به گزارش پایگاه 598، روز شنبه گذشته از کشته شدن مرغهای مبنای «لاین» بر اثر آلودگی پرده برداشت.
بهدلیل اهمیت و حساسیت خبر، موضوع را از مسئولان امر پیگیری کردیم که
متأسفانه به نتیجه نرسید تا اینکه یک کارشناس مسئول در حوزه کشاورزی حاضر
به گفتگو شد ولی خواست نامش فاش نشود.
مصاحبه مقام آگاه در باره این موضوع بشرح ذیل می باشد.
*
آیا بعد از خرید گله ۱۱ هزار تایی مرغ لاین، هلندیها برای استقرار این
مجتمع همکاری می کردند؟ برای مثال، به کارشناسان ما آموزش دادند، یا مدتی
همراهی کردند؟
در ابتدا از ایران عده ای را برای آموزش
بردند هلند؛ اما تداوم نداشت؛ ضمن اینکه قرار بود هلندی ها یک گله یازده
هزارتایی پشتیبان هم به ما بدهند؛ که اگر گله موجود از بین رفت، یک گله
دیگر داشته باشیم، که در جای دیگر و دور از محل اصلی نگهداری شود.
ببینید که موضوع پرورش لاین چقدر حساس است! این نژاد کوچکترین آلودگی پیدا
کند، کل گله حذف می شود؛ دیگر به هیچ وجه نمی شود نگه داشت.
قرار بود بک آپ بگیرند، و گله پشتیبان را ببرند فیروزکوه.
بعد
هم قرار بود هلندیها برای آموزش دو سال در ایران باشند و آموزش بدهند؛ اما
وقتى می بینند که شش ماه گذشته، و برخلاف انتظارشان ایرانیها همچنان بخوبی
دارند یاد می گیرند؛ و آنهایی هم که رفتند آموزش دیدند هم حسابی به مسائل
تخصصی وارد شده اند؛ شش ماهه همه هلندیها از ایران می روند.
* چند کشور در جهان تکنولوژی نگهداری مرغ لاین را دارند؟
پنج
کشور اصلی هستند شامل انگلیس، آمریکا، آلمان، هلند و فرانسه. الآن مثلاً
نهایت لطفی که به فلان شرکت بزرگ طیور ما می کنند این است که از انگلیس
نژاد «اجداد» را می دهند؛ لاین را اصلاً نمی دهند؛ اجداد را – آن هم با
قیمت گران - می دهند؛ هر یک جوجه اجداد به نظرم بالاى٤� دلار قیمت دارد.
* یعنی از نژاد لاین که تولید داخلی است، استفاده نمی شود؛ و می رویم وارد می کنیم؟
البته
ما نه تنها اجداد بلکه لاین هم داریم؛ ولی مرغداریهای ما الآن دارند بیشتر
از نژاد «راس» انگلیس استفاده می کنند. لاین ما را اصلاً اجازه نمی دهند
در بازار بیاید؛ وقتی در بازار ورود کند، خفه اش می کنند؛ سالهاست این کار
را می کنند.
*چرا این اتفاق افتاد؟
دو دلیل
داشت؛ یکی اینکه نمی خواستند ما لاین داشته باشیم؛ می خواستند همیشه ما
وابسته باشیم؛ دوم اینکه ضعف مدیریتی درون خودمان نگذاشت؛ این دو عامل بود
که سبب شد لاین در کشور پا نگیرد.
مثل صنعت خودروسازی؛ که راه انداختیم، ولی خودروهای بی کیفیت، یا کم کیفیت تولید می کنیم.
از طرف دیگر هم از آن سمت، از کره و آلمان محصولات ارزان و باکیفیت می دهند؛ می شود عامل بیرونی اش؛ که غالب می شود.
* مرغداریها چرا راس انگلیسی را به لاین ایرانی ترجیح می دهند؟
مرغدار
پیش خودش می گوید ضریب تبدیل راس ۱.۸ است؛ برایش خیلی مهم است؛ می خواهد
مثلاً کیلویی دو هزار تومن به مرغ دانه بدهد؛ صد گرم هم صرفه جویی کند
برایش خیلی است؛ یعنی هر کیلویی صد تومن صرفه جویی کرده؛ حالا شما حساب کن
در گله صد هزار تایی چقدر صرفه جویی کرده؟ البته عوامل دیگری هم دارد؛
عوامل فرهنگی و ذهنیت مردم.
* یعنی چطور؟
ببینید؛
وقتی می خواستند لاین آرین را وارد بازار کنند، دیدند هلندیهای نابکار، یک
کلک دیگر هم به اینها زده اند؛ اینکه نژاد جوجه کبابی به ما داده اند، نه
نژاد گوشتی.
* یعنی نامرغوب است؟
اتفاقاً از راس بهتر است؛ ولی درسنین و وزنهاى پایین.
انگلیسی ها، با معاونت برخی افراد داخلی فرهنگ مردم را دستکاری کردند.
جوجه کبابی را باید در وزن کوچک بفرستید کشتارگاه؛ ضمن اینکه لاین، پاهای
بلند، ران های کشیده، سینه گوشتی و بقیه قسمتهایش کوچک است؛ که بتوانند این
را کباب کنند؛ در نتیجه وقتی این را کشتار می کنند، پاهای بلند و گردن
بلند و اینها را می برند؛ که مقدار زیادی پرت دارد؛ ولی از طرفی جوجه لاین -
چون کبابی است - گرانتر است؛ اما به این حساب که جوجه است؛ مجموع گوشتی که
می دهد کم است؛ یعنی بصرفه نیست؛ چون پرت لاشه بیشتری دارد؛ مرغدارها
اصطلاحاً می گویند «قیمت قپان» کمتری دارد.
در نتیجه مرغدار به جمع
درآمدش نگاه می کند؛ البته کاری ندارد پرتش چقدر است؛ یعنى می گوید مرغی
که از کشتارگاه بیرون آمده؛ گردن بریده، پا بریده، برود روی ترازو، کیلویی
چند به من می دهد؟ بعد می بیند راس بیشتر می دهد.
نکته مهم دیگری هم
داریم. دامپزشکها معتقدند مرغ از سی و پنج روز به بعد، هر چقدر وزنش
بالاتر برود، به همان میزان هم بیماریهای بیشتری را به خودش می گیرد.
اصلاً انواع واکسن و دارو را همان زمان می خورد؛ البته قبل از آن هم واکسن
و دارو می خورد؛ ولی خیلی کم. از سی و پنج روزگی به بعد است که حتى برخى
مواد افزودنى را می دهند که وزنش بالا برود. این فوق العاده مهم است.
اما
این نکته مهمی است که تا ۳۵ روزگی - که مرز سلامت مرغ است - «لاین آرین»
از «راس» بهتر وزن می گیرد. یعنی هم سالمتر و هم گوشتی تر است.
* پس تا اینجا یعنی برای مرغدار، در ۳۵ روزگی، آرین بهتر است؛ خوب؛ حالا چرا فرمودید که فرهنگ مردم را دستکاری کردند؟
انگلیسی
ها با استفاده از عواملی که در داخل داشتند، بسیار زیرکانه مردم را ترغیب
کردند که برخلاف تمام دنیا مرغ چاق و وزن بالا مصرف کنند.
یواش یواش با نفوذی که داشتند، جامعه را بردند به سمت مصرف مرغ با وزن بالا.
البته
یکی از دلایلی هم که مردم تمایل بیشتری به مصرف مرغ با وزن بالا دارند
دلایل اقتصادی است؛ می گویند یک و نیم کیلو مرغ مگر چقدر گوشت دارد؟ کوچک
اگر بخریم همه اش استخوان است.
اصلاً نمی دانند که این سالم تر و
مقوی تر است. چون مرغی که سی وپنج روزه است، جوان است؛ پروتئینش با کیفیت
تر است؛ سموم بدنش کمتر است؛ دارو و واکسن کمتری خورده و تردتر است؛ یعنی
گوشتش نرمتر و قابل هضم تر است؛ شما مرغ هلندی یا مرغ مادر تخمگذار که می
خرید، وقتی که می پزید می بینید گوشت سفتی دارد؛ چون دو سال از او تخم
گرفته اند؛ پیر است؛ وقتی که می پزد سفت می شود.
طبیب های قدیم هم می گفتند که اگر می خواهید به کسی پروتئین برسانید، به او جوجه خروس بدهید.
چون خروس طبعش گرم و مقوی است؛ جوجه که باشد از آن هم مقوی تر است.
خوب؛ در مرغداری صنعتی، یک جوجه ده دوازده روزه می شود جوجه خروس؛ می شود
اندازه بلدرچین؛ بیست تابیست وپنج روزه می شود اندازه یک کفتر؛ بهترین موقع
این زمان است که از آن استفاده شود.
یعنی جوجه حدوداً ۲۰ روزه.
* انگلیسی ها چطور ذائقه مردم را به مرغ چاق تغییر دادند؟
انگلیسی
ها دیدند اگر مردم مرغ سی وپنج روزه بخرند آرین صاحب بازار خوبی می شود.
افراد داخلی را آلوده کردند؛ حتی الآن هم این افراد را داریم؛ که آلوده شان
می کنند؛ حتی غیر از پول، مثلاً فرزندانشان را برای تحصیل خارج می فرستند؛
ویزا، سفرهای خارجه، تابعیت و غیره می دهند.
بوسیله این افراد جامعه و کشتارگاهها را بردند به سمت عرضه و مصرف وزن بالا؛ در این وزن بالا آرین جا می ماند.
* اینها همه به دلیل همان تفاوتهای ژنتیکی است که فرمودید؟
بله؛
علم ژنتیک خیلی پیش رفته است؛ حتی امروزه در این علم اصلاً لازم نیست که
مرغ و خروس را با هم تلاقی بدهید که ببینید جوجه اش چطور می شود؛ به این
می گویند ژنتیک مولکولی.
* از روند بروز اشکالات در این مرکز بگویید؛ مشکلات این مرکز از کجا شروع شد؟
به
مرور زمان آفتهایی گریبان این مرکز را گرفت؛ افرادی که آنجا مشغول به کار
شده بودند، آرام آرام به افراد با نفوذی تبدیل شدند؛ مثلاً حتی تصمیم می
گرفتند که اگر کسی دارد بازنشسته می شود، چه کسی جای او را بگیرد.
یعنی مرکز رفت به سمت اداره شدن بصورت غیرتخصصی و رانتی؛ بر اساس منافع اشخاص؛ نه بر اساس اصول.
این اتفاقات باعث شد که به مرور زمان، مرکزی که می توانست تاپ ترین مرکز علمی طیور کشور باشد، به یک کارخانه کارگری تبدیل شد.
به
دو دلیل ۱. نفوذ طبقه کارگر غیرمتخصص؛ ۲. کسانی از طبقه تحصیل کرده و
متخصصین و متولیان مدیریت که آنجا بودند، وقتی که کار تخصصی را آموزش
دیدند، از آنجا رفتند، و برای خودشان کارخانه زدند؛ شرکتهای دارویی زدند؛
مرغداریهای بزرگ زدند؛ حتی از سایت با شرکتهای خارجی ارتباط گرفتند، و با
آنها شروع به کار کردند؛ مثلاً کسی از مسئولین قرنطینه آنجا بود، الآن یکی
از بزرگترین شرکتهای دارویی ایران را دارد.
این سایت به تدریج از آن
ماهیت واقعی و اصلیش خارج شد؛ حالا دیگر چه کسی می خواست آنجا نظر بدهد؟
که مشکلات آنجا را چطور حل کنیم؟ دیگر نیرویی آنجا نیست.
حتی بعدها
مشاور یا متخصصی هم که برای آموزش می آوردند، حتی پول آموزشش را هم نمی
دادند؛ دیدگاه این شده بود که همه اش دردسر است؛ آن وقت کسانی نظر می دادند
که در این زمینه هیچ تخصصی نداشتند؛ و اصلاً اهمیت این کار را درک نمی
کردند؛
اهمیت لاین آنقدر زیاداست که همینقدر که حتی سایه لاین هم
هست، باعث می شود که «راس» به ما اجداد بدهد؛ اگر لاین نباشد؛ اجداد نمی
دهد و صنعت مرغداری را کامل می خواباند.
همیشه دلسوزانی در وزارت
جهاد کشاورزی بوده اند که پیگیری کرده اند؛ اگرخط «لاین» فرو بریزد، باعث
می شود راس انگلیس یا جاهای دیگر دنیا، به ما اجداد و مادر ندهند؛ نتیجه
قطعی اش این است که صنعت طیور ما که سومین صنعت بزرگ اشتغالزا در کشور است
کامل می خوابد؛ بحران اقتصادی و اجتماعی پیدا می کنیم. ظرف مدت دو ماه صنعت
می خوابد.
* چرا انگلیسها امروز نمی گویند ما به شما اجداد نمی دهیم؟
چون
هنوز آرین هست؛ چون هنوز لاین را داریم؛ لاین می تواند جایگزین شود؛ الآن
که طبیعتاً این کار را نمی کنند؛ فرقش در صد گرم است؛ اگر ندهند خوب
جایگزین می کنیم. مثل اینکه شما پرشیا داری؛ از شما پرشیا را بگیرند، شما
می گویی دیگر با ۴۰۵ می آیم؛ ممکن است ناراضی باشی ولی لنگ نمی شوی.
* چرا تابحال ریشه لاین را نزدند؟
خیلی
سعی کردند این کار را بکنند؛ گاهی حتی از برخی مسئولین وزارت کشاورزی می
شنیدیم - و می شنویم - که اصلاً این سایت جمع بشود؛ مگر چه اتفاقی می افتد؟
اینها
انواع توطئه ها را اجرا کردند. مثلاً یکبار، پشت لاین اصلی سایت چند تن
مرغ آلوده و فاسد تخلیه کرده بودند! ولی البته هر کاری که برای آلوده کردن
آنجا انجام بدهند نمی توانند در سالنها نابودش بکنند؛ چون افرادشاغل باید
چند جا دوش بگیرند؛ لباسهایشان را عوض کنند؛ البته مگر اینکه نیت شوم داشته
باشند و آموزش خاص دیده باشند.
بنابراین قرنطینه آنجا به هرکسی اجازه ورود نمی دهد؛ کسانی هم بر کارشان نظارت می کنند.
* در این بیست سال ریشه این خط را چطور نزدند؟ آیا مثلاً کار امنیتی قوی برای این سایت انجام داده ایم؟
نه؛ از این جهت به خودش واگذار شده؛ شاید ماندن این سایت تا این زمان بخاطر تعصب کسانی باشد که آنجا مشغول کاربوده اند.
مثلاً
یکی از دوستان ما آنجا مسئول بود؛ آدم صاحب نامی است؛ اسمش را نمی برم؛ از
ما در این مؤسسه جهاد کمکهایی هم گرفت؛ خیلی در جهت حفظ این خط تلاش می
کرد؛ که دست آخر هم برش داشتند و یک نفری را گذاشتند که فقط مدت کوتاهى
درآنجا مدیریت کرد.
ما این هشدارها را از راههاى مختلف به مسئولین
دادیم؛ گفتیم که خط لاین بر اثر عدم رسیدگی و عدم توجه، و عدم سرمایه
گذاری، درحال فروپاشی است.
* مگر شرایط چطور است که می فرمایید دارد فرو می پاشد؟
ببینید؛
دو چیز دارد لاین را نابود می کند؛ یکی عدم توجه علمی وتخصصی؛ و دیگری
فرسودگی تمامی تجهیزات و زیرساختها؛ اعم از زیربنایی و غیره؛ مثلاً گراز، و
حیوانات دیگر در اثر این فرسودگیها می توانند وارد محلهای جمع آورى کودها و
انواع پسماندهاى آلوده شوند؛ اینها با خودشان آلودگی را به نزدیکى هاى
مزارع منتقل می کنند؛ اگر نیازی به قرنطینه نبود، و این مرغ اینقدر حساس
نبود که ما ۱۱۰۰ هکتار را با ۱۵۰ هزار مترمربع بنا نمی ساختیم برای قرنطینه
۱۱ هزار مرغ!
این دو مورد دارد آنجا را نابود می کند؛ افرادی هستند
که عرق ملی و انقلابی دارند، و فداکارانه در این سایت زحمت می کشند؛ اگر
اینها نباشند، و آنجا عادی کار کند، به سرعت از هم می پاشد.
من یکى
دوبار به این سایت رفته ام؛ وبا افراد مختلف در آنجا صحبت کرده ام. این
افراد الآن شب و روز، و خواب و آرام ندارند؛ همیشه نگرانند که مبادا گله
آلوده شود؛ چون دقیقاً می شود دید که چه اتفاقی دارد می افتد؛ گرازها و
شغالها و روباهها وحتى موشها و پرنده ها می روند در نزدیک مزرعه؛ با بدنهای
آلوده؛ پوزه های آلوده. اینها آلودگی دارد.
می دانید که همواره در
کود حیوانات ذرات یا دانه های هضم نشده غذا هست؛ و این بهترین مورد برای
پرنده هاست؛ پرنده ها هم می روند نوک می زنند و می خورند؛ و بعد پرنده
آلوده می شود. به همین دلیل باید جلویش گرفته شود.
در انسانها هم
همینطور است؛ در بدن ما هم میکروبهایی وجود دارند که تا وقتی ما زنده ایم و
سالمیم، اینها فرصت بروز بیماری ندارند؛ بلکه به ساختن ویتامین کا و هضم
غذا کمک می کنند. به محض اینکه ما می میریم اینها فعال می شوند.
برای
همین ما بعد از فوت باد می کنیم؛ میکروبها پخش می شوند؛ در حیوانات هم
همینطور است؛ یعنی وقتی فلان میکروب از بدن حیوان دفع می شود و می رود در
فضولاتش، کپسول پیدا می کند؛ کپسول که پیدا کرد یعنی یک میکروبی که دور
خودش باز میکرب تولید می کند؛ و این می شود عامل بیماری زا.
* خوب راه حلش چیست؟
باید
مراقبت شود؛ باید تجهیزات مناسب باشد؛ حتی کامیونهای تمیزی داریم که باید
این کامیونهای تمیز بار را از مزرعه بیاورند نزدیک در خروجی؛ و از در خروجی
کامیونهای عادی بیایند ببرند.
کامیون تمیز حق بیرون رفتن ندارد؛
اینقدر اهمیت دارد؛ اما می بینیم که فرسودگی و متلاشی شدن ساختار قرنطینه
ای، و همینطور تضعیف نیروی تخصصی و انسانی آنجا دارد سیستم را مستهلک می
کند، و سیستم را در معرض نابودی قرار داده است.