تاسف بار است که دقیقا ساعاتی پس از درگذشت رضا احدی ستاره اسبق تیم ملی و استقلال که پیشکسوت پرسپولیس نیز محسوب می شود جشن تولد بازیکن پرسپولیس در رختکن تیم برگزار شده و سرخ ها در پی انتقاداتی که بلافاصله در فصای مجازی مطرح شد شروع کردند به انتشار پست هایی برای عرض تسلیت به خانواده احدی.
از آن سو و از جمع بازیکنان استقلال نیر فقط چهار بازیکن تیم افتخار دادند که در مراسم تشییع پیکر احدی حضور یابند و دیگر بازیکنان تیم که میلیاردی قرارداد بسته اند حاصر نشدند برای ادای احترام به یک پیشکسوت پرافتخار تاریخ استقلال در مراسم تشییع و حتی ترحیم شرکت کنند، چرا که در مراسم ترحیم نیز همان نفراتی که در روز تدفین به امجدیه رفته بودند به اتفاق دو سه بازیکن دیگر در مراسم ترحیمی شرکت کردند که حتی ورزشکاران دیگر رشته های ورزشی نیز حضور یافته بودند.
چگونه می شود همایون بهزادی به رغم کسالت شدید دو بار برای عیادت از منصور پورحیدری به بیمارستان ایرانمهر رفته و یکبار هم مجددا از سر دلواپسی به منزل منصورخان می رود اما به رقم انتقاد و درخواست مکرر رسانه ها کمتر بازیکنی از تیم استقلال برای عیادت از احدی و پورحیدری راهی بیمارستان می شود.
آن هم در حالی که پورحیدری به عنوان مدیر و سرپرست تیم هر روز بالای سرهمین بازیکنان بوده و با دلسوزی های پدرانه خود مدام برای حل و فصل مشکلات همین بازیکنان خودش را به زحمت انداخته است.
باعث تاسف است وقتی می شنویم در دیدار تدارکاتی استقلال و تیم ملی دانشجویان حریف آبی ها با بازوبند مشکی به میدان رفته اما تیم استقلال...
آیا باید برویم و با کمی جستجو در اینترنت ده ها نمونه از اقدامات و واکنش های مدیران باشگاه ها و مربیان و بازیکنان تیم اروپایی پس از درگذشت یک هوادار، ستاره و اسطوره را استخراج کرده و آنها را با این رسته گل به آب دادن دو باشگاه فرهنگی و پرطرفدار پایتخت قیاس کنیم تا به این نتیجه برسیم که برخلاف تصورات این ما هستیم که عاطفه و احساس کمتری نسبت به آنها داشته و از قافله حفط احترام و حرمت ها جا مانده ایم؟
وقتی همایون بهزادی یکی از مفاخر فوتبال آسیا دار فانی را وداع گفت کمترین انتظار به میدان رفتن پرسپولیس با پیراهن یکدست مشکی یا برخی اقدامات خاص دیگر برای ادای احترام هر چه بیشتر باشگاه و تیم پرسپولیس به اسطوره پرافتخاری بود که یکی از اصلی ترین بانیان برگزاری پرسپولیس محسوب می شود اما همه اقدامات این تیم در روز فوت اسطوره به ورود بازیکنان با یک قاب عکس سرطلایی و بستن بازوبند مشکی ختم شد.
بازیکنانی که متاسفانه برخی از آنها در نیمه دوم این بازوبند را بر بازو نداشته و پس از سه بار باز کردن دروازه سایپا شادی گل هایی افراطی و زیاده از حد داشته و انگار پس از گلزنی در یک بازی فوق العاده حساس و رسمی و سرنوشت ساز سراز پا نمی شناختند.
بازیکنانی که حتی یک نفر آنها پس از اتمام بازی راهی منزل سرطلایی نشدند تا به خانواده اش تسلیت بگویند و عجیب اینکه از جمع 25 بازیکن تیم فقط دو سرخپوش با تجربه به انتشار پیام تسلیتی اکتفا کرده بودند.
درست مثل آبی ها که در این تیم نیز فقط نفرات باسابقه به عیادت پورحیدری رفته و در مراسم وداع با احدی شرکت کردند. این وسط چندان به مدیران باشگاه و تیم و نقش و مسئولیت آنها در بروز چنین اتفاقاتی اشاره نکردیم.
سخن به درازا کشیده شد. حرف بسیار است و درد دل زیاد. برای نسل جدید فوتبال ایران و ستاره هایش و برای مدیران و مسئولانی که در این هفته های تلخ و عم انگیز سرخابی امتحان خوبی پس ندادند آرزو می کنیم بدانند به کجا می روند و چه قصوری داشته اند.
آرزو می کنیم عاطفه و احساس ما ایرانی ها که همواره به آن می بالیدیم ... چه روزگاری شده. به کجا می رویم ما و نسل جدید فوتبال پولکی ما دقیقا به کجا می رود؟ ناکجا آباد؟
روزنامه پیروزی