به گزارش پایگاه 598، آن روز که شیطان از سجده کردن در برابر آدم سرباز زد و خداوند به سبب این نافرمانیاش او را از درگاه خود راند ابلیس قسم خورد که نهایت تلاش و همت خود را برای جدا کردن انسانها از مسیر حقیقت و بندگی به کار گیرد.
شیطان با نفوذ و وسوسه در درون انسانها گام به گام آنها را به پرتگاه نزدیکتر میکند. زمانی گناه را برای آنان زینت میدهد یا به بهانههایی زمینه را برای جدایی انسانها از مسیر بهشت به وجود میآورد.
این رویه همه کسانی است که از سر خودخواهی، غرور و تکبر میخواهند انسانها به جای بندگی معبود در برابر آنان سر خم کرده و از جنبههای مختلف وابسته باشند، دشمنان بشریت از نفوذ کار خود را آغاز میکنند تا در نهایت بتوانند یارانی برای خود داشته باشند.
استکبار که در کلام آن یار سفر کرده امام(ره) شیطان بزرگ نامیده شد نیز از این قاعده مستثنی نیست، اگر کسی تحلیل دقیقی و آگاهانهای داشته باشد بهدرستی درخواهد یافت که چگونه اسکتبار در هر برههای تلاش خود را برای نفوذ به ویژه از جنبه فرهنگی داشته است.
یکی از ویژگیهای سرزمین ایران، فرهنگی عمیق و کهن است و دوستان به آن مباهات کرده و غبطه میخورد و دشمنان با حسد و کینه به آن مینگرند چون این فرهنگ استوار بیشک چون ستونی مستحکم مانع دست یافتن دشمن به داشتههای این دیار است.
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
اما اکنون سؤال این جا است که دشمن چگونه در فرهنگ یک سرزمین نفوذ میکند و شرایطی را به وجود میآورد که مردم دیار به داشتههای ارزشمند خود نبالند و مصداق این شعر حافظ شوند که سالها دل طلب جام جم از ما میکرد/ آن چه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد.
وقتی این عصر را عصر ارتباطات و رسانه مینامیم به این نکته اعتراف میکنیم که رسانهها و ابزارهای ارتباطی بیش از هر چیز در رخدادهای فرهنگی و اجتماعی تأثیرگذار است و آنچه میتواند سبب همبستگی و یا برعکس اختلافات شود همین رسانه است.
کسی نمیتواند بگوید که من یک فیلم، سریال و یا یک مستند را صرفاً از جنبه سرگرمی نگاه میکنم و نخواهم گذاشت که در من تأثیر بگذارد چرا که فیلمها و سریالها با درگیر کردن عواطف و احساسات افراد تلاش دارند مفاهیم مدنظر خود را در مخاطبان القاء کنند.
اگر نیک بنگریم بسیاری از افرادی که امروزه به نوعی دچار خودباختگی فرهنگی شده و تصور میکنند که در قالب فرهنگ غربی است که میتوانند به پیشرفت و ترقی برسند این مفاهیم از زاویه رسانههای غربی به آنان منتقل شده است.
شاید عدهای به راحتی از کنار این موضوع بگذرند اما واقعیت این است که مردم عموماً در برابر پیامهای مستقیم واکنش نشان میدهند اما وقتی مفهومی زیرکانه و به صورت غیرمستقیم به آنان القاء میشود به ویژه اگر تکرار شود در آنان تأثیر خواهد گذاشت.
بیشک وقتی از یک بانوی مسلمان مستقیم بخواهند که نسبت به پوشش بیتفاوت باشد واکنش نشان داده و نخواهد پذیرفت اما وقتی همین بانو به تماشای فیلمهای متعدد غربی بنشیند که در آن زنان بیحجاب عموماً شادتر، موفقتر و آزادتر نشان داده میشود کمکم در باورهای او تأثیر میگذارد.
وقتی به یک جوان ایرانی بیواسطه بگویند که داشتههای سرزمین تو بسیار کم ارزش است بدون تردید غرور او این را نخواهد پذیرفت اما وقتی این جوان مرتب از شبکههای ماهوارهای مستندهایی مشاهده کند که با سیاهنمایی ضعفهای داخلی را پررنگتر از واقعیت نشان میدهد کمکم واژه «ما نمیتوانیم» را در کلام او خواهیم دید.
تغییر شیوه زندگی، هدف نهایی از نفوذ فرهنگی
نفوذ فرهنگی جنبههای مختلف را تحت تأثیر قرار میدهد. این تأثیرگذاری از نوع کلام و الفاظ شروع شده و با تغییر در سبک زندگی ادامه مییابد. تغییر نوع معماریها، حتی نوع تغذیه و نوع تربیت فرزند نیز در این نفوذ فرهنگی هدفگذاری میشود.
در این میان کارشناسان و صاحبنظران فرهنگی بیش از دیگران مسئولند و باید با برنامهریزیهای دقیق، هوشمندانه و استفاده از ابزار فرهنگ و به ویژه رسانه در آگاهسازی توده جامعه همت کنند چرا که برای یک ملت بیش از هر چیز سرمایه انسانی او ارزشمند است و تغییر باورهای فرهنگی این سرمایه انسانی نفوذ بیگانه در عرصههای دیگر را نیز سهل میکند.
حکیمه بهمنزاده/ خراسان جنوبی