یک بخش جدی از غربگرایان ایرانی را این
قشر تشکیل می دهند، البته که در میان آنها منتقدین سرسخت و پر و پا قرص
غرب هم وجود دارد، ولی سخن از یک قشر با یک رویکرد فکری و فرهنگی است که از
یک سو بر اساس همین رویکرد غرب را برای زندگی برگزیده است و از سوی دیگر،
در داخل انرژی اجتماعی و حتی سیاسی خود را برای هر چه عادی تر کردن مراوده
ایران با غرب آزاد میکند. شاید مهمترین تلاش این قشر را هم در کف و
سوتهای ممتد و گاه چند ماهه برای برجام و فرآیندی که به تصویب و اجرایی
شدن آن انجامید مشاهده کرد.
حالا اوباما قانونی را امضاء کرده
است که دقیقا همین قشر از غربگرایان ایرانی را نشانه گرفته است. قانونی که
با چراغ سبز کاخ سفید و اکثریت مطلق مجلسین سنا و نمایندگان تصویب و به
امضاء اوباما رسیده است تا سفر به ایران و سفر از ایران به غرب را محدود
کند.
اما این فقط یک طرف ماجراست. این قانون غربیهایی که برای
حضور بیشتر در ایران برنامه ریزی کرده بودند را هم محدود خواهد کرد. مشخص
است که غربی ها بین دریافت عادی ویزای امریکا و سفر به ایران، گزینه اول را
انتخاب کنند و از قید سفر توریستی و حتی تجاری به ایران بگذرند. اوباما می
داند که چه قانونی با چه تبعاتی را امضا کرده است. قانونی که در اولین
مرحله غربگرایان ایرانی را هدف قرار داده و سفر آنها به غرب را حتی سخت تر
از ایام پیش از برجام کرده است تا نشان بدهد که مستکبر، مستکبر است! باید
تحقیرت کند، هر چقدر هم که برایش سر و دست شکسته باشی. در مرحله کلان تر هم
این پیام را صادر کرده است که قرار نیست به واسطه امضاء برجام، تغییری
ماهوی در ارتباط ایران و غرب حاصل شود. پس مشکل رابطه ایران با غرب، انرژی
اتمی، چرخش سانتریفیوژ و رآکتور اراک نبود. مشکل نگاه گرگ و میش است و
پذیرش یا عدم پذیرش کدخدا.
منبع: 9 دی