گفتهها و ناگفتههای کامیابینیا از ابتدای شروع فوتبالش تا حضور در پرسپولیس و دعوت به تیم ملی را در ادامه می خوانید:
* از شروع فوتبال و اینکه چطور به این رشته روی آوردی شروع کنیم؟
- اول کار در محله خودمان بازی می کردیم. آن موقع رسول ستارپور بچهمحل ما بود که در فجرسپاه بازی میکرد و همه او را میشناختند و میگفتند فوتبالیست لیگ جوانان است. در زمین خاکیها هم که بازی میکردیم او بسیار مطرح بود. بعد از آن دوم راهنمایی بودم که درسم را یک سال رها کردم و در یک پمپ سازی ماشینهای سنگین کار کردم و آنجا پمپها را با گازوئیل میشستم. ورزشگاه کارگران نزدیک محل ما بود و در آن دوران برای دیدن بازیهای پرسپولیس و تشویق آن با توجه به اینکه عشق آن را داشتیم زیاد میرفتیم. در لیگ هم علی کریمی که بازیکن آن موقع بود و بازی میکرد را خیلی دوست داشتم و در زمین خاکی وقتی بازی میکردیم خودمان گزارش میکردیم و میگفتیم حالا توپ زیر پای علی کریمی و... در مدرسه هم خیلی خوب فوتبال بازی میکردم. یک روز سر کار بودم دل درد گرفتم و رفتم خانه استراحت کنم. همان روز چون در محل فوتبال زیاد بازی میکردیم بچه محلها آمدند گفتند باشگاه پاس تست میگیرد. آن موقع تا به حال چون بچه بودیم از محله بیرون نرفته بودیم و باشگاه پاس در محله اکباتان بود. بین چند تایی که بودیم فقط یک نفر آدرس را بلد بود و آنقدر زیاد بودیم که رفتیم در پاک تمرین کنیم تا بعد با پیچاندن یکسری 5، 6 نفری به تمرین برویم. تست پاس در چمن مصنوعی بود و 200، 300 نفر آمده بودند و من گفتم امکان ندارد بین این همه انتخاب شویم. آنجا مهدی احمدپور کار میکرد که آن موقع از تیمهای فجرسپاه تیمهای نوجوانان و جوانان را آورده بودند پاس اما تمرینها شروع نشده بود. آنجا نوبت من شد یکی،دو نفر را دریبل زدم و زدم به تیرک و بعد آقای احمدپور از من تاریخ تولدم را پرسید که گفتم آخر 66 هستم و بعد یک شماره تلفن به من داد. بعد گفت تمرینات ما در زمین نازیآباد چون زیر کشت قرار دارد در یک زمین خاکی در اتابک کار میکنیم و اگر خواستی برای شروع باید برای تمرین به آنجا بیایی. من زیاد جدی نگرفتم بعد رفتم سر کار تا یکی از بچه محلها که آنجا میرفت قضیه را برایش تعریف کردم و گفت فلانی را میشناسی که گفت خوب است بیا و بعد صحبت کردم. یک روز هماهنگ کردم سر تمرین رفتم و بعد از پرسیدن شرایط سنی من که به نونهالان میخورد گفت برای تمرین پیش این بچهها تمرین کن که آن موقع مربی آنها یعقوب وطنی بود. آنجا من را فوروارد گذاشت که در بین بازیکنان فجرسپاه که همه فوتبال بازی کرده بودند مدام توپ را وارد گل میکردم. خلاصه آقای وطنی هم از من خوشش آمد و به من بابت اینکه همسر ایشان بچه محل ما بود خیلی کمک کرد. برای اینکه به فوتبال بروم به صاحب کار خودم گفتم باشگاه بدنسازی میروم چون مسافت زیاد بود و او هم اگر میدانست باید چه مسیری را تا اتابک بروم مثل خانوادهام اجازه نمیداد.
* پس بالاخره انتخاب شدی؟
- بله، خلاصه رفتم سر تمرینات و بین 25 نفر نونهالان انتخاب شدم. بعد از آن خواستند با من قرارداد 5 ساله ببندند و بعد از دو ماه به تیم نونهالان دعوت شدم. آنجا هم فوروارد بازی میکردم و در کشور و تهران آقای گل شدم. در رده نوجوانان و جوانان هم در این پنج سال بازی میکردم تا زمانی که قرار شد پاس را به همدان منتقل کنند.
* چرا با پاس به همدان نرفتی؟
- خدا رحمت کند غلامحسین خان مظلومی را که آن موقع مدیرفنی پاس بود. در فینال امیدها با اینکه شرایط سنیام کم بود برای این تیم بازی میکردم و فرهاد کاظمی که بازی را دیده بود خیلی از سبک بازی من خوشش آمده بود و من را به مس کرمان برد. البته آقای مظلومی خیلی گفت برو پاس و برای تو بهتر است اما میگفت باید تست بدهی چون آن موقع بگوویچ سرمربی این تیم شده بود. با این حال خودم فکر کردم چون مس کرمان با توجه به حضور فرهاد کاظمی بازی من را پسندیده رفتنم به این تیم بهتر است.
* اما در مس آن موقع خیلی مربی عوض کردی؟
- دقیقا، در مس کرمان با لطف فرهاد کاظمی نیم فصل 8، 9 بازی تعویضی انجام دادم و بعد از آمدن امیر قلعهنویی که در تیم ملی بودند در 4، 5 بازی آخر فیکس بودم و سه تا گل به راهآهن، صنعتنفت و شیرین فراز در پست فوروارد زدم. سال دوم که پرویز مظلومی آمد تیم ما بسیار خوب بود با توجه به بازیکنان خوبی مثل ادینهو، زالترون، فراز فاطمی و روحالله بیگدلی که داشت، توانست سوم شود و سهمیه آسیا را بگیرد.
* قلعهنویی مدعی است نقش عمدهای در ساخته شدن تو دارد و خیلی علاقه داشته تو را به استقلال ببرد؟
- من با مس کرمان قرارداد داشتم که قلعهنویی به استقلال رفت و رضایتنامه ما را مسیها نمیدادند. مجید خدابندهلو و من را میخواست و وقتی آمد به ما خیلی بها داد.
* خودت دوست داشتی بروی؟
- آن موقع با اینکه پرسپولیسی بودم با توجه به کم بودن سن و سالم به دنبال مطرح شدن بودم و به خاطر کم تجربگی اصلا به این مسایل فکر نمیکردم.
* و بعد هم راهآهن...
- درست است. بعد از اتمام قراردادم و با توجه به اینکه بازی به من کم رسید به راهآهن آمدم و خدا را شکر در حضور یک مربی هلندی استارت کارم از آنجا شروع شد. آن موقع هم فوروارد بودم و مدام به عنوان اولین بازیکن تعویضی به میدان میآمدم. نیم فصل شد و آقای تارتار آمد. آنجا بود که در یک بازی مقابل پیکان به یکباره حسین پاشایی همسترینگش درد گرفت و تارتار من را یک نیمه به عنوان هافبک دفاعی بازی داد و خیلی خوب کار کردم.
* یعنی از آنجا بود که دیگر با تشخیص تارتار به یک هافبک دفاعی تبدیل شدی و کار را تا به اینجا ادامه دادی؟
- درست میگویید از آن موقع به بعد هافبک دفاعی شدم و تارتار نقش بسزایی با توجه به اینکه خودش در این پست بازی میکرد در فوتبال من در این پست داشت. به همین خاطر و با تمرینات ایشان به یکباره سبک بازی من از این رو به آن رو شد و همان سال هم به تیم امید دعوت شدم و در بازیهای آسیایی گوانگجو بازی کردم.
* اما بعد راهآهن شرایط خوبی در شهرداری تبریز نداشتی؟
- واقعا انتخاب شهرداری تبریز یک اشتباه بزرگ از سوی من بود. تیم خوبی با یسیچ داشتیم اما یکسری اتفاقات دست به دست هم داد که تیم افتاد. قراردادم دو ساله بود و با اینکه تیمهای خوبی من را میخواستند رضایتنامه من را ندادند. مجبور شدم بازی کنم و یک سال هم شاگرد آقای فراز کمالوند بودم و در پست هافبک دفاعی 7 گل زدم. آن زمان خیلی سرحال بودم و اگر لیگ برتر بودم خیلی به چشم میآمدم چون شرایط خوبی داشتم و آقا فراز نکات خوبی را به من یاد داد که هم در گلزنی و هم در پستم خیلی به من کمک کرد. همان سال به من گفت تا به حال چند تا لیگ بازی کردی گفتم 5، 6 لیگ و چندتا گل زدی که گفتم شش تا که فرازخان گفت میبینی که امسال بیشتر از همه آن سالها گل زدی. حتی گفت اگر الان در لیگ برتر بودی حتما به تیم ملی دعوت میشدی. بعد که قراردادم تمام شد هم نفت من را میخواست و هم راهآهن که با نفتیها داخلی بستم.
* ماجرای آن موقع رفتنت به نفت و اینکه علی دایی هم تو را میخواست خیلی پرماجرا بود؟
- آن موقع علی دایی روی بازی من خیلی نظر داشت و از زمانی که تیم امید بودم دنبال این بود که من را به پرسپولیس بیاورد که با آقای کاشانی به مشکل خورد و به راهآهن رفت. کریم انصاریفرد در تیم ملی امید با من صحبت کرد و من هم گفتم خیلی دوست دارم که متاسفانه نشد. در راهآهن هم آن زمان که شهرداری بودم گفت برگرد که نشد و کار از کار گذشته بود. اشتباه من این بود که صبح وقتی با نفت قرارداد داخلی بستم بعدازظهر همان روز با باشگاه راهآهن قرارداد بستم. نفتیها به من گفته بودند که پیشنهاد بالاتر داشتی رضایتنامه میدهیم اما اطمینان ما جواب معکوس داد و پیگیریهای دایی که گفته بود رضایت تو را میگیرم جواب نداد تا اینکه ایشان دوباره به پرسپولیس رفت و گفت در لیست من هستی. نفتیها هر کاری کردم رضایتنامه من را نمیدادند و ماجرای قاسم دهنوی بابت سپاهان و پرسپولیس من را ترسانده بود. بلاتکلیف بودم چون نفت و پرسپولیس تمرینات خودشان را شروع کرده بودند و علی دایی میگفت رضایت تو را از آقای علیپور میگیرم که گویا نشد و اصلا جواب او را نداد.
* تجربه خوبی در نفت داشتی؟
- بله دو سال خوب داشتم. سال اول به ثبات رسیدم و در سال دوم به جام باشگاهها رفتم و بیشتر از همه کارم به چشم آمد. قراردادم تمام شد و پیشنهادهای خوبی داشتم و یک پیشنهاد بسیار بالا از فولاد بود که حتی حاضر بودند قرارداد را بفرستند فرودگاه امضا کنم. مدام با من در تماس بودند اما یکسری شرایط از جمله بارداری همسرم اجازه نداد از تهران خارج شوم. با این حال در بین پیشنهادهایی که داشتم روی چندتایشان تمرکز داشتم که یکی از آنها پرسپولیس بود که از نیم فصل با من صحبتهایی انجام شده بود. البته به صورت جدی نبود تا اینکه قراردادم تمام و به صورت رسمی صحبت شد. خیلی خوشحال بودم و قید آن پیشنهاد سنگین فولاد که خیلی پیگیر بودند را زدم و با مبلغی خیلی کمتر به پرسپولیس آمدم.
* وقتی بحث رفتن منصوریان به استقلال برسر زبانها افتاد خیلی از بازیکنان نفت که مدعی بودند به او عرق دارند، میگفتند که با او به استقلال میرفتند. تو هم در این گروه بودی و آیا میرفتی؟
- نه من نمیرفتم و اصلا چنین حرفی نزدم.
* دوست داشتی الان همچنان فوروارد باشی یا هافبک دفاعی را بهتر میدانی؟
- خیلی سخت است. من در همه ردههای پایه تهران آقای گل بودم و 18 تا 20 تا گل زدم. با این حال پستی که دارم را دوست دارم اما فوروارد پستی است که گل نزنی و بزنی در چشم هستی و راجع به تو حرف میزنند. پست هافبک دفاعی خیلی سخت است به چشم بیاید و باید یک جوری باشی که با تلاش به این مهم برسی.
* به پرسپولیس برسیم قبول داری به یکباره حضورت در این تیم غیرمنتظره بود و اینکه خودت با توجه به سبقهای که برای آمدن به پرسپولیس داشتی انتخاب برانکو هم باشی؟
- شرایط خوبی در نفت داشتم و مثل دیگر بچهها پیشنهاد زیاد بود. بعد از اتمام قرارداد لحظهشماری میکردم که به پرسپولیس بروم و همانطور که گفتم با من نیم فصل صحبت شده بود اما با توجه به اینکه تیم در کورس بود رضایتنامه نمیداند. لیگ که تمام شد با همسرم به ترکیه رفتم و آنجا بود که از طریق دوستانم پیشنهاد شد. خیلی سبک و سنگین کردم تا از بین پیشنهادها یک انتخاب خوب داشته باشم. فولاد آن موقع بود، خود نفت میخواست من بمانم و استقلال هم از طریق یکی از دوستانم پیشنهاد داده بود که گفته بودم آنطرف نمیروم و تمرکزم روی پرسپولیس بود. به تهران که آمدم دیدم یکی، دو هفته خبری از پرسپولیس نشد و مدام دیگر تیمها تماس میگرفتند. بعد یک دفعه به من زنگ زدند که ساعت یک بود و من ساعت دو آنجا بودم. وقتی رفتم باشگاه صحبت کنم اصلا شرایط مالی با توجه به پیشنهادهایی که داشتم خوب نبود. صحبت کردیم و قرار شد خبر بدهم. فاصله پیشنهادی خیلی زیاد بود و حتی فولاد حاضر بود 40 درصد همان موقع نقد به حساب من بریزد اما بعد از اینکه سبک و سنگین کردم پرسپولیس را انتخاب و فردا برای امضا به باشگاه رفتم. دوست داشتنی که ته قلبم بود باعث رفتنم به پرسپولیس شد و خوشحالم که به صدای قلبم گوش دادم.
* الان با این وضعیت بیپولی که بازیکنان گله دارند از اینکه پیشنهاد خوب اول فصلت را از دست دادی، پشیمان نیستی؟
- اصلا پشیمان نیستم چون ته قلبم با پرسپولیس بود و خوشحالم به حرف قلبم اعتماد کردم و به این تیم آمدم. الان از شرایطم واقعا راضی هستم و با لطف خداوند روزهای خوبی را در این تیم سپری میکنم. خانواده من کاملا پرسپولیسی هستند و من حتی با مادرم که صحبت کردم او گفت فقط به پرسپولیس برو و به پیشنهادهای دیگر فکر نکن.
* اینکه تو هم پست مهرداد کفشگری و احمد نوراللهی بودی از همان ابتدا فیکس بازی کردی. با توجه به شرایط مالی باشگاه شرط و شروطی هم گذاشته بودی که حتما باید فیکس بازی کنی؟
- شرط و شروط که اصلا نبود چون من میدانستم پرسپولیس چه بازیکنانی را در این پست دارد و در این دو سال در همه بازیها حضور داشتند. در این انتخابم همه چیز را سنجیده بودم که آمدم. الان رفاقت خیلی خوبی با احمد و مهرداد دارم. همین الان که کفشگری بازی نمیکند به خصوص بعد از داربی آمد به من تبریک گفت و او از شخصیت بالایی برخوردار است. به نظرم کفشگری حرفهای با این مساله کنار آمد. با این حال نه من، نه احمد و نه مهرداد کفشگری از بیرون ماندن ناراحت نیستیم چون اعتقاد به موفقیت پرسپولیس داریم.
* تو و نوراللهی هم زوج خوبی شدهاید؟
- به نظرم این بر میگردد به اینکه هر دوی ما از انرژی زیادی برخوردار هستیم. روزهای اول خیلی سخت بود و با یکسری مسایل نتیجه نگرفتیم. با این حال با لطف خدا روند خوبمان را ادامه دادیم و نتایج لازم را گرفتیم.