي، ورود به فاز تشديد بي سابقه فشار بر ايران به هيچ وجه
منطقي نيست، آن هم به شكلي كه نتيجه آن تهي شدن سريع سبد گزينههاي غرب در
مقابل ايران باشد. ورود به فاز تحريم خريد نفت و تحريم معامله با بانك
مركزي ايران در واقع به معناي گام نهادن در مرحله پاياني استراتژي فشار
است. در حالي كه آن سوي تحريمها هيچ گزينه ديگري براي تداوم راهبرد فشار
وجود ندارد و گزينه حمله نظامي حتي از جانب اسرائيليها هم از روي ميز
برداشته شده، آيا به لحاظ راهبردي عاقلانه است كه آخرين اپيزود سناريوي
تحريم اينقدر زود روي پرده بيايد، آن هم در حالي كه آمريكاييها خودبه خوبي
ميدانند به دلايل متعدد كه بحران اقتصادي و شكننده بودن اوضاع در مناطق
دلار و يورو اصلي ترين آنهاست، در واقع قادر به اجراي اين گزينه نخواهند
بود؟
خراسان
«اذا زلزلت الارض زلزا لها» عنوان سرمقاله روزنامه خراسان به قلم کورش شجاعي است كه در آن ميخوانيد:
پنج
دقيقه از ساعت ۴ بعدازظهر روز پنج شنبه ۲۹دي هزار و سيصد و نود گذشته بود
که مناطق نسبتا گستردهاي در خراسان رضوي از جمله مشهد، نيشابور، خرو،
باغرود و... به مدت حدود ۵ تا ۷ ثانيه به شدت لرزيد. مرکز ژئوفيزيک دانشگاه
تهران بزرگي اين زلزله را 5. 5 در مقياس ريشتر اعلام کرد و اکثر قريب به
اتفاق ساکنان اين مناطق وقوع اين زلزله را که بنابر گزارشهاي رسمي، مرکز
اصلي آن باغرود نيشابور بود، کاملا حس کردند. به دلايل مختلف از جمله اين
که به لطف خداوند اين زلزله نسبتا شديد هيچ خسارت جاني و مالي قابل
ملاحظهاي به دنبال نداشته است، قصد پرداختن به مسائلي همچون استحکام بناها
در ايران، آمادگي ستاد حوادث غيرمترقبه، نيروهاي امدادي، استانداري و...
را ندارم، چرا که تقريبا همه مسئولان و مردم ميدانند که با وجود اين که
سرزمين ايران از جمله سرزمينهايي است که به خاطر وجود گسلهاي فراوان در
هميشه تاريخ در معرض زلزله و به نقلي روي خط کمربند زلزله زمين قرار دارد،
اما هيچ گاه و در هيچ زماني ساخت و سازها، شهرسازي و بناهاي روستايي کشور
ما با در نظر گرفتن اين ويژگي سرزميني شکل نگرفته است و با وجود تلاشهاي
انجام شده شاهد بوده ايم که زلزلههاي بوئين زهرا، طبس و... (قبل از
انقلاب)، زلزلههاي رودبار و منجيل و همچنين زلزله ويرانگر «بم» (پس از
انقلاب) خسارتهاي فراوان جاني و همچنين خسارتهاي مالي گستردهاي به کشور
تحميل کرد.
اين را هم تقريبا همه ميدانند که زلزله حاصل رها شدن
فشارهاي داخلي زمين، ايجاد گسل و تحرک گسلها و جابه جايي همين گسل هاست و
دنيا نيز به اين نتيجه رسيده است که انسان با وجود تمامي پيشرفتهاي چشمگير
علمي نه توان جلوگيري و پيش گيري از وقوع زلزله را دارد و نه حتي پيش بيني
قطعي و حتي اجمالي اين واقعه طبيعي را.
هرچند برخي از دانشمندان
ادعاهايي را مبني بر قابل پيش بيني بودن برخي زمين لرزهها در فاصلهاي
کمتر از چند دقيقه از وقوع برخي زلزلهها مطرح کردهاند.
اما همه
ما ميدانيم که با ايجاد زمينهها و تمهيداتي ميتوان ميزان تلفات جاني و
خسارتهاي مالي زلزلهها را به حداقل کاهش داد. امروز پيشرفتهاي علمي در
بحث ساخت و ساز و استفاده از تکنولوژيهاي نوين، سبک سازي، مقاوم سازي،
انعطاف پذيري و... کار را به جايي رسانده که حتي زلزلههايي به بزرگي ۸درجه
در مقياس ريشتر در برخي نقاط جهان مثل ژاپن (که کشتار و تلفات زلزله حدود ۸
ريشتري کوبه را به خاطر دارد) تلفات جاني و حتي مالي چنداني از مردم
نميگيرد.
از اين هم بگذريم که هنوز که هنوز است شهرداريهاي ژرف
انديش و مردم محور ما!!! حتي در کوچههاي ۶متري مجوز ساخت مجتمعهاي چند
طبقه را پشت سر هم صادر ميکنند بي آن که به اين نکته ابتدايي کمترين توجهي
داشته باشند که لازم نيست زلزلهاي بيايد تا آقايان کمي به فکر بيفتند و
تصميمهاي آينده نگرانه و علمي بگيرند بلکه کافي است که در يکي از
خيابانهاي کم عرض و به اصطلاح ما مشهديها و خراسانيها در همين ميلانها
يک آتش سوزي ساده اتفاق بيفتد آن وقت بر فرض که ماشينهاي آتش نشاني و
اطفاي حريق بتوانند از شلوغي و ترافيک قفل شده خيابانها بگذرند ولي چگونه
ميخواهند وارد اين کوچههاي تنگي شوندکه حتي اگر يک طرف آن خودرو پارک شده
باشدديگر امکاني براي امدادرساني وجود نخواهد داشت.
از همه اينها
بگذريم که اينها مقدمهاي طولاني شد براي بحث اصلي اين نوشته، چرا که قصد
پرداختن به اين مسائل را نداشتم، هدف اين نوشته طرح يک مسئله بسيار
معمولي، عادي و موردنظر همه مردم است فقط شايد با کمي تفاوت در زاويه ديد
يا حتي بدون وجود اين تفاوت. هدف اين نوشته توجه بله فقط توجه به يک سوال
ساده اما اساسي است.
و آن سوال اين که هموطن، هم استاني و هم شهري و
همنوع عزيز شما در هنگام آن چند ثانيه لرزش زمين و دقايقي پس از آن چه
کرديد؟ به چه چيزي فکر کرديد؟ آيا تصميمي هم گرفتيد؟
هر کدام از ما
بي تعارف از خود بپرسيم و صادقانه پاسخ دهيم که آيا ترسيديم؟ آيا فرياد
برآورديم؟ به فکر مرگ افتاديم؟ آيا فرصتي براي فرار يافتيم؟ به پدر، به
مادر، به همسر، به فرزند، به خواهر، به برادر، به فاميل، به همسايه، به
دوست و به آشنا فکر کرديم؟ آيا اصلا فرصت فکر کردن داشتيم؟ آيا لحظهاي مرگ
را تصور کرديم يا اصلا چنين چيزي به ذهن ما نرسيد؟ دست و پايمان لرزيد؟
آيا ضربان قلبمان بالا گرفت و دچار تپش قلب شديم؟ آيا اصلا نترسيديم؟ آيا
اصلا براي ما مهم نبود؟ آيا در آن لحظات از همه تعلقات مادي و گرفتاري
هايمان فراموش کرديم؟ آيا عالم قبر و قيامت و برزخ در ذهن ما در لحظات زمين
لرزه يا بعد از آن تصوير شد؟
جمهوري اسلامي
«نياز ما به اخلاق نبوي» عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد:
فردا
سالروز رحلت پيامبر اكرم اسلام صليالله عليه و آله و شهادت امام حسن
مجتبي عليه السلام است. علاوه بر مرثيهسرائي براي اين دو مصيبت بزرگ، بايد
از اين فرصت براي بيان سيره پيشوايان معصوم استفاده شود تا جامعه ايران،
كه بيش از سه دهه است به نام اسلام اداره ميشود، به بركت آشنائي با روش
عملي اولياء الهي، متخلق به اخلاق اسلامي گردد و به الگوئي براي ساير
ملتها تبديل شود.
درباره نياز ما به اخلاق نبوي، شايد توضيحي لازم
نباشد. زيرا رشد بداخلاقي در سطوح مديريتي و كارگزاران دولتي و سرايت آن
به بخشي از جامعه كه خود را متولي اسلام و نظام ميداند و هركس را كه اراده
كند مورد هجوم و پرخاش قرار ميدهد، چنان سريع و گسترده و نگران كننده است
كه اگر هرچه سريعتر تحت كنترل در نيايد، خود را به عنوان اسلام مجسم در
تاريخ انقلاب و نظام جمهوري اسلامي به ثبت خواهد رساند و در آن صورت امكان
جداسازي آن از دين خدا و پاك و منزه دانستن اسلام از اين روشهاي خلاف براي
هيچكس وجود نخواهد داشت.
مقصود اين نيست كه هم اكنون اين
بداخلاقيها به يك فرهنگ در بخشي از جامعه تبديل نشده است، بلكه آنچه نگران
كننده است اينست كه اين فرهنگ غلط درحال ثبت شدن در تاريخ انقلاب و نظام
اسلامي است و بايد جلوي اين خطر را گرفت. اين جلوگيري در درجه اول از
مسئولان نظام بر ميآيد و البته علماي دين و صاحبنظران حوزوي و دانشگاهي و
سخنوران عالم و نويسندگان فاضل نيز در اين زمينه بايد احساس مسئوليت
نمايند. انجام اين وظيفه ديني و اخلاقي و انساني، با تكيه بر معارف ديني و
سيره عملي پيشوايان معصوم ميسر است و كساني كه اهل اين فن هستند نبايد با
كوتاهي از انجام وظيفه، راه را براي گسترش اين فرهنگ غلط و تثبيت آن باز
بگذارند.
پايه ريزي اخلاق عملي در جامعه اسلامي، از خود پيامبر
اكرم شروع شد و كلام عرشي آن حضرت كه فرمود: "اني بعثت لاتمم مكارم
الاخلاق" اشاره به همين واقعيت است. پيامبر اكرم، در برخورد با كفار مكه
وطائف، قبل از آنكه اسلام به قدرت برسد، مكارم اخلاق را در عمل به اثبات
رساندند و بعد از آنكه به قدرت رسيدند و در مدينه اقدام به تشكيل دولت
اسلامي كردند نيز با رفتار متواضعانه خود در برابر اقشار مختلف مردم، اعم
از مسلمانان و غيرمسلمانان حتي مخالفين و معاندين، بر همين روش استوار
ماندند و همين امر موجب گسترش اسلام و جذب مردم سراسر شبه جزيره عربستان به
اسلام و علاقمندي آنها به شخص پيامبر اكرم شد. اين تواضع و فروتني و كرامت
انساني تا جائي به پيش رفت كه پيامبر اكرم به دريافت نشان پرافتخار "خلق
عظيم" از ناحيه خداي متعال نائل شد و فرشته وحي، اين آيه كريمه را در شأن
آن حضرت نازل كرد كه: "وانك لعلي خلق عظيم" (سوره قلم آيه 4).
نكته
بسيار جالب اينست كه قرآن كريم، به دادن مدال افتخار به پيامبر اكرم بابت
اخلاق و رفتار كريمانه با مردم اكتفا نكرده و با صراحت و قاطعيت اعلام
ميدارد همين اخلاق كريمانه بود كه پيامبر را در انجام رسالت موفق كرد و
اگر اين برخورد اخلاق مدارانه با مردم نبود، مردم از آن حضرت فاصله
ميگرفتند و كاري كه برعهده پيامبر گذاشته شده بود ناتمام ميماند. برهمين
اساس، خدا به پيامبر اكرم فرمان عفو و استغفار براي مردم و استفاده از
نظرهاي مشورتي آنها ميدهد و توكل بر خدا را راه رسيدن به نتيجه مطلوب و به
دست آوردن حمايت و عنايت الهي معرفي ميكند: "فبما رحمه منالله لنت لهم
ولو كنت فظاً غليظ القلب لأنفضوا من حولك، فاعف عنهم واستغفرلهم و شاورهم
في الأمرفاذا عزمت فتوكل عليالله انالله يحب المتوكلين" (سوره آل عمران
آيه 159).
امام حسن مجتبي عليه السلام نيز، كه فردا سالروز شهادت
آن حضرت است و در دامان پيامبر اكرم پرورش يافته، در سرتاسر زندگي خود، چه
در دوران حاكميت و چه قبل و بعد از آن، همين سيره پيامبر اكرم را دنبال كرد
و با عملكرد پرافتخار خود، اخلاق اسلامي را نهادينه فرمود.
همين
روش در زندگي همه ائمه معصومين عليهم السلام جاري بوده بطوري كه تاريخ اين
پيشوايان معصوم مالامال از برخوردهاي متواضعانه در عين قدرت است. در تاريخ
زندگي امام سجاد عليه السلام، برخورد كريمانه آن حضرت با حاكم معزول مدينه،
نسخهاي پندآموز براي كليه كساني است كه خود را پيروان مكتب اهل بيت
ميدانند. مرحوم علامه مجلسي در كتاب شريف بحارالأنوار روايت ميكند هشام
بن اسماعيل، هنگامي كه امير مدينه بود، براي امام سجاد عليه السلام مزاحمت
ايجاد ميكرد و موجب آزار و اذيت آن حضرت ميشد. بعد از مدتي، هشام بن
اسماعيل عزل شد و به دليل برخوردهاي خصمانهاش با امام سجاد، ميترسيد كه
آن حضرت و ياران ايشان با او برخورد انتقامي كنند و اين مطلب را به زبان
آورد. حضرت امام سجاد علاوه بر اينكه به ياران خود دستور دادند هيچكس متعرض
هشام بن اسماعيل نشود، به او نامه نوشتند و اطمينان دادند كه هيچ تعرضي از
ناحيه ما و هر كس كه از ما شنوائي داشته باشد نسبت به تو صورت نخواهد گرفت
و ضمناً از او خواستند اگر مشكل ماليداري به ما مراجعه كن تا هرچه
ميخواهي به تو بدهيم (بحارالانوار جلد 46 صفحه 94).
رسالت
«راه غم؛ مدينه تا مشهد» عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم سيد مسعود علوي است كه در آن ميخوانيد:
کجاست دستي که از سيلاب سهاندوه سترگ، رهايم کند؟
کجاست آن ذوالفقاري که با ستم ستيزي بي قرينه، سوز هجران رسول يار و تنهايي مجتبي و غربت رضا از دلهاي نيلي از غم دلدادگان زدايد؟
به کجا جويم آن صباي عرش را که به بوي مدينه و توس، تسلاي
شبهاي محبس حسرتم باشد؟
آه، اي عندليب ارادت شيعه! پارههاي قلب ما به منقار گير و به آستان غبارين بقيع اهدا کن.
واحسرتا از آه زهرا (س) در عزلت دلگير خانه احزان.
امروز بر کدام غم بگرييم و در فرقت کدامين يار، مويه کنيم؟
الهي! شکايت به درگاه تو آريم از سنگيني مصيبت فقدان حبيبت.
خدايا! اگر «نمي» از «يم» اندوه کربلا و مدينه و توس بر کوه ميچکيد، ميگسست و فرو ميريخت.
عزيزا! با نواي «يالثارات الحسين» مهدي (عج) از غم جانکاه ياران بکاه و با ظهور آسماني دوست، دلهاي تفتيده ما بنواز.
امروز تمامت عشاق و اولياء در رواق حريم مصطفي (ص) ميهمان حبيبه حق و شفيعه حشرند.
امروز آبشار اشک پاک ملائک از ملکوت بر خاک عطرآگين بقيع، ريزان است.
امروز مدينه، غوغاي کائنات است و مصلاي قدسيان و غمزدگان.
«يا حسن» گويان و ذکر «نبي» به لب از مدينه به توس
مي رويم.
از بقيع تا وادي مشهد را به يک ذکر «يا رضا» ميپوييم و دل را به حريم دلرباي هشتمين آشناي عرش و اولين غريب ارض، ميآوريم.
سلام ما بر آستان قدسي و ضريح بي نظير تو يا رضا (ع)!
گنبد رفيع تو بر سرزمين نهضت و عشق، سايه گسترانده و عزت ما از چراغ رواق مصفايت، منور است.
حق را سپاس بي حصر و شکر بي کران که مولاي عاشقان،
خامنهاي عزيز، سرو بوستان ولايت رضوي است و ياسمن آل علي؛
هم او که در سايه سار عنايت رضاي آل محمد و مشهد
ثامن الحجج (ع) از افق عطوفت برآمد و انوار ولايت از بيضاي دست موسوي اش ساطع است.
اي انيس نفوس و آفتاب توس!
اي وارث آيين محمد (ص) اي آيينه دار صبر حسن (ع)!
به روز محشر و واقعه با نگاه رأفت خويش در جماعت زائرين ضريحت، ما سوختگان غمت را پذيرا باش.
حمايت
«رتبهاي كه باز نميگردد» عنوان يادداشت روز روزنامه حمايت است كه در آن ميخوانيد:
يك
هفته از كاهش رتبه اعتباري 9 كشور عضو يورو ميگذرد. موسسه "استاندارد اند
پورز» در جديدترين آمار خود رتبه بسياري از كشورهاي اروپايي را كاهش داده
است. در اين چارچوب كاهش رتبه فرانسه از AAA به AA+ از نكات بسيار مهم بود
كه روياهاي ساركوزي رئيس جمهور را بر باد داد. پس از اعلام نتايج اين رتبه
بندي بار ديگر تكاپو در اتحاديه اروپا براي بررسي بحران اقتصادي و يافتن
راهي براي خروج از اين چالشها شدت گرفت. رايزنيهاي متعدد مقامات اروپايي
نشان از هراس شديد اروپاييها از اين روند است.
هرچند كه
اروپاييها براين ادعايند كه با اين تحركات ميتوانند به احياي اقتصادي خود
دست يابند، اما بسياري از ناظران اقتصادي تاكيد دارند كه اروپا ديگر توان
بازگشت به رتبههاي عالي را نداشته و همچنان در مسير سقوط پيش ميرود چراكه
اولا نشستهاي اروپايي نشان ميدهد كه آنها به جاي توجه به مشكلات جامعه به
دنبال رقابت در رسيدن به رياست و سلطه بر اروپا ميباشند. رفتارهاي آنها
در ارائه طرحهاي اقتصادي و نيز تحميل آنها به ديگران گواهي بر اين رفتارها
است. حتي فرانسه و آلمان كه ائتلاف واحدي را از خود نشان ميدهند، در عمل
تلاش دارند تا برتري خود را به بازيگران تحميل كنند؛ حال كه رتبه فرانسه
سقوط كرده نيز اين امر تشديد شده است.
در اين ميان كشورهاي كوچكتر
كه خطر سلطه طلبي بزرگان را احساس كردهاند به دنبال فرار از اين روند بوده
و عملا طرحهاي اتحاديه را اجرا نمينمايند و حتي طرح خروج از اين اتحاديه
را مطرح كرده است. ثانيا نكته ديگر در اين فرآيند استمرار سياستهاي نظام
سرمايهداري ميباشد. سران اروپا همچنان تاكيد دارند كه حمايت از
سرمايهداران راهكار خروج از بحران ميباشد. امري كه تقويت يك درصد سرمايه
دار و ضعف بيشتر 99 درصديها را به همراه دارد. نتيجه اين امر استمرار
بحران اقتصادي در كنار تشديد نارضايتي مردمي است كه فضايي از نابساماني را
بر كشورها حاكم خواهد ساخت.
ثالثا آنكه جهان ديگر فريب وعدههاي
اقتصادي غرب را نخورده و تاكيد دارد كه نظام سرمايهداري نميتواند
وعدههاي خود را براي رفاه عمومي محقق سازد. اكنون رويكرد جهاني به سوي
دوري از غرب و همگرايي با اقتصادهاي مستقل مانند چين هند و برزيل پيش
ميرود. اين امر بر سياستهاي غرب در جهان نيز تاثير منفي داشته به گونهاي
كه حتي در حوزه سياست نيز غرب جايگاه مطلوبي ندارد و در مسير انزوا پيش
ميرود.
اين انزوا مستقيما به عرصه اقتصادي غرب تاثير منفي داشته و
موجب ميشود تا غرب نتواند از ظرفيتهاي جهاني براي خروج از بحران استفاده
نمايد. در مجموع ميتوان گفت كه رتبه فرو ريخته اروپاييها و آمريكا ديگر
بازگشتي نخواهد داشت در صورت استمرار رند كنوني اين كشورها پايه خود را
براي سقوط بيشتر آماده سازند مگر آنكه با اعلام فروپاشي كامل نظام
سرمايهداري الگوي جديدي را براي خود ترسيم و اجرا نمايند.
مردم سالاري
«آزادانديشي يا مثل ما انديشي ؟» عنوان سرمقاله روز نامه مردم سالاري به قلم منصور فرزامي است كه در آن ميخوانيد:
در
جلسه معارفهاي از زبان يکي از بزرگان چنين به بيان آمد که «ايران، کانون
آزاد انديشي است» و با مضموني که تنوع سليقهها، بايسته چوب تکفير نيست.
اين دو جمله، بسيار نغز و منطقي است و مايه تحسين. رنگارنگي سليقهها از
خاستگاههاي متنوع فکري، به سخن استاد مطهري برمي گردد که ميگفت: اختلاف در
استعدادها، شاهکار آفرينش است و از طرفي گفتهاند که در هر سري، مغزي و در
هر مغزي، انديشهاي و در هر انديشه اي، شور هدايتي به کمال مطلوب است.
اگر
بيراه نگوييم، تمامي قوانين متقن بشري و همه نحلههاي فکري نيز آزاد
انديشي را مورد تصريح و تاکيد قرار دادهاند. بويژه مکتب انسان ساز و
متعالي اسلام که بزرگانش، انسان را آفريده آزاد خدا فرمودهاند و تاکيد
کردهاند که آدمي، آزاد آفريده شده و نبايد بنده کسي باشد. در قانون اساسي
ما هم، آزاد انديشي و آزادي بيان و قلم، در چارچوب قانون، ممدوح و مشروع
شمرده شده است.
تا اينجا هيچ بحثي نيست. اگر چنين منطقي با سعه صدر
پذيرفتني باشد، اوضاع بر وفق مراد خواهد بود و در جامعهاي متعالي خواهيم
زيست و تضارب آرا به تعامل مطلوب ميانجامد. اما ضايعه بزرگ در تفاوت «بود»
ها و «بايد» هاي ماست که مطلوب با موجود، تفاوت اساسي و کلي دارد.
مشکل،
در تفسيرها و تعبيرهاي حاشيه داري است که از قوانين بي حاشيه ما ميشود.
اين تعبيرها و تفسير ها، به تدريج به ديگران القا کرده است که آزادانديشي
آن گاه مقبول و مشروع است که مورد تاييد ما باشد; آن طيف فکري که مثل ما
نينديشد، در دايره سليقه و قبول ما نميگنجد و به چوب تکفير رانده خواهد شد
و بدنامي نصيب اوست. چنانچه با ژرف نگري تعمق کنيم، تمامي معضلات فرهنگي،
اجتماعي، اقتصادي و... جامعه ما از همين جا ناشي ميشود.
چون به
ديگران حق نظر نميدهيم و به عنوان شهروند درجه اول نميپذيريم. آن که با
ماست حق سخن و ارائه نظر دارد و انديشه و تلقي اش نبايد چوب تکفير بخورد!
حکايت «دم خروس است و قسم حضرت عباس» که بسياري از نظرهاي راهگشاي سياسي،
اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي به چوب تکفير رانده ميشود و راه به جايي
نميبرد و دلسوزان انديشمندش، دست در دست بيگانه و بيگانه پرست و غير خودي
پنداشته ميشوند; نه ايراني مسلمان معتقد به نظام مقدس جمهوري اسلامي
ايران!
کافي است که به عنوانهاي ريز و درشت و نقد و نظرهايي که
از رسانههاي ملي که به هزينه بيت المالي که از آن همين مسلمانان است، توجه
شود تا صحت و سقم اين مقال، پيدا آيد. باور کنيد که عمل اين رسانهها
مصداق تفکر آزاد انديشي ديني، يعني هماني که امام صادق (ع) ميفرمايند،
نيست. باور کنيد که حقيقت و واقعيت اقتصاد و فرهنگ ما، سياه نمايي نيست و
معضلاتي هست که اگر ديگر انديشان معتقد به انقلاب اسلامي به ميدان نيايند
اوضاع به سامان نخواهد بود. کشور در مرحله بسيار حساسي است که بايد همه
طيفهاي فکري و سياسي و اقتصادي به کمک گرفته شوند. اگر امروز چنين نشود
فردا بسيار دير خواهد بود و نسلهاي آينده، ما را نخواهند بخشيد. اينکه
بسياري از آثار در مميزي سليقهاي بماند و فيلمهاي جايزه برده، به نمايش
درنيايد و هنر و هنرمندان متهم به بدنامي شوند، با آزادانديشي، منافات
دارد. اينکه سليقه ما هر طور اقتضا کند همان درست است و همه ملزم به پذيرش
آن هستند با آن تعبير ادعايي، همخواني ندارد. به سخن نيست به عمل است:
تهران امروز
«حفظ وحدت مصداقعيني بصيرت» عنوان يادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم مجيد رفيعي است كه در آن ميخوانيد:
با
تشديد جنگ رواني و توطئه افكنيهاي پيچيده عليه انقلاب و نظام بخصوص در
حوزه بين المللي در آستانه انتخابات مجلس نهم، همگان انتظار داشتند كه
فرآيند وحدت اصولگرايان با حساسيت و اهميت دوچنداني مواجه شود و پازلهاي
وحدت نيروهاي انقلاب در برابر فشار خارجي سريع تر و موثرتر چيده شود، اما
گويي «استراتژي عيب جويي و لجبازي سياسي» يك گروه، نه تنها كاهش نيافته
بلكه هجمه بر اصول و چهرههاي وحدت بخش، شديدتر شده است.
تازه
ترين اين دست اقدامات، انتشار بولتن هشتاد صفحهاي عليه آيت الله
مهدويكني و تاكيد بر بي اثر نمودن ليست وحدت با «تاكيد بر دو زيستي سياسي»
و چانه زني براي حضور همزمان در دو ليست و در يك كلام به چالش كشاندن
فرآيند وحدت است، اقدامات وحدت شكني كه به نظر ميرسد همچنان ادامه داشته
باشد و اولين و آخرين اقدام از اين دست اقدامات نباشد.
بديهي است
فرآيند و سازوكار وحدت اصولگرايان- نيروهاي حامي انقلاب-در شرايط پيچيده
آتي ميتواند حتي فراتر از انتخابات مجلس نهم قرار گيرد و تبديلي به فرمولي
براي وحدت دائمي نيروهاي انقلاب شود اما سنگ اندازيهاي مداوم جماعت
كاسبين فتنه، ممكن است كار را به بنبست و اخلال جدي در وحدت اصولگرايان
حتي در انتخابات مجلس بكشاند و اين فرآيند ضربهاي دريافت كند كه در مقاطع
حساس بعدي هم نتواند آنچنان كه بايد موثر و مفيد باشد.
بي ترديد
درك اين ضرورت، مصداق عيني «بصيرت» در شرايط فعلي است اما گويي كاسبين فتنه
و بي هنران عرصه سياست كه اثبات خود را در نفي ديگران ديدهاند، از درك
اين بصيرت عاجز هستند. با اين اوصاف بايد منتظر روزهاي سرنوشت ساز آينده
ماند، انتظار براي اصلاح و توبه يا اصرار و پافشاري بر اشتباه. اين روزها
خيلي زود ميگذرد اما قطعا هيچ گاه از حافظه ملت مسلمان ايران، كه هميشه از
اهالي سياست انتظار وحدت و كنار گذاشتن اختلافات بهخاطر مصالح ملي را
دارند، پاك نخواهد شد.
شرق
«به نام ايران به كام تركيه و عراق» عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم صادق زيباكلام است كه در آن ميخوانيد:
ظرف
يك دهه گذشته تركيه از كشوري كشاورزي در مرز آسيا به تدريج به يك قدرت
منطقهاي، يك شريك و متحد جدي براي غرب و آمريكا در منطقه مهم و استراتژيك
خاورميانه بدل شده است. در اينكه بخشي از جايگاهي كه تركها پيدا كردهاند
مرهون تدابير اقتصادي تورگوت اوزال و اتخاذ استراتژي اقتصاد آزاد است، كمتر
ميتوان ترديدي داشت. اتفاقا در اينكه بخش ديگري از جايگاهي كه تركيه پيدا
كرده مرهون سياستهاي سنجيده و واقعبينانه و در عين حال سودمند به حال
منافع ملي آن كشور در سايه مديريت سياسي و منطقهاي اسلامگرايان است هم
ترديدي نيست اما هيچكس نميتواند منكر نقش ايران در جايگاهي كه امروز
تركيه در عرصه بينالمللي و منطقهاي پيدا كرده، شود.
مشكلات و
مسايلي كه غرب در ارتباط با ايران دارد را تركها به زبان بيزباني
ميگويند كه برايتان حل و فصل ميكنيم يا دستكم آشكارا به غربها ميگويد
كه بگذاريد من با ايران صحبت ميكنم. بالاخره هرچه باشد ما زبان يكديگر را
بهتر ميفهميم. همين باعث شده تا تركيه از يك كشور دستچندم به يك بازيگر
مهم منطقهاي بدل شود.
در بسياري از پروژههاي سازندگي در
افغانستان، تركها هستند؛ در تاجيكستان، آسياي مركزي، جمهوري آذربايجان،
عراق و اخيرا هم در سوريه. تركها هم همانند روسها هم ما را دارند، هم
آمريكا و اروپا را. نه ما را فداي غرب ميكنند و نه منافع و مصالح
گستردهاي كه با غرب دارند را فداي ما. حدسمان از جايگاهي كه تركيه از سر
صدقه مرافعه ما با غرب به آن رسيده تمام نشده بود كه حالا شاهد هستيم
عراقيها هم دستكم از بابت گرفتن كره از آب مرافعه ما با غرب دارند، پا
جاي پاي برادر بزرگشان تركيه ميگذارند.
هفته پيش هم رييسجمهور
عراق برادرانه، از جانب رييسجمهور آمريكا پيام آورد و واسطه شد؛ هم وزير
نفت عراق درخصوص بستن يا نبستن تنگه هرمز از سوي غرب و ديگران واسطه شد. من
شخصا بخيل نيستم اگر سلطان زنگبار و پادشاه گينهبيسائو هم به واسطه تلاش
واسطهشدن ميان ايران و غرب امتيازاتي براي خودشان دست و پا كنند. اتفاقا
نيز رضايت دارم كه چيزي گير آنها بيايد تا روسها. اما درخصوص عراق موضوع
از چند جهت اهميت پيدا ميكند. يكي از اتهامات غرب ظرف چند ساله اخير آن
بوده كه ايران دارد در منطقه يك «هلال شيعي» ايجاد ميكند: هلال تهران -
بغداد – دمشق – بيروت.
بسياري از جمله سعوديها، اردنيها و
رژيمهاي عربي ديگري اين نظريه را جدي گرفتهاند و به ايران به چشم
پيشقراول خيزش شيعيان منطقه مينگرند. حركت عراق در نزديكشدن به آمريكا و
غرب در سايه وساطت با ايران دستكم «هلال شيعي» را با علامت سوالهايي
روبهرو ميكند. اما مساله اصليتر همچنان سر جاي خودش باقي ميماند: چند
كشور ديگر قرار است كه از آب مرافعه ما با غرب كره بگيرند؟
ابتكار
«اقتصاد به روش پارتيزاني!» عنوان سرمقاله روزنامه ابتكار به قلم محمدعلي وكيلي است كه در آن ميخوانيد:
نگاهي
به فعل وانفعالات حاکم بر بازار، بهخصوص مطالعه رفتار فعالان اقتصادي
حوزه ارز و طلا، نشانگر رفتارهاي چريکي و پارتيزاني است؛ گويي که عرصه
اقتصاد به صحنه تک و پاتک تبديل شدهاست. دولت براي مهار قيمت ارز، خريد و
فروش آن را ممنوع اعلام کرده و براي اين منظور دست به دامن نيروهاي انتظامي
شدهاست. ابراهيم درويش، معاون نظارتي بانک مرکزي، روز چهارشنبه اعلام
داشت، دارندگان دلارهاي بيفاکتور تا 15 بهمن فرصت دارند تا دلارهاي خود را
تحويل بانکها دهند!
در طول سهماه گذشته، بارها شاهد اين نوع
تهديد و دستور بودهايم؛ اما هربار نتايجي معکوس بهبار آوردهاست؛ دلالان
نيز متناسب با اين واکنشها، بهشيوه چريکي تغيير موقعيت داده و از حضور و
پرسه در پاساژهاي خيابان فردوسي، به روش شبکهاي و تبليغات هرمي رويآورده
و به دلالان موتوري و تلفني تبديل شدهاند؛ حالکه خيابان فردوسي، حالت
انتظامي پيدا کردهاست، هم دلالها و هم خريداران و فروشندگان، به دنبال
راههاي جايگزين و دور از چشم نيروهاي انتظامي هستند.
از طرف ديگر،
همزمان که بانک مرکزي تمرکز فشار را بر بازار ارز گذاشتهاست و به
شيوههاي خود تلاش ميکند، شايد شتاب قيمتها را کمي کند نمايد، ناگهان
هجوم نقدينگي به طرف بازار سکه، اينبار حباب بيسابقهاي را در اين بخش
بهوجود آوردهاست. اين نوع فعل و انفعال چريکي، منحصر به رفتار بانک مرکزي
و دلالهاي بازار سکه و طلا نيست؛ بلکه رصد ساير حوزههاي اقتصاد، چنين
نمايهاي را نشان ميدهد.
درحاليکه اين مقاله به نگارش درميآيد،
قيمت کاغذ تحرير (که تا همين چندماه پيش در سقف کيلويي نهصد تومان خريد و
فروش ميشد)، اکنون برغم قيمت يکهزاروپانصد تومان، ناياب شدهاست؛ خبرها
حاکي از آن است، باوجود اينکه واردکنندگان خودروهاي خارجي از ارز با قيمت
وارداتي استفاده کردهاند، اما اکنون خودروي وارداتي را به قيمت ارز آزاد
عرضه ميکنند؛ همين چند روز گذشته بود که از طريق همين جريده، به اطلاع
رسانديم که بازار عمده فروش ارزاق عمومي، ريال را از معاملات خود حذف
کردهاند و تنها با دلار خريد و فروش ميکنند.
تب چريکي و تک و
پاتکهاي نامتقارن، در حال سايه افکندن بر روي رفتار عمومي توده مردم است؛
مغازهدار، توليدگر، ارايهدهنده خدمات، نظير پزشکان، نانوايان،
تاکسيداران و...، همه و همه وارد ماراتن سودجويي از فرصتهاي دراختيار
هستند. از همان ابتدا که بازار ارز و سکه متلاطم گرديد و بانک مرکزي، به
توزيع محدود سکه رويآورد، هشدار لازم دادهشد و در آن زمان، از طريق اين
قلم يادآوري گرديد که اين شيوهها، تبعات اجتماعي و اخلاقي خطرناکي
بهدنبال خواهدداشت.
مسابقه حرص، ولع و طمع در زير پوست اقتصاد
کنوني، نظام اخلاقي مردم را به خطر انداختهاست؛ اقتصاد حرصآور و ولعساز،
اقتصاد سالمي نيست و انتظار تورم افسارگسيخته، رفتار مردم را به
قحطيزدگان شبيه کردهاست؛ رحم و مروت از رفتار اقتصادي مردم، رخت بربسته و
حرص و آز، به شاخص اصلي فرهنگ عمومي بدل شدهاست. در اين ماراتن کسي به
فکر نفع جامعه و خير عمومي نيست؛ بلکه هرکس تلاش ميکند، گليم خود را
بيرونکشد و ماهي خود را از اين آب گلآلود بگيرد.
ملت ما
«سناريوي ليبي در سوريه تكرار نخواهد شد» عنوان سرمقاله روزنامه ملت ما به قلم حسن هانيزاده است كه در آن ميخوانيد:
طي
روزهاي گذشته ارتش آزاد سوريه خواستار دخالت سازمانملل در مسائل سوريه شد
و پس از آن امير قطر شيخ حمدبن خليفه آلثاني در اظهارنظر غيرمنطقي
خواستار دخالت ارتشهاي عربي در مسائل سوريه شده است. مداخلات دولت قطر در
امور كشورهاي منطقه و شمال آفريقا با وزن سياسي، نظامي و حتي جغرافيايي آن
هيچگونه تناسب و همخواني نداردو اظهارنظر امير قطر با واكنش شديد بعضي از
كشورهاي عربي و مسئولان سوريه روبهروشده است.
اينگونه اظهارات
فقط به بحرانيتر شدن اوضاع سوريه و بينتيجه ماندن تلاشهاي عربي و
زمينهسازي براي مداخلات خارجي ميانجامد. سوريها معتقدند كشورهاي عربي
فاقد ظرفيتهاي لازم براي دخالت در مسائل ديگر كشورها هستند. در اينجا اين
سوال مطرح ميشود كه اگر كشورهاي عربي توانايي تشكيل ارتش خواستار صلح را
دارند چرا تاكنون چنين ارتشي را براي حمايت از فلسطين تشكيل ندادهاند؟
شايد
اقدام اخير قطر آزموني براي كشورهاي عربي باشد. قطرازابتداي شورشها در
سوريه به نيابت از غرب و امريكا ايفاي نقش كرده است. حال با حضورنيروهاي
اتحاديه عرب و اصلاحاتي كه بشار اسد تا حدودي انجام داده است، ديگر نيازي
بهحضور ارتش عربي در سوريه نيست. در حال حاضر امريكا، اتحاديه اروپا،
عربستان،
قطروگروه 14 مارس به رهبري «سعد الحريري» نخستوزير سابق
لبنان تلاش ميكنند تا سناريويي شبيه به ليبي را در سوريه پياده كنند ولي
بايد توجه داشت كه شرايط كنوني و بافت سوريه به گونه ايست كه امكان تكرار
سناريو ليبي وجود ندارد. شرايط سوريه با شرايط ليبي بسيار متفاوت است.
كشور
سوريه از قوميتها و مذاهب مختلفي تشكيل شده است و حمايت از ارتش آزاد
سوريه منجربه درگيري و جنگ داخلي خواهد شد. به دليل مرز مشترك سوريه و
فلسطين هرگونه جنگ و درگيري داخلي در سوريه بر اراضي اشغالي تاثيرگذار
خواهد بود، بنابراين جامعه جهاني و اتحاديه اروپا با احتياط بيشتري عمل
ميكنند.
آنها ميخواهند به گونهاي بشار اسد را سرنگون كنند تا
سوريه شاهد درگيري و تغييرات اساسي نباشد. سناريويي كه براي سوريه تهيه شده
است اندكي با سناريو ليبي متفاوت است. دولت بشار اسد بهشدت توسط چين و
روسيه حمايت ميشود و هر قطعنامهاي كه تحت بند 7 سازمان ملل عليه سوريه
صادر شود با مخالفت شديد روسيه مواجه خواهد شد و روسيه آن را وتو خواهد
كرد.
امريكا و غرب با نفوذ در بدنه نيروهاي مسلح و جداكردن
فرماندهان و افسران بهويژه افسران سني مذهب آن سعي در ايجاد ارتش رهايي
بخش مقابل ارتش سوريه دارند. در حال حاضر 15000 نفر از شورشيان و افسران
جدا شده از بدنه ارتش در استان انتاكيه مستقر هستند. ارتش رهاييبخش تلاش
ميكند تا بخشهايي از سوريه را بهتصرف خود درآورد و پيشروي خود را بهسمت
دمشق ادامه خواهد داد.
در آينده سوريه شبيه به لبنان دهه 70 و
80خواهد شد كه 15 سال شاهد درگيري داخلي بود. بشار اسد تلاش ميكند تا با
ايجاد اصلاحات لازم از تنشها بكاهد، بشار اسد متعهد شده تا قانون اساسي را
به همه پرسي بگذارد هرچند كه به نظر ميرسد براي اين اقدامات اندكي دير
شده است.
دنياي اقتصاد
«آزادسازي بازار پول؛ چرا؟» عنوان سرمقاله روزنامه دنياي اقتصاد به قلم پویا جبل عاملی است كه در آن ميخوانيد:
مساله اصلی برای مدافعان افزایش نرخ سود بانكي، فراتر از سیاستی برای کنترل بورس بازی در بازار ارز و طلا است.
مدافعان
بازار آزاد بحث میکنند که در صورت وجود آزادی عمل برای سیستم بانکی خود
به خود، نرخ بهره در این سیستم با افزایش سوددهی در بازارهای مشابه افزایش
مییافت؛ اما زمانی که بانک مرکزی سقفی برای آنها در نظر گرفته این تعدیل
خودکار از بین رفته و در نتیجه کارآیی اقتصاد کاهش مییابد.
باید
به این نکته توجه داشت که این استدلال فراتر از این است که معتقد به یک دست
دستور دهنده برای نرخ سود بانكي باشیم و بعد بگوییم این دستور باید به سوی
افزایش نرخ سود باشد. استدلال مدافعان اقتصاد آزاد این است که از ابتدا،
نباید دستی میبود که با دستور، سقفی برای اين نرخ بگذارد و حال نیز ما
خواهان آنیم تا بازار پول آزاد شود و اصلا بر آن نیستیم تا بگوییم افزایش
یا کاهش یابد؛ اما با وجود نرخهای سوددهی چند صد درصدی سالانه در
بازارهای ارز و طلا، بیتردید هیچ عقل سلیمی نیست که مدعی باشد با آزاد
شدن نرخ بهره، این نرخ در بازار کاهش مییابد.
در واقع راهحل
مساله نوسانات در بعد اقتصادی، که البته عوامل غیراقتصادی نیز در آن دخیل
است و یک بسته سیاستی باید به آن عوامل توجه کند، به جای بستن و مانع تراشی
برای انجام معاملات در بازار طلا و ارز، آزاد شدن بازارهای موازی و به
خصوص آزاد شدن نرخ سود بانكي است؛ بنابراین راهحل کاملا معکوس سیاست اتخاذ
شده کنونی است و اگر به دنبال آنیم تا با مانع تراشی بر معاملات آزاد
بتوانیم جلوی نوسانات بازار را بگیریم، ای بسا بر التهاب آن بیفزاییم و
مقصود حاصل نشود.
اما از سوی دیگر میتوان مدعی بود که با آزاد شدن
و افزایش نرخ بهره نه تنها میتوان جلوی بورس بازی را گرفت، بلکه رشد
نقدینگی را نیز میتوان کنترل کرد.
برخی معتقد هستند که افزایش سود
سپردهها اصولا بر نقدینگی موثر نیست و استدلال آنان نیز بر این محور است
که این سیاست اصولا بر ابزارهای بانک مرکزی چون عملیات بازار باز یا نرخ
ذخیره قانونی متکی نیست. اما کلید مساله در آن است که با افزایش نرخ سود
سپردهها، ما شاهد انتقال پول از حسابهای دیداری به حسابهای مدتدار
خواهیم بود و در نتیجه قدرت خلق نقدینگی سیستم بانکی کاهش یافته و رشد
نقدینگی افت میکند.
در نتیجه با تاکید بر آزادی عاملان بازار به
نظر میرسد که میتوان بسته سیاستی کارآیی را برای جلوگیری از التهاب طراحی
کرد، اما آیا این تحولات رخ خواهد داد؟ در حالی که باید شورای پول و
اعتبار بر آزادسازی نرخ سود بانكي تاکید میکرد، اما با این وجود آیا همین
مصوبه نیز اجرایی خواهد شد و نرخ بهره افزایش مییابد؟ پرسشهایی که هر چه
زمان پاسخگویی به آنها دیر شود یا پاسخی منفی به خود ببینند میتواند
بازارهایی را که اینک در شوک غوطه میخورند، ملتهبتر کند.