مشکل بزرگ بختیار در مصاحبههای عجیبش است. او که نامش در لیست بازیکنان سرباز بود همان موقع روزی چندبار مصاحبه میکرد و مدام با قاطعیت میگفت مشکلی ندارد و به زودی با لباس فولاد به میادین بازمیگردد اما او هم سرباز شد و هم مصدوم. از این رو بهرغم همه آن ادعاهای عجیبی که هماکنون در آرشیو رسانهها موجود است مجبور شد به تبریز بیاید.
اما او که از مصاحبههای قبلی خود درس عبرت نگرفته بود هر چه به پایان نیمفصل نزدیک میشدیم دم از اتمام سربازیاش و جدایی از تراکتور میزد. او آنقدر روی حرفش پافشاری کرد که سرانجام حوزه نظام وظیفه به همه سربازها ابلاغ کرد حق مصاحبه و حرف زدن درباره سربازیشان را ندارند.
رحمانی که فکر میکرد پس از بازی با استقلال در جام حذفی میتواند به راحتی به استقلال بیاید همه پلهای پشت سرش را خراب کرد و امیر قلعهنویی به مدیرعامل تیم گفت اگر بختیار سرباز است ترجیح میدهد عوض تراکتورسازی به پادگان برود. همین اتفاق هم رخ داد و حالا رحمانی خودش را به پادگان عاشورای تبریز معرفی کرده و چند روز را هم در آنجا سپری کرده است.
وقتی کار به اینجا رسید رحمانی سراغ یکی از دوستان نزدیک قلعهنویی رفت تا با واسطه از او دلجویی کند. بختیار قول داده در صورت بخشیده شدنش تا پایان فصل برای تراکتور بازی میکند و اگر به هر دلیلی قلعهنویی او را نمیخواهد اجازه حضورش در ملوان را صادر کند.
اما بعید است قلعهنویی با جدایی رحمانی موافقت کند. او پیش از این در مصاحبههایش چند بار تاکید کرده که در تیمش به بازیکنی مثل بختیار احتیاج دارد. از این رو به نظر میرسد پس از یک مدت حضور بختیار در پادگان، قلعهنویی دستور به بازگشت این بازیکن بدهد.
رحمانی هم متوجه شده در هر صورتی تا مرداد 95 سرباز است و اگر حواسش به مصاحبههایش نباشد شاید چارهای جز پست دادن در پادگان نداشته باشد!
* نامه به هواداران تراکتورسازی
رحمانی که از مدتها پیش حواشی زیادی بابت اتمام دوره خدمت سربازیاش و حرف و حدیثهایی حول جدایی نابهنگام او از جمع تراکتورسازان به وجود آمده بود، پس از خروج از تمرینات این تیم مغضوب هواداران تبریزی قرار گرفت.
وی دیروز نامهای نوشت و حرف آخر خود را بر زبان آورد. در بخشی از این نامه آمده است:
من تمام توانم را در بازیهایی که برای تراکتورسازان به میدان رفتم گذاشتم و میتوانم اظهار تاسف کنم این حرف و حدیثها باعث شده تا بنده به گونه دیگری نزد هواداران مهربان معرفی شوم. اما امروز و این روزها، شاید همه میدانند که ناراحتی تمام وجود من را در بر گرفته، من میخواستم کارآمدترین بازیکن این تیم باشم اما نمیتوانم کمکی کنم، همه آنهایی که بازیهای من را دیدند میدانند دقیقهای نبوده که به دور از غیرت و تعصب و توان برای تبریزیها بجنگم و به برکت همان بازیها از مردم فهیم و مهربان آذربایجان میخواهم از من بگذرند. در پایان و از طریق این نامه اعلام میکنم بنده، تابع قانون هستم و هرآنچه قانون حکم کند را با جان و دل میپذیرم و اتفاقا با تلاش بیشترم سعی در درست به اجرا درآوردن وظیفهای که به من محول شود، خواهم داشت.