به گزارش پایگاه 598، «مؤسسه پژوهشی مطالعات شرق»، در مسکو، در تازهترین گزارش خود درخصوص تحولات منطقه غرب آسیا، به تحلیل واقعه انتخاب بشار اسد بعنوان رییسجمهور سوریه در سال 2014 و تلاشهای معارض غرب و متحدان منطقهای آن در قبال آن موضوع پرداخته است.
به نوشته مجله اینترنتی آن مؤسسه، با نام New Eastern Outlook، اگرچه غرب کوشیده است در طول جنگ بیوقفه و طاقتفرسای چهارساله علیه سوریه وانمود کند که مردم این کشور با کسی از جنس دیکتاتورهای برخی کشورهای منطقه غرب آسیا روبرو هستند، در عین حال، رأی مردم به پیروزی بشار اسد در انتخابات آزاد سال 2014، گویای واقعیت دیگری است که البته دستگاه تبلیغاتی غرب مایل به اشاعه و پرداختن به آن نیست.
در ژوئن سال گذشته، 10 میلیون نفر از جمعیت 17 میلیونی سوریه با احتساب 88.7 درصد از کل آرای مأخوذه، به انتخاب بشار اسد بعنوان رییس جمهور خود، در نخستین مورد از انتخابات اینچنینی درطول پنج دهۀ گذشته، رأی دادند. انتخابات مذکور با مشارکت 73.42 درصد از کل جمعیت واجدین شرایط سوریه، آنهم در مناطق تحتکنترل دولت، همراه شده بود.
گروهی از ناظران بینالمللی پس از برگزاری انتخابات سال 2014 سوریه، بر سالم و آزاد بودن آن صحه گذاردند. در عین حال، همانطور که انتظار میرفت، دولتهای غربی، انتخابات مذکور را با تعابیری مانند عوامفریبی و دسیسه محکوم کردند. «جان کری» وزیر خارجه آمریکا، چند ماه پیش از برگزاری انتخابات سوریه، ضمن تأکید دوباره بر ادامه حمایت از معارضان و مخالفان دولت سوریه، آن را یک «نمایش» خوانده بود.
«نیو ایسترن آوتلوک» در ادامه گزارش خود به قلم «استیون مکمیلان» مینویسد؛ بهرغم تلاش غرب برای غیرمشروع جلوهدادن انتخاب مجدد بشار اسد به ریاستجمهوری سوریه، واضح است که اسد از حمایت مردمی بالایی برخوردار است. اگر بخواهیم روایت غربی را از دیکتاتور بودن بشار اسد باور کنیم، او نیز باید سالها پیش مانند رهبران مصر، تونس، لیبی و یمن [که اتفاقاً مورد حمایت غرب نیز بودند] از کشور خود رانده میشد و حکومتش بدست مردم سقوط میکرد.
چطور میشود باور کرد یک نفر در سوریه با مخالفت جمعیت حداکثری سوریه روبرو باشد، همه جهان غرب هم کمر به سرنگونی او بسته باشند و ازسوی دیگر، بسیاری از دولتهای منطقه همچون ترکیه، عربستان، اردن و اعراب حاشیه خلیج فارس، و همچنین رژیم صهیونیستی علیه او برخاسته باشند... اما او همچنان بتواند در قدرت باقی بماند. چنین شخصی محال است بدون برخورداری از یک پایگاه مردمی وسیع قادر به بقا باشد.
همانطور که «بشار اسد» رییسجمهور سوریه در سال 2012 در گفتگو با شبکه روسی «راشاتودی» میگوید، این منطقی نیست که کل مردم سوریه علیه شما باشند، اما شما هنوز بتوانید رییسجمهور باقی بمانید؛
«مشکل، میان من و مردم نیست، من مشکلی با مردم ندارم. این ایالات متحده است که علیه من است، این غرب است که مخالف من است، و بسیاری از کشورهای عربی ازجمله ترکیه – که البته عرب نیست. اینها هستند که مخالفِ ماندن من هستند. اگر مردم سوریه علیه من هستند، چطور است که من اکنون اینجا هستم؟ اگر تمام جهان، یا دستکم بخش بزرگی از جهان، بهمراه همه مردم خودت، علیه تو هستند... آیا تو سوپرمن [اَبَر انسان] هستی که همچنان هستی؟! نه تو فقط یک انسانی – لذا این منطقی نیست. اینجا [در این کشور]، بحث درمورد آشتی میان سوریها و سوریها نیست؛ ما دچار جنگ داخلی نیستیم. اینجا بحث درخصوص تروریسم و حمایتی است که از خارج از آنها میشود؛ حمایتی که باید بشود تا سوریه به بیثباتی کشانده شود.»