فارس- بسیاری از خبرنگاران در حال حاضر
برای تصویربرداری از یک سوژه معمولی در معابر شهری باید از چند نهاد امنیتی
و انتظامی مجوز کسب کنند اما در همین جامعه، بسیاری از مستندسازان که با
خارج از کشور ارتباط دارند بدون هیچ دغدغه و با پشتیبانی افرادی که معلوم
نیست چه کسانی هستند در خیابانها راه میافتند و با دوربینهای روی دوش
خود، مستندهایی میسازند تا تهران من را حراج کنند!
استفاده از اماکن عمومی برای انجام
تبلیغات یا نشان دادن دستاورد، همیشه برای مسئولان به عنوان یک آسیب یا
فرصت مدنظر بوده که همیشه آنها را با مشکلاتی روبهرو کرده است.
سالها است که با ورود دست فروشها به
قطارهای متروی تهران، دیگر کمتر وسیلهای است که در قطارها تبلیغ نشود و
مسافران میتوانند بسیاری از نیارهای خود را از کفی کفش تا انواع و اقسام
لوازم آرایشیبهداشتی را بدون توجه به استاندارد یا سالم بودن آنها تهیه
کنند.
هر از گاهی هم مدیریت و مسئولان
انتظامی مترو، اعلام میکنند که فلان تعداد از دستفروشان داخل ایستگاهها و
قطارهای مترو را دستگیر کردهاند اما نهتنها این کار آنها باعث کاهش
دستفروشی در مترو نشده است بلکه شاهد هستیم که روزبهروز نهتنها بر تعداد
آنها بلکه بر تنوع کار آنها هم افزوده میشود.
یکی از مشکلاتی که در این زمینه وجود
دارد فروش لباسهای مخصوص زنانه است که فروشندگان اگرچه بیشتر سعی میکنند
در واگنهای مخصوص بانوان اقدام به این کار کنند اما هم برخی از آنها این
ملاحضه را نمیکنند و هم اینکه این کار آنها از واگنهای دیگر و حتی بیرون
قطار قابل مشاهده است و چهره ناخوشایندی دارد.
موضوع برخورد با دستفروشان مترو بیشتر
به یک ادعا شبیه است و نمیتوان از مسئولان مترو یا مأموران انتظامی مستقر
در ایستگاههای مترو پذیرفت که برخورد سختی با این افراد کرده باشند زیرا
مسافران روزانه و دائمی مترو نهتنها شاهد کاهش این افراد نیستند بلکه به
واسطه حضور طولانی دستفروشان، بسیاری از آنها را به اسم و رسم میشناسند.
اما از این موارد که باید در کنار
اقدامات ضربتی، با فرهنگسازی مناسب با آن برخورد کرد بگذریم، بحث هجمههای
فرهنگی دشمنان است که ایستگاهها و قطارهای مترو را که نظارت مناسبی از
این حیث روی آن وجود ندارد، به محلی مناسب برای پیادهسازی تفکرات منحرف
تبدیل کرده است.
ترویج مدهای بیهویت غربی، ترویج
فرقههای ضاله ترویج فرهنگها و ادیان الهی که معمولا دین اسلام جایی بین
آنها ندارد، مدتها است که در سایه غفلت مسئولان افزایش یافته است و از نظر
مدیریت مترو، اقدامات فرهنگی به نصب پرچم و پلاکارد تسلیت و شادباش
مناسبتهای مذهبی خلاصه میشود.
طراحی مد و لباس با آشغال
مدتی پیش بود که چند دختر مثلا دانشجو
با پوشش خاص در یکی از قطارهای مترو و دوربین به دست راه افتاده و با بیان
اینکه میخواهد طرحی جدید را دراندازد، از مسافران میخواهد هر آشغالی را
که در اختیار دارند و به دردشان نمیخورد به او داده تا به لباس خود
بچسباند و مدی جدید برای لباس بیافریند.
مسافران هم که فرصتی برای خندیدن پیدا
کرده بودند در همراهی با این به اصطلاح طراح مد و لباس هرچه آشغال دور
ریختنی از جمله پوشش قرص، تکه پارچه، اسکناس، دستمال کاغذی، ماسک صورت،
لوله پلاستیکی و شیشه عطر را که همراه دارند به او میدهند و او هم با
آویزان کردن این آشغالها به خودش، طرحی نو درمیاندازد.
این دختر که با ظاهری نامناسب به مترو
آمده و گویا مانتویی هم که نمیتوان جایی پاره نشده در آن پیدا کرد هم،
قسمتی از تفکر او برای طرح جدید مد و لباس است، هیچ پاسخ قانع کنندهای هم
به سوالات مسافران متعجب نمیدهد.
یکی از مسافران از او میپرسد که کجای
این کار شما به طراحی مد و لباس ربط دارد که دختر دانشجو بعد کلی منومن
کردن برای یافتن جوابی میگوید: "داریم وسایل به درد نخور را استفاده
میکنیم تا یک چیز باحال ایجاد کنیم و ربطش را باید آخر دید."
و در مقابل اصرار مسافر مبنی بر اینکه آشغال آویزان کردن به لباس چه ربطی به طراحی مد دارد فقط میگوید: "ربط دارد".
بسیاری از خبرنگاران و عکاسان خبری در
حال حاضر برای انجام امور خود با مشکلات فراوانی روبهرو هستند و برای
تصویربرداری از یک سوژه معمولی در سطح معابر شهری باید از چند نهاد امنیتی و
انتظامی مجوز کسب کنند اما در همین جامعه، بسیاری از مستندسازان که با
خارج از کشور ارتباط دارند بدون هیچ دغدغهای و با پشتیبانی افرادی که
معلوم نیست چه کسانی هستند در خیابانها به راه میافتند و با دوربینهای
روی دوش خود، مستندهایی میسازند تا تهران من را حراج کنند!
مسئولان امنیتی و انتظامی در مرحله اول
و مسئولان متروی تهران در گام بعدی باید پاسخ دهند که چگونه این افراد
بویژه در این فیلم، بدون هیچ ممانعتی از سوی آنها، به همراه 2 فیلمبردار
وارد قطارها و ایستگاههای مترو میشوند و شروع به برقراری ارتباط نامتعارف
با بسیاری از مردان داخل قطار میکنند.
چرا هیچ نهاد نظارتی از خواب بیدار
نمیشود تا جلوی این رفتارهای زننده را بگیرد و اجازه ندهد که با ساخت
مستندی توهینآمیز، نهتنها الگوهای داخلی مد و لباس بلکه بسیاری از
ارزشهای دینی را مورد تمسخر قرار دهند و لباسی پاره که دهها آشغال به آن
آویزان است را به عنوان نماد و طرح لباس ایرانی معرفی کنند.
طراحی لباس با آشغال، بازخورد انفعال 26 متولی غافل در بحث حجاب است
وقتی 26 دستگاهی که باید برای عفاف و
حجاب طرح و برنامه بدهند، به خوابی زمستانی که بیشتر به خواب ابدی مرگ شبیه
است رفتهاند، نتیجه این میشود که دانشجویی که هیچ دغدغهای برای احیای
فرهنگ غنی بومی خود در این زمینه ندارد، در کوچه و خیابان راه میافتد تا
با آشغال طرح مد و لباس ارائه کند.
اقدام این دانشجو نهتنها به ارائه و
طراحی مد و لباس شباهتی ندارد بلکه بیشتر توهینی است به فرهنگ ایرانی
اسلامی مردمی که باید چوب غفلت مسئولان را بخورند.