کد خبر: ۳۵۲۶۵۸
زمان انتشار: ۱۱:۰۳     ۰۸ آذر ۱۳۹۴
حجت‌الاسلام کشوری: راهبرد سند نویسی، الگوی پیشرفت اسلامی را به پذیرش نخبگان نمی‌رساند/
دومین مراسم رونمائی از محصولات مرتبط با اولین نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی با حضور حجت الاسلام والمسلمین سید ابراهیم رئیسی دادستان کل کشور و حجت الاسلام علی کشوری دبیر شورای راهبردی الگوی پیشرفت در حوزه علمیه مروی تهران برگزار شد.
به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه 598، در ابتدای این نشست حجت الاسلام علی کشوری به تبیین اجمالی محتوای اسناد معرفی شده در این نشست پرداخت و افزود: در مجموع این اسناد شامل دوازده بسته از مباحث مطرح در اولین نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی می باشد.
 

همچنین وی با اشاره به خیزش جریانهای مختلف برای ایجاد تحول در علوم انسانی و تحول در الگوهای اداره جامعه به طرح یک سوال راهبردی پرداخت و عنوان داشت:
 

آیا فرایند اسلامی کردن شامل تحول در طبقه بندی فعلی علوم می شود و یا اینکه باید با پذیرش چارچوب طبقه بندی فعلی علوم به فرایند اسلامی کردن علوم انسانی پرداخت؟


دبیر شورای راهبردی الگوی پیشرفت  با نقد رویکرد دوم تحول در علوم انسانی اظهار داشت: از منظر اولین نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی طبقه بندی علوم تابعی از زیرساخت های هدایت می باشد و بالتبع ما نیاز مند ارائه طبقه بندی جدیدی از علوم بر مبنای هدایت هستیم.
 

متن کامل سخنرانی حجت الاسلام علی کشوری را در دومین مراسم رونمایی از محصولات مرتبط با اولین نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی از نظر می گذرانید:

***
مراسم امروز به رونمایی از چند دوره‌ مباحث پژوهشی مرتبط با اولین نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی اختصاص دارد. چنانکه مستحضرید بعد از ۱۵ سال مطالعه با موضوع انقلاب اسلامی و اداره دینی جامعه، سندی در قم تدوین گردید که در میان نخبگان به اولین نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی شهرت دارد. این سند -که تصویر آن ملاحظه می‌گردد- تقریبا حاوی ۱۰۰ بسته بحثی می‌باشد که هر یک از این بسته‌ها یک بُعد و بخشی از مفهوم اداره جامعه با نگاه دینی را شرح می‌دهند. در واقع این سند با بسته‌های ۱۰۰گانه بحثی خود، تصویری تفصیلی از الگوی پیشرفت اسلامی را در معرض دید نخبگان قرار داده است. در طول سال‌های پس از ۱۳۹۰ شاید نزدیک به ۱۰۰۰ جلسه در ۹ استان کشور  با موضوع معرفی این نقشه راه برگزار گردیده است. برخی از این جلسات دوره‌هایی بوده ‌است که نقشه راه را به صورت تفصیلی‌تر شرح داده‌اند. به عنوان مثال در سال ۱۳۹۲ کارشناسان الگوی پیشرفت اسلامی ۵ مرتبه تحت عنوان نشست‌های هم‌اندیشی در شهر مقدس قم گرد هم آمده و ۱۲ بسته بحثی را شرح دادند. در دوره دیگری –که چند تن از طلاب سطوح خارج حضور داشتند- در یک دوره ۲۳ جلسه‌ای بر اساس مفاهیم نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی، مبانی نظری این الگوی تبیین گردید.

تقریباً ۹ دوره بحثی تبیین گردیده که امروز رونمایی خواهد شد و انشاالله در آینده مسیر قانونی خود را برای چاپ کثیر طی کرده و در اختیار نخبگان قرار خواهد گرفت. با توجه به فاصله‌گرفتن از سال ۱۳۹۲ و تبیین این دوره‌ها در آن سال‌ها، فکر می‌کنم ۱۲ بسته از [بسته‌های ۱۰۰ گانه نقشه راه] تبیین گردیده است؛ ممکن است بیش از ۱۲ بسته بحثی باشد اما بنده احتیاط کرده و بر ۱۲ بسته مطرح می‌کنم. در سال‌های آینده باقی این ۱۰۰ بسته بحثی را تبیین و در اختیار نخبگان قرار می‌دهیم.

در تتمه [بخش اول مباحث خود] نکته‌ای را عرض کرده و در ادامه نکته‌ای را که برای جامعه امروز مفید خواهد بود، خواهم کرد. [تتمه بخش اول] این است که نباید تصور کنیم الگوی پیشرفت اسلامی در کشور و میان نخبگان با مدل سند نویسی گسترش پیدا خواهد کرد؛ یعنی کسانی تصور کنند که با تدوین سندی مانند سند چشم‌انداز و ارائه تصویری از الگوی پیشرفت اسلامی در این سند، [این مسأله میان نخبگان گسترش خواهد یافت]، نباید تصور کرد که الگوی پیشرفت اسلامی با سند نویسی به پذیرش نخبگان خواهد رسید. اما الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت یک جریان غالب است که قدرت تحلیل مسائل اجتماعی را دارد؛ به عنوان مثال در حال حاضر آمار بالائی نسبت به طلاق در کشور وجود دارد. حال اگر یک دستگاه فکری علل و عوامل طلاق را شناسایی و بررسی دقیق کرده و به عنوان مثال در برنامه ششم کشور راه‌حل برای کاهش آمار طلاق ارائه کند، در حد و قواره الگوی اداره جامعه نظریه‌پردازی کرده است. با تأکید عرض می‌کنم که اگر الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت را از تحلیل مسائل خارج کرده و مسیر آن را به سمت سندنویسی هدایت کنیم، اتفاقی که برای سایر اسناد در کشور رخ داده برای [مسأله الگو] نیز رخ خواهد داد؛ این یک هشدار جدی است. در جامعه فعلی صدها کتاب درباره اداره جامعه با نگاه «سکولار» و با نگاه‌ توسعه غربی وجود دارد؛ ما نیز باید در مقابل صدها کتاب، رسانه‌ و اسناد پژوهشی با موضوع اداره جامعه با نگاه اسلامی منتشر کنیم. زیرا زمانی که دو فکر در حالت نظام مقایسه قرار گیرند، حتماً نخبگان فکر برتر را انتخاب خواهند کرد؛ اما اگر در مقابل جریان فکری تمدن مدرنیته سندنویسی کنیم -که عمدتاً در اسناد انتظارات [و اهداف] بیان می‌گردد؛ یعنی انتظار داریم که شاخص‌های خاصی تحقق پیدا کند- نباید انتظار داشته باشیم که نخبگان میان یک فکر و یک سند، سند را برگزینند؛ زیرا در سند جایگاه حقوقی موضوع ارتقا پیدا کرده است و در واقع سند هیچ تفاوتی با یک مقاله و متن ویراستاری شده ندارد؛ جز اینکه یک مرکز آن را منتشر کرده است. حداکثرِ اثر یک جایگاه حقوقی، ایجاد توجه اولیه نسبت به موضوع است اما هیچگاه جایگزین استدلال نمی‌شود.
 

لذا ما تأکید داریم که الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت باید یک جریان فکری باشد اما نه یک جریان فکری انتزاعی. در حوزه علمیه کتاب‌هایی وجود دارد که بهره‌مندی بالایی از مسائل عقلانی دارند اما این عقلانیت قدرت تحلیل مسأله ندارد.
 

مثال طلاق را از این بابت ذکر کردیم که از منظر مفاهیم اولین نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی این مسأله مهمترین معضل عصر ماست. پیشبینی‌ها این است که در صورت عدم ارائه راه‌حلی برای مسأله طلاق، تقریبا در بازه زمانی ۱۰ ساله آینده نیمی از خانواده‌های ایرانی از نعمت سکینه، رشد و رفقِ محیط نهاد خانواده محروم خواهند شد. اگر پایه اساسی و سلول اولیه جامعه -که نهاد خانواده می‌باشد- نابود گردد، نمی‌توانیم مدعی جامعه اسلامی باشیم. البته غیر از مسأله نهاد خانواده مسائل مهم دیگری نیز وجود دارد. به عنوان مثال در حال حاضر در حوزه سیاست خارجه نظریاتی مطرح است که مهمترین آنها نظریه سیاست خارجی توسعه‌گراست؛ این نظریه در صدد این است که روابط بین‌الملل را به نفع بخش اقتصاد اصلاح کند.

 
بنابراین اگر می‌خواهیم روابط بین‌الملل ما ضد نظام سلطه باقی مانده و به سمت تغییر نظم بین‌الملل و ایجاد امت اسلامی حرکت کند، باید بدانیم که الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت حتما باید در این بخش نظریه‌پردازی کند. الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت باید در حوزه اقتصاد نیز نظریه‌پردازی کند، همچنین در موضوع پیشگیری از جرم نیز باید تحلیل خود را ارائه دهد؛ به گزارش آیت‌الله آملی لاریجانی در سال ۱۳۹۳ پانزده میلیون پرونده ثبت شده وجود دارد. نتیجه قطعی ۱۵ میلیون پرونده ثبت شده در یک سال -بنا بر هر تحلیلی که ارائه شود این است که قدرت پیشگیری پائین بوده و باید این موضوع را به عنوان یک مسأله جدی بگیریم؛ نحوه برخورد با جرائم باید به گونه‌ای باشد که در جامعه پیشگیری ایجاد کند و لذا مکانیزم‌های پیشگیری باید مورد بحث قرار گیرند.

 


در اولین نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی ذیل نظریه پیشگیری بنیادین اسلامی از جرم پیشنهادی برای این مسأله ارائه شده است. در واقع نظریه پیشگیری بنیادین اسلامی از جرم در برابر نظریات سه گانه کشور در حوزه پیشگیری مطرح شده است. امروزه عده‌ای معتقدند که باید پیشگیری از جرم را با نظریه پیشگیری ساختاری پیگیری کرد، عده‌ای دیگر به نظریه پیشگیری محیطی اعتقاد دارند و جریان سومی نیز پیشگیری توسعه‌ای را مطرح می‌کند. در اولین نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی در نقد این سه نظریه، نظریه پیشگیری بنیادین اسلامی از جرم را مطرح کردیم.
 

خلاصه قسمت اول عرایض بنده این است که باید مسائل مهم جامعه را با نگاه الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت و با نگاه آیات و روایات به دور از نگاه‌های التقاطی تحلیل کنیم؛ این بخش اول عرض بنده بود. محصولاتی که امروز رونمایی خواهند شد نیز به این سمت حرکت کرده‌اند؛ یعنی تحلیل برخی از مسائل جامعه با نگاه الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت. همچنین از نقدها راجع به نظریات نقشه راه نیز استقبال می‌کنیم؛ در صورت راه‌اندازی این گفت‌وگوها -که باید با پیش‌فرض پاسخگویی اسلامی باشد؛ نه با استفاده از نظریات سکولاری که امروزه در جامعه مطرح است- گام مهمی را در جامعه‌سازی و دولت‌سازی اسلامی بر‌می‌داریم.

 
نکته دیگری که مختصرا گزارش خواهم داد -که بی‌ارتباط با نکته اول نمی‌باشد- این است که به منت الهی و برکت انقلاب اسلامی جمعیت‌هایی برای اسلامی‌کردن جامعه اقدام کرده‌اند. جمعیت‌هایی در جامعه برای اسلامی کردن جامعه حرکت می‌کنند؛ چه اسلامی کردن علوم انسانی، چه اسلامی کردن الگوهای اداره جامعه و چه اسلامی کردن با نگاه‌های خرد که برای مثال مدرسه‌ای تأسیس می‌کنند و برای ۲۰۰ دانش‌آموز را با مدل خاصی تربیت کنند؛ البته اینها سر جای خود محترم‌اند ولی این همه کار نیست. همه این اقدامات که با موضوع اسلامی شدن در حال شکل‌گیری است، حکایت از خیز رویش‌های انقلاب برای تحول در علوم انسانی و نحوه اداره جامعه می‌باشد. این اتفاقات یک واقعیت غیر قابل انکار است و لازم نیست خیلی اهل رصد باشید یا خیلی نکته بین باشید تا متوجه این موضوع شوید.
 

در همه شهرستان‌ها -بعضی دوستان با گروه‌های اجتماعی در شهرستان‌ها ارتباط دارند و می‌بینند-، همه گروه‌ها برای خروج از مفاهیم غربی قیام کرده‌اند؛ خصوصاً بعد از طراحی فتنه صهیونستی در فتنه ۸۸ جمعیت‌های بیشتری این مسیر را پیگیری می‌کنند. نکته‌ای که می‌خواهم خطاب به این جریانِ تحول در جامعه عرض کنم که در مورد طبقه‌بندی علوم است. در این راستا سؤال بنده این است که اگر خواستیم به سمت تحول در علوم انسانی برویم، آیا باید طبقه‌بندی موجود در علوم را بپذیریم و با حفظ همین طبقه‌بندی فرآیند اسلامی سازی مفاهیم را پیگیری کنیم یا فرآیند اسلامی سازی مفاهیم شامل تغییر در طبقه‌بندی علوم هم می‌شود؟ یک طبقه‌بندی مشهوری وجود دارد که علوم را به ۳ قسمت تقسیم می‌کنند: علوم پایه، علوم انسانی و علوم تجربی. در هر کدام از این طبقات هم رشته‌هایی وجود دارد. برای مثال وقتی وارد طبقه علوم انسانی شویم رشته‌ای داریم به نام جامعه‌شناسی، رشته‌ای وجود دارد به نام روانشناسی و یا فلسفه. در علوم پایه هم رشته‌ای داریم به نام ریاضی، به نام فیزیک و ... . آیا این طبقه‌بندی را باید پذیرفت و اسلامی سازی علوم را پیگیری کرد و یا این فرآیند شامل تغییر در طبقه‌بندی هم می‌شود. تقریبا آثار همه نخبگانی که در جامعه است این طبقه‌بندی را پذیرفته‌اند؛ یعنی اینکه رشته‌ایم داریم به نام جامعه شناسی را پذیرفته‌اند قائلند که عدل آن باید جامعه شناسی اسلامی هم داشته باشیم، یا اگر روانشناسی غربی داریم باید روانشناسی اسلامی هم داشته باشیم. به عبارت دیگر هر آنچه در دپارتمان‌های علمی غرب نظریه‌پردازی شده و رشته‌های علمی را معرفی کرده است؛ چون معتقدیم اسلام پاسخگو است، حتما باید مطرح کنیم که جامعه شناسی اسلامی، روانشناسی اسلامی، اقتصاد اسلامی و ... را تدوین خواهیم کرد.
 

ما در اولین نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی این بحث را به چالش کشیده‌ایم؛ به این معنا که طبق‌بندی علوم خصوصاً در حوزه علوم انسانی به محوریت زیرساخت‌های هدایت دچار تحول خواهد شد. توضیح بیشتر اینکه؛ در الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت یک جمله مشهور داریم که مباحث نقشه راه شرح این جمله است. و آن اینکه اداره جامعه با نگاه اسلامی هدایت بنیان است؛ یعنی اگر کسی خواست جامعه را اداره کند، باید «هدایت» را از پایگاه موضوع خودش فربه کند. اگر در جامعه طوری عمل شود که هدایت در جامعه تضعیف شود، برای مثال ارزش افزوده ایجاد کنیم یا در بخش قضایی کار خاصی انجام دهیم ولی خروجی آن فربه کردن هدایت ‌نشود؛ در دوره ۲۳ جلدی دوره مبانی نظری استدلال کردیم، جمع بین ادله کردیم، استحضار کردیم که این مدل اسلامی نیست.
 

پیش‌فرض در این الگو این است که باید هدایت بنیان عمل کنیم. یک سؤالی مطرح می‌شود که آیا هدایت فقط با تبیین نظری اتفاق می‌افتد و فقط باید ابلاغ کرد یا اینکه تبیین هدایت از ضلالت یکی از زیرساخت‌های ایجاد هدایت در جامعه است و باید برای سایر زیرساخت‌های هدایت برنامه داشته باشیم. در مباحث الگوی پیشرفت اسلامی آمدیم زیرساخت‌های غیر نظری هدایت را بحث کردیم؛ برای مثال فقهای عظام شیعه در مورد نفی سبیل بحث کرده‌اند. این مسأله یکی از مسلّمات فقهی است که متأسفانه در همین مسأله اخیر برجام در بعضی قسمت‌ها به چالش کشیده شد. ما در نقشه راه با تشکیلِ خانوادۀ روایاتِ هم جهت اثبات کردیم که مسأله نفی سبیل از زیرساخت‍ه‌های هدایت است و اثر آن را نگرش‌سازی دیدیم. یا اگر در دوره شکل‌گیری شخصیت (بنا به فهمی که از روایت پیدا کردیم از انعقاد نطفه شروع می‌شود تا آخر ۷ ساله سوم؛ در این چهار مرحله شکل می‌گیرد) بر این موضوع مواظبت نکردیم که الان هم مواظبت نمی‌شود (هیچ نوع آموزشی داده نمی‌شود که شکل‌گیری شخصیت چیست تا پدر مادر ها مواظبت کنند)؛ و فقط به تبیین مسأله پرداختیم، این شخصیت ها نمی‌توانند فهم عمیقی را که فقها مطرح می‌کنند درک کنند. یا اگر کفار مسلط شدند، باعث می‌شود که تبیین ما به رفع شبهات محدود شود؛ بلاخره وقتی یک عالم می‌خواهد ضلالت را از هدایت تبیین کند، اگر آثارکفار در جامعه باشد اول باید این آثار را از بین ببرد و بعد بحث تبیینی ارائه کند. در فرض شکستن نفی سبیل تبیین حالت تدافعی پیدا می‌کند، حالت رفع شبهه پیدا می‌کند، به صورت بیان مفاهیم عمیق نمی‌شود. البته در اولین نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی ۸۱ موضوع را که زیرساخت هدایت هستند بحث کردیم که اگر همه اینها برنامه‌ریزی شوند،
 

خروجی آن فربه شدن أمر هدایت می‌شود؛ پیشنهاد می‌کنم برای مشخص شدن جایگاه این زیرساخت‌ها جزوه نظریه مادر الگوی پیشرفت اسلامی یا نظریه پردازش موضوعات جهت‌ساز مطالعه شود. حرف اصلی این است که هدایت یک زیرساخت نظری دارد و ده‌ها زیرساخت غیر نظری و متأسفانه وقتی در جامعه به سمت امر هدایت می‌رویم، بخشی عظیمی از توان خود را برای مباحث نظری می‌گذاریم. برای مثال می‌گوییم حج ابراهیمی چیست، ولی توجه نداریم که افرادی در آموزش و پروش تربیت می‌شوند که اصلا دغدغه‌ای ندارند تا تبیین شما برای آنها انگیزی حرکت ایجاد کند. بنابراین مکانیزم‌های غیرنظری هدایت را باید جدی گرفت.

 
این نکته برای نتیجه بحث را عرض کنم؛ به نظر اولین نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی طبقه‌بندی علوم بر اساس زیرساخت هدایت است؛ یعنی هرآنچه که از طریق تفقه اثبات شده است و نه از طریق عقل محض حتی اگر فلسفه صدرایی باشد. در این مباحث فقه موضوعیت دارد و البته فقه حکومتی. هر آنچه اثبات شد که زیرساخت هدایت است باید سرفصل تحقیق در حوزه علوم انسانی شود؛ لذا برخی سرفصل‌های موجود را خواهیم پذیرفت و برخی را نخواهیم پذیرفت.
 

اگر آمدیم طبقه‌بندی علوم را به محوریت هدایت باز تعریف کردیم، در مرحله دوم اشرف علوم از منظر الگوی پیشرفت اسلامی علوم انسانی می‌شود نه علوم پایه. حضّار مستحضرند که اکنون در غرب بر خلاف ادعاهایی که وجود دارد ساینتیک و پوزیتیویسم اصل است. آن روزی که در غرب جامعه‌شناسی شروع شد ابتدا نام آن مکانیک جامعه بود و بعدها شد جامعه شناسی؛ یعنی یک تمدنی بر اساس علوم پایه شکل گرفته بود و همانطوری که یک قطعه مکانیکی را تحلیل می‌کردند جامعه را به همین نحو تحلیل می‌کردند. در اولین نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی ابتدا طبقه‌بندی علوم انسانی را به محوریت زیرساخت‌های هدایت عوض می‌کنیم که باعث تبعیّت علوم پایه و تجربی از علوم انسانی می‌شود. هدایت برای ما همه چیز است، اگر هدایت نبود هیچ چیزی در جامعه نخواهیم داشت.


اخبار ویژه
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها