تا جائیکه یادم می آید رهبر معظم انقلاب اسلامی از دوران ریاست جمهوری خود همواره تأکید بر رشد علمی و اهمیت جایگاه علمی ایران در سطح جهان داشته اند. ایشان ابعاد این موضوع را در مناسبت های مختلف و از زوایای مختلف مورد تجزیه و تحلیل قرار داده اند. عشق رهبری و دانشگاهیان و دانشمندان و جوانان نخبه همواره دوطرفه بوده است. امروز به وضوح مشخص است که دانشمندان، معظم له را فردی کارشناس برجسته و صاحب نظر علمی و پژوهشی قبول دارند و ایشان را مبدع و محرک اصلی پیشرفت کشور می دانند. مقام معظم رهبری همواره دیدار خود با دانشگاهیان را یکی از شیرین ترین لحظات زندگی خود بر شمرده اند و بر این امر اصرار کرده اند. اخیراً در جلسه با رؤسای دانشگاهها و مؤسسات پژوهشی کشور، مجدداً مقام معظم رهبری در مورد افت علمی و کاهش رشد علمی کشور هشدار دادند و اظهار نارضایتی کردند که بسیار مورد توجه دانشگاهیان قرار گرفت. ایشان فرمودند: "پایگاههای استنادی دنیا می گویند سرعت پیشرفت ایران ۲ رتبه کم شده است، این بد است، البته برخی در دانشگاه سخنرانی و اصل پیشرفت های علمی را انکار می کنند، در حالیکه مرکز تحقیقاتی رژیم صهیونیستی از پیشرفت علمی ابراز نگرانی کرده است. باید سرعت پیشرفت علمی را حفظ کنیم"
گرچه وزارت علوم با دستپاچگی به تکاپوی رد کاهش رشد علمی برآمده است و ادعا می کند که این حرفها سیاسی است، اتفاقی روز پنجشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۴ صبح ساعت ۸ تا ۸:۳۰ رادیو گوش می دادم که مناظره آقای دکتر ضیاء هاشمی معاون فرهنگی وزارت علوم و آقای دکتر سهراب صلاحی رئیس بسیج اساتید کشور بود. می خواهم عرض کنم همین که در رد افت علمی از طرف وزارت علوم، معاون سیاسی وارد صحنه می شود، نشان می دهد وزارت متأسفانه با این پدیده غیر قابل انکار سیاسی برخورد کرده و می خواهد آن را به حاشیه ببرد. بلا فاصله به ذهن خطور می کند که چرا معاون پژوهشی و معاون آموزشی وزارت وارد این میدان نشده اند؟ چون قاعدتاً این بحث به حوزه آنها مربوط می شود.
پایگاههای استنادی جهان تعداد مستندات ایران در سال ۲۰۰۵ میلادی یعنی (۱۳۸۴) را ۷۵۰۶ و این تعداد در سال ۲۰۱۲ (یعنی ۱۳۹۱) را ۴۰۲۳۶ گزارش کرده اند (پایگاههای رنکینگ Scimago و داده های Scopus) یعنی رشد علمی ایران در دولت های نهم و دهم در جهان خیره کننده تلقی شده است و بعد از آن در دولت یازدهم مواجه با توقف یا کاهش رشد علمی بوده ایم. این کاهش رشد اتفاقاً عمدتاً مربوط به حوزه وزارت علوم است. لذا کاهش و یا توقف رشد علمی ایران در دولت یازدهم غیر قابل انکار است. در نتیجه وزارت علوم باید مسأله را جدی بگیرد و بجای به صحنه آوردن معاونتی که هیچگونه مسئولیت و وظیفه مستقیم در این حوزه ندارد، تلاش نماید معاونتهای پژوهشی و آموزشی خود را مأمور به اندیشه و ارائه راه کار کند. چون زمان بدون توجه به نظرات این و آن و بدون توجه به جنجالسازیهای سیاسی و ایجاد حاشیه ها می گذرد و پایگاههای استنادی جهانی آمارها و جداول را منتشر خواهند کرد.
اجازه می خواهم برای کمک به مسئولین وزارت علوم در این عرصه مطالبی را مصدع شوم:
۱- حضور وزیر، معاونین پژوهشی و آموزشی وزیر، رؤسای دانشگاههای بزرگ، رؤسای صاحب کرسی علمی دانشگاهها (اگر وجود داشته باشند) در رسانه ها و مطبوعات و ارائه اخبار تولیدات علمی، تشویق محققین، گزارش مقالات علمی می تواند انگیزه های پژوهشگران و اساتید را در افزایش رشد علمی بالا ببرد. امری که وزارت علوم تقریباً از آن غافل است و صرفاً مسئولین سیاسی در صحنه رسانه ها هستند و یا افرادی که نام و نشانی از پشتوانه علمی و پژوهشی ندارند و عددی به حساب نمی آیند.
۲- وزیر محترم باید حاشیه های موجود در وزارت که جز تخریب چهره وزرات در سطح ملی و بین المللی کاری از آنها کاری ساخته نیست، را زودتر جمع کند. این وزارت از این بابت صدمه ها در دو سال و چند ماه اخیر دیده است و نقش وزارت در پیشبرد علم و دانش در دانشگاهها کم رنگ و کم رمق شده است. در این مدت عمدتاً دوستان بدنبال تشکل سازی در حوزه سیاسی و صنفی و برگزاری نشست های بی خاصیت و صرفاً حاشیه ی بوده اند و دانشگاهها شهرت علمی را فدای شهرت جنجالی کرده اند. اجرای نمایش مد لباس و کنسرت جز هتک حرمت دانشگاه ثمری ندارد.
۳- وزارت علوم و خصوصاً وزیر محترم (که در اخلاص او شک ندارم)، باید غم انگیزانه بپذیرند که وزارتخانه مربوطه در دولت یازدهم در حوزه پژوهش و فناوری ضعیف عمل کرده است و به تبع آن بسیاری از رؤسای دانشگاهها نیز بد عمل کرده اند. تعطیلی یا رکود در پروژه های کلان ملی (به هر دلیل باشد) موجب ضعف است. برای خاطر مبارک وزیر محترم خاطره ای تعریف می کنم: سال ۱۳۹۰ بود. برای گرامیداشت روز پژوهش به مراسم مربوطه در سالن صدا و سیما رفتم. آنجا چند مورد رئوس پروژه کلان را نوشتم و در فرصتی که صندلی کنار رئیس جمهور وقت خالی شد، جَستم و کنار رئیس نشستم. لیست را به او دادم و عرض کردم اگر می خواهید دانشگاهیان جهت بگیرند، بیایید پروژه های بزرگی مثلاً نظیر این پروژه ها را تعریف کنید و بخواهید دانشگاهیان وارد صحنه حل مسائل شوند و بودجه آن را هم تأمین کنید. ایشان این ایده را پذیرفت و در سخنرانی خود مواردی را هم خودش اضافه نمود یا اصلاح کرد و اعلام نمود که چند صد میلیارد تومان برای این پروژه ها اختصاص می دهد و این شد که پروژه های کلان در دستور کار دانشگاهها آمد و آن همه خیر و برکت داشت. متأسفانه در دولت یازدهم به این پروژه ها بی مهری شده است و عمدتاً لِک لِک می کنند. به نظر حقیر همین بی مهری ها و کم توجهی ها در افت رشد علمی کشور اثر گذار بوده است و وزارت علوم مسئول است. هرچه هم مسئولین وزارت ناله و گلایه کنند که سازمان مدیریت بودجه نداد، مشکلی را حل نمی کند. افت علمی اتفاق افتاده است.
۴- محض خاطر مبارک وزیر محترم علوم و معاونین ایشان و ریاست محترم جمهور عرض می کنم که در دو سال اخیر حمایت از دانشجویان دکتری کاهش یافت، جذب دانشجویان تحصیلات تکمیلی در بعضی رشته کاهش یافت (دقت شود جذب دانشجو در دانشگاه آزاد بالا رفت)، مشوق های لازم و پشتیبانی مالی از دانشجویان سیر نزولی پیدا کرد. لذا طبیعی است که افت علمی اتفاق افتاد. در واقع رابطه وزارت با دانشگاهها در حوزه علمی و پژوهشی در دو ساله اخیر در حد بسیار نازل در طول تاریخ وزارت قرار گرفت و عملاً هدایت و سکانداری پژوهش و تحقیقات و توسعه فناوریها خدشه دار شد و تمام ذهن ستاد وزارت معطوف به سیاسی عمل کردن و حاشیه سازی و ایجاد جنگ های حیدری- نعمتی شد. داستان بورسیه ها وزارت را زمین گیر کرد و آبروی بیش از سه هزار دانشجوی عمدتاً نخبه ریخته شد، اساتید جوان را در منگنه گذاشتند و هنوز هم این ماجراها ادامه دارد.
۵- معاون محترم پژوهشی وزارت حتماً یادشان می آید که کار گروه توسعه ارتباط صنعت و دانشگاه در مجلس به دستور رئیس مجلس تشکیل شد. رئیس و نواب رئیس مجلس و حدود شش وزیر و وزیر علوم در جلسه شرکت می کردند. موانع نظیر دریافت بیمه و مالیات از پروژه های دانشگاهی حل شد. وزیر صنعت و معدن و تجارت (آقای مهندس نعمت زاده) اعلام کرد حاضر است تا ۱۰۰۰ میلیارد تومان پروژه با دانشگاهها قرار داد ببندد. وزیر نفت (آقای مهندس زنگنه) اعلام کرد تا چند هزار میلیارد تومان قرار داد با دانشگاهها منعقد می کند و در مرحله ای هم چند کار انجام داد و رسانه ای شد. ولی غم انگیز است بگویم وزارت علوم آن شوق و اشتیاق را نشان نداد و عملاً کار گروه را به تعطیلی کشاند! آیا با این روحیات انتظار داریم رشد علمی کشور شتاب گذشته را حفظ کند؟ بدیهی است، خیر. در طول یکسال اخیر چند بار حضوری به وزیر محترم علوم عرض کردم کار گروه مجلس حامی وزارت علوم و علم و دانش است، پیگیر باشید ولی متأسفم.
۶- وقتی مقام معظم رهبری چندین بار از وزارت علوم مطالبه کردند، چرا یکبار وزارتخانه مسأله را جدی نگرفته و حداقل می توانست گزارشی روی میز مسئولان عالی رتبه بگذارد و بگوید ایجاد "تمدن نوین اسلامی" عملی است، ولی به شرطها و شروطها و این ها شروط است. چرا همه اش سکوت یا بازی سیاسی کردن با موضوع پیشرفت؟ چرا تلاش فرهنگی و سیاسی در اجرای کنسرت ها در دانشگاهها پایان ندارد و تمام قد پی گیر هستند؟ ولی در مقوله پیشرفت علمی چنین انگیزه ای دیده نمی شود؟ آیا دانشگاهها باید مردم را برای پیشرفت فراخوان دهند یا برای تماشای کنسرت؟ آیا جوان ایرانی با حل یک مسأله کوچک یا بزرگ بیشتر شاد و خوشحال می شود یا سرگرم کردن او در محافل ضد ارزشی لهو و لعب؟ اجازه می خواهم خاطره ای دیگر تعریف کنم. در سال ۱۳۶۱ در مدرسه عالی برق پاریس (SUPELEC) مشغول انجام پروژه دکتری بودم. چند مسئول دولتی به آنجا آمدند. مهمان یکی از دوستمان بودند. وقتی محیط را دیدند گفتند اینجا خبری از فساد اخلاقی نیست؟ چرا؟ ساکت ماندم. شب حدود ساعت یک بعد از نصف شب از بیرون خوابگاه دیدند که همه چراغها روشن است. عرض کردم اینها طلایه داران پیشرفت غرب هستند و دنبال علم و دانش اند و نه فساد. انگیزه پیشرفت آنان را سالم تر نگه داشته است. شادی و نشاط را با حل مسأله علمی بدست می آورند، نه با اختلاط دختر و پسر.
۷- به عنوان یک فرد دانشگاهی که سالها با صنعت همکاری داشته ام، مطمئن هستم اگر وزارت علوم در دو ساله اخیر گرفتار حاشیه ها و سیاسی کاری ها نمی شد، امروز رتبه علمی ایران در دنیا حداقل ۱۰ بود یعنی در همین دو سال چندین رتبه رشد می کردیم. ولی متأسفانه و دردمندانه سقوط کردیم. متأسفم که بعضی ها تحریم را دلیل بر سقوط یا توقف علمی کشور ذکر کرده اند. در صورتیکه در زمان تحریم است که تقاضاها به سمت دانشگاهها می آید. ملاحظه کنید در همه زمینه هائی که رشد علمی جهشی داشته ایم، تحریم بوده ایم. مثال بارز آن هسته ای و فضائی است.
افت علمی در رشته های غیر پزشکی اتفاق افتاد نه در پزشکی. این بدان معنی است که وزارت علوم سستی کرده است و این دلیلی مستحکم است. شکی نیست که تغییر رویکردها موجب افت علمی حوزه غیر پزشکی شده است. متأسفیم که بعضی ها در سخنرانی های خود اساس رشد علمی ایران را منکر شدند و خواستند صورت مسأله را پاک کنند و اگر رتبه بندی و مستندات معتبر جهانی نبود، شاید موفق هم می شدند. چنانکه در مورد نقدینگی چنین کردند. وقتی دیدند در سال ۱۳۹۳ نقدینگی به بالای ۷۰۰ هزار میلیارد تومان رسید، آمدند عدد نقدینگی سال ۱۳۹۱ را به بهانه ای بالا بردند تا درصد افزایش ۱۳۹۳ نسبت به ۱۳۹۲ را کاهش درصدی بدهند، در حالیکه در آمارهای مختلف همین دولت نقدینگی ۱۳۹۱ را منتشر کرده بود. اینگونه کَلَکها و بازی با اعداد فقط توسط راستگویان! دولت یازدهم عملی است و لا غیر.
۸- تاریخ علم نشان می دهد که هر جامعه ای که در دو زمینه هسته ای و فضائی وارد شد و فناوری مربوطه را بدست آورد، در آن جامعه پیشرفت علمی صورت گرفته و آن جوامع چند سر و گردن در رشد علمی نسبت به سایر جوامع جلو افتاده اند. این اتفاق برای ایران هم افتاد. وقتی دانشمندان ایرانی مورد تهدید قرار گرفتند و عده ای مواجه با خطر مصاحبه در جریان مذاکرات هسته ای واقع شدند، معلوم است اگر وزارت علوم پرچم بدست وارد میدان نشود خطرناک است و متاسفانه اینگونه شد و عملاً در جریان مذاکرات وزارت علوم خاموش بود. بازدید چراغ خاموش آژانس از دانشگاهها تحقیر است. تأثیر برجام بر افت علمی طبیعی است، صحبتهای رئیس سازمان انرژی اتمی درخت تنومند تحقیق و توسعه را از ریشه هدف گرفت. عدم تأمین بودجه سازمان فضائی، علی رغم تحقق بیش از ۱۰۰% بودجه وزارت ارتباطات، در سست کردن علم و پژهش مؤثر بوده است.
۹- وقتی رئیس دانشگاه چهره علمی نباشند و صرفاً شهرت خود را در فتنه ۸۸ و با حضور در تحصن ها و یا در فتنه ۷۸ با حمایت از آن بدست آورده باشد، طبیعی است که ذهن و فکر و اندیشه چنین رئیسی به سمت رشد علمی و پیشرفت نمی رود و عمدتاً به سمت باشگاه سیاسی کردن دانشگاه حرکت می کند. این نوع رؤسا همه هم وغم خود را صرف تشکل سیاسی ساختن می کند. این درد هنوز درمان نشده است و تا درمان نشود آش همین است و کاسه همین. این چنین رؤسائی فقط یاد گرفته اند تار و مار کنند و اَخم و تَخم به هیأت علمی بنمایند و برای آنها شاخ شانه بکشند، که متأسفانه در بعضی دانشگاههای بزرگ و حتی کوچک شاهد آن هستیم. وقتی جالب تر و غم انگیزتر می شود که بعضی از این افراد در تلاش برای سکونت دائمی در آن طرف آب باشند!
۱۰- مصیبتی که گرفتار دانشگاهها شده آن است که مدیران دانشگاه، همزمان مدیر و رئیس و/یا صاحب مؤسسه غیر انتفاعی هستند. تمام ذهن این گونه افراد به سمت اداره و ارتقای مؤسسه خود است و کاسبی خود را مواظب هستند. لذا دل به کار نمی دهند و عمدتاً هم آموزش محور هستند. با چنین مدیرانی افت رشد علمی بدیهی است.
در هر صورت حدود یکسال و نیم بیشتر از عمر این دولت باقی نمانده است و ضرورت دارد مسئولین وزارت علوم و خصوصاً وزیر محترم حضور بیشتری در صحنه علم و فناوری و پژوهش کشور پیدا کنند و به دانشگاهها نزدیک تر شوند و اخبار و اطلاعات را از منابع قابل اطمینان و نه افراد بله قربان گو، بگیرند و دردهای مربوطه را درمان کنند و اگر هم رؤسای دانشگاهها و معاونین وزارت حرف او را گوش نمی دهند، حداقل گوش آنها را مورد عمل کششی قرار دهند، شاید گشایشی حاصل گردد.
دکتر محمد سلیمانی- نماینده مردم شریف تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر و وزیر سابق ارتباطات و فنآوری اطلاعات