به گزارش پایگاه 598، مرکز اسنادانقلاب اسلامی نوشت؛ جریان ورود، تشدید و تثبیت سلطه مستشاران
آمریکا در ایران و نهایتاً خروج آنها از کشور از جمله نمونه های برجسته
وابستگی و عدم استقلال ایران در دوران پهلوی است. مسئله ای که با ورود
انگشت شمار آنها از جمله مورگان شوستر رد دوره قاجار آغاز می شود، با
استخدام چند صد نفر در دوره پهلوی اول ادامه می یابد و در نهایت در اوایل
سال 1357 (1978)، با ورود 000/50 به اوج خود در تاریخ کشورمان می رسد. در
این راستا نیز دامنه قدرت و اختیارات مستشاران آمریکا به خصوص مستشاران
نظامی آنها به حدی است که تعیین عالی ترین مقامات ارتش ایران نیز توسط آنها
انجام می شود.
*** نگاهی به کارکرد سیستم مستشاری در تاریخ
در طول تاریخ جوامع بشری استفاده از نیروی مستشاری امری مرسوم بوده و
استفاده از مستشاری یکی از راههای دستیابی یک کشور به فناوری و توسعهی
وضعیت مناسب یا جامعهی مدرن است. مستشاران افرادی هستند که دارای تخصص و
تجربهی مفیدِ کاری در یک حوزهی خاص هستند و برای راهاندازی و ایجاد بستر
مناسب برای یک فعالیت یا حرفه، جذب یک کشور دیگر غیر از کشور متبوع خود
میشوند. براین اساس، مستشاری یک شیوهی مرسوم و متعارف براساس توافق دو
کشور برای تأسیس یک حرفه است که معمولاً کشورهای عقبافتاده، برای
بهرهگیری از علوم و تأسیسات تمدنی جدید آن را مورد استفاده قرار میدهند.
مستشاری مزیتهای خاص خود را داشته و در عین حال، ممکن است با توجه به
شرایط و مقتضیات کشور پذیرنده، مسائل و مشکلاتی را نیز به همراه داشته
باشد. اما آنچه در این بین باید مد نظر قرار گیرد، استخدام مستشاری، نوع
کاربرد و استفاده از آنها تابعی از روابط کشور فرستنده و پذیرنده است که
نوع اعمال مدیریت کشور پذیرنده میتواند آن را مفید یا مضر سازد.
علاوه براین تردیدی نیست که عمده کشورهای اعزامکنندهی مستشار به دیگر
کشورها، اهداف خاص استعماری و منافع ویژهی اقتصادی و سیاسی خود را دنبال
مینمایند. فلذا اولویت اول آنها، تأمین منافع و مصالحی است که عظمت
کشورشان را تضمین مینماید. در حقیقت، هرگونه کمک مستشاران به کشورهای
اعزامشونده نیز جزئی از این برنامهی استعماری تلقی میگردد.
برخلاف شرایط کنونی که اکثر کشورها در مواجهه با موضوع مستشاری از شرایط و
وضعیت برابری برخوردار هستند، در گذشتهی نه چندان دور، حضور مستشاران در
تعدادی از کشورها که بیشتر حوزههای آسیا و آفریقا را شامل میگردید،
نشانهی تسلط و استیلای قدرتهای برتر زمان و ضعف و زبونی هیئت حاکمهی
کشورهای درخواستکننده تلقی میگردید.
*** سابقه تاریخی استفاده از نیرو های مستشاری در ایران
سابقه مستشاری در کشور ایران به دوران امیرتیمور گورکان بازمیگردد که در
طول سالهای بعد بر وسعت آن افزوده شده است. با بازخوانی رویدادهای
تاریخی دو قرن گذشته، به این نتیجه میرسیم که سه کشور روسیه، انگلستان و
آمریکا از بیشترین قدمت و سابقه در خصوص مستشاری و در حوزهی داخلی
برخوردار بودهاند. دولتمردان و سیاستمداران این سه کشور، با سوءاستفاده
از زبونی و احساس خودکمبینی پادشاهان و هیئت حاکمهی وقت ایران در برابر
خارجیان و اروپاییان ـ که منتهی به نوعی احساس ازخودبیگانگی اجتماعی در
آنها شده بود ـ بخش زیادی از اختیارات خود و کشور را به مستشاران سپرده و
برابر آرا و نظرات آنها عمل مینمودند. در نقطهی مقابل نیز مستشاران،
بیشترین امتیازات را چه در حوزهی داخلی و چه در سطح منطقهای و
بینالمللی برای خود و دولت متبوع خویش طلب مینمودند.
از اواسط حکومت قاجار و دوران حکومت پهلوی اول، دولتمردان ایرانی نسبت به
استخدام وسیع مستشاران خارجی از کشورهای اروپایی و تا حدودی آمریکا در
حوزهها و موضوعات مختلف نظامی و غیرنظامی، اقدام کردند. این اقدام آنها،
باعث حضور پررنگ بیگانگان در حوزههای اجرایی ایران شد.
در زمان حکومت پهلوی دوم و به خصوص بعد از کودتای 1332، حضور مستشاران
آمریکا در کشور بسیار جدیتر و پررنگتر از حضور سایر مستشاران خارجی در
دیگر ادوار تاریخ ایران میباشد. مستشاران نظامی آمریکا که با اشغال ایران
توسط متفقین و در اثنای جنگ جهانی دوم وارد ایران شدند تا پیروزی انقلاب
اسلامی و حتی تا چند ماه پس از آن نیز در ایران حضوری تأثیرگذار داشتند.
مستشاران آمریکایی از ابتدای حضورشان در ایران و به خصوص بعد از کودتای
سال 1332، در امور مختلف نظامی و سیاسی کشور دخالت و نقش استعماری ایفا
میکردند. سیاستمداران آمریکایی، مستشاران مورد نظر خود را کاملاً هدفمند و
با برنامه به کشور ایران اعزام ساخته و در تمامی سازمانها و نهادها و
حتی وزارتخانههای مختلف مستقر مینمودند. لذا رد پای آنها در تمامی
جایگاهها دیده شده و قابل تشخیص میباشد. لیکن بنا به مقتضیات اهدافی که
دنبال مینمودند، این حضور در بعضی از جایگاهها همانند مؤسسات علمی ـ
فرهنگی و دانشگاهی، سازمان برنامه و بودجه، بانکها، شرکت نفت، شرکت گاز،
سازمان هواپیمایی کشوری، وزارت کشاورزی، وزارت پست و تلگراف و تلفن و
نیروهای مسلح بسیار ملموستر و کاربردیتر میباشد. ضمن آنکه مستشاران
نظامی، شاه را تشویق به خرید بیحد و حصر تسلیحات از آمریکا مینمودند.
دولتمردان آمریکایی مترصد آن بودند تا با استفاده از فرصت حضور گستردهی
مستشاران آمریکایی در ایران، به هر میزانی که قادر به انجام آن هستند، نفوذ
خود را در بالاترین ردههای دولت و بهخصوص در حوزهی ارتش، توسعه و
افزایش دهند. با عنایت به رویکرد نظامیِ سیاستهای محمدرضا پهلوی، کسب
اخبار از اوضاع ارتش ایران، تربیت نظامیان ایران براساس آداب و فرهنگ
آمریکایی، انطباق نظام آموزشی ایران با مدل آمریکایی، دخالت در تعیین و
انتخاب فرماندهان عالیرتبهی ارتش ایران، نفوذ کامل در ارتش ایران، اعمال
نظر در سیاستهای عمدهی کشوری و لشکری، دیکته و تحمیل نظرات خود به سران
کشور و فرماندهان ارتش در تصمیمگیریهای کلان و دخالت و اعمال نفوذ در
امور خریدهای نظامی و تسلیحاتی ارتش ایران، از جمله اهدافی بود که مستشاران
نظامی آمریکا در امور داخلی ایران دنبال میکردند و به طور رسمی در آن
مداخله مینمودند.
این حضور گسترده و مداخلههای هدفمند باعث گردید تا در سال 1328، برای
اولین بار و به طور غیررسمی دولت آمریکا خواهان مصونیت سیاسی برای
مستشاران نظامی خود در ایران شود. این درخواست، سرآغاز تحولات مهمی در
ایران بود؛ چرا که منتهی به تصویب قانون کاپیتولاسیون در مجلسین ایران
گردید و آمریکاییان و تمامی وابستگان به آنها را مجاز به حق برخورداری از
قضاوت کنسولی(کاپیتولاسیون) نمود. به عبارتی صریحتر، حضور مستشاران نظامی
آمریکا در ایران و ظهور مشکلات حاصل از اختلافات فرهنگی موجب طرح مسئلهی
کاپیتولاسیون و در نهایت، لغو حاکمیت قضایی ایران بر مستشاران آمریکایی شد.
با این مصوبه، قوانین جزایی را که باید مظهر حاکمیت دولت باشد، به صورت
بازیچهای درآورد که هر متجاوزی میتوانست به سادگی آن را کنار زده و خود
را تحت حمایت قدرتهای خارجی قرار بدهد. لغو حاکمیت قضایی ایران، وابستگی
نظامی ـ سیاسی ایران به آمریکا را بیش از پیش افزایش داد.
تردیدی وجود ندارد که مستشاران آمریکایی آمده بودند تا حضوری طولانیمدت و
مؤثر داشته و زمینههای داخلی در ایران و منطقه را به گونهای آماده
نمایند که آمریکاییان را قادر سازد تا به راحتی در مسیر تأمین سه هدف
اصلیشان در منطقهی غرب آسیا(خاورمیانه)، یعنی مقابله با اردوگاه شوروی
سابق، تضمین امنیت رژیم صهیونیستی و تضمین جریان صدور نفت به کشورهای غربی،
برنامهریزی و اقدام نمایند. بنابراین الزامها آنها را وادار مینمود
تا در تمامی سازمانها و نهادها به ایفای نقش بپردازند.
***ورود مستشاران نظامی آمریکا
اولین درخواست خرید جنگافزار آمریکایی زمانی صورت گرفت که رضاخان وزیر
جنگ بود. رضاخان که در آن مقطع زمانی بهعنوان نخستوزیر و وزیر جنگ در
صحنهی سیاسی ـ نظامی ایران عمل مینمود، همزمان با ارائهی درخواست خرید
سلاح، متقاضی اعزام مستشاران آمریکایی به ایران نیز شده است. کاردار سفارت
آمریکا خاطرنشان ساخته بود، فروش جنگافزار به ایران مستلزم اعزام مربیان و
مستشاران نظامی است.
اما پس از جنگ جهانی اول، لزوم ساماندهی اوضاع اقتصادی کشور، استفاده از
متخصصان خارجی را ضروری ساخته بود. بنابراین ده سال پس از اخراج مورگان
شوستر، تلاشهای دیگری برای استخدام مستشاران آمریکایی در ایران آغاز شد.
دولت احمد قوام (قوامالسلطنه) «نخستین دولتی بود که قصد جلب آمریکاییان را
داشت و تا حدودی موفق به گشودن پای آنها در ایران گردید». در پی اجرای
سیاست مذکور، قوامالسلطنه به عنوان رئیسالوزرا، لایحهی استخدام مستشاران
مالیه از آمریکا را به مجلس شورای ملی تقدیم نمود تا در جلسهی یکصد و
نوزدهم سال 1301 به تصویب وکلای مجلس رسیده و دکتر «آرتور میلسپو»[1] در
سمت رئیس کل مالیهی ایران به مدت پنج سال برای ادارهی امور مالی کشور
به استخدام دولت درآید.
همچنین نه نفر آمریکایی دیگر که توسط دکتر میلسپو انتخاب میشدند، با
دریافت حقوقی معادل هفت هزار و پانصد تا ده هزار دلار، او را در این
مأموریت همراهی نمایند. این افراد، در اواخر سال 1301 به تهران وارد شده و
شروع به کار کردند. بدینترتیب، میلسپو بهعنوان رئیس مالیهی ایران، دارای
اختیارات زیادی شد. ضرورت ساماندهی اقتصاد ملی پس از جنگ جهانی اول، در
اثر زیانهای ناشی از جنگ و هرج و مرج اوضاع مالی، خزانهی تهی، رواج
اختلاس در میان کارگزاران دولتی و متنفذان و فقر و گرسنگی از شاخصههای
آغاز مأموریت میلسپو در ایران بود که میبایست میلسپو در مقام ریاست
مالیه، برای رفع این نابسامانیها اقدامات اساسی میکرد.
در دی 1330ش (ژانویهی 1952) مستشاران فنی وابسته به سفارت آمریکا در
تهران کمتر از ده نفر بودند، اما پس از سقوط مصدق ناگهان افزایش چشمگیری
یافت. در آبان 1332ش(اکتبر 1953)، تعداد مستشاران آمریکایی به 133 نفر بالغ
گردید و این روند ادامه یافت، بهگونهای که تعداد آمریکاییها که در
سال 1349ش(1970) کمتر از هشت هزار نفر بود، در اوایل سال 1357 (1978)، به
000/50 نفر افزایش یافت. ارواند آبراهامیان، نویسندهی کتاب «ایران بین دو
انقلاب» نیز درخصوص تعداد تکنسینهای خارجی بهخصوص آمریکایی و اروپایی
چنین عنوان میدارد. تعداد آنها از کمتر از 10000 نفر در سال 1345 به
60000 نفر در سال 1356 افزایش یافت.[2]
بهگفتهی سولیوان[3] «در سال 1977م، سی و پنج هزار آمریکایی در ایران
زندگی میکردند که همهی آنها به استثنای قریب دو هزار نفر وابسته به
شرکتها و مؤسسات خصوصی آمریکایی بودند».[4] «پارسونز»[5] نیز تعداد
انگلیسیهای ساکن در ایران را در سال 1975، بین 15 تا 20 هزار نفر تخمین
میزند که شرکتهای پیمانکاری مختلفی را تشکیل داده بودند و در رشتههای
گوناگون از قبیل: «ساختمان، نیروگاههای برق و تأسیسات نظامی و دریایی،
اسکله و کارگاه و مجتمعهای ساختمانی» اشتغال داشتند.[6] درحالیکه ژنرال
هایزر، تعداد مستشاران نظامی آمریکا در ایران را تا اوایل اکتبر 1978
مطابق با مهر 1357، 58000 نفر اعلام داشته است. [7]
مؤلف کتاب «ایران سراب قدرت» پیرامون حضور گسترده و رو به تصاعد مستشاران
نظامی آمریکا در ایران که در دهه 1970 م. رخ داد، چنین نوشته است: «با مجاز
کردن فروش سلاحهای پیچیده به مقادیر بیسابقه به ایران، آمریکا خود را
متعهد کرد که این سلاحها را مورد استفاده قرار دهد. این امر به معنای حضور
کاملاً مشهود آمریکا در ایران بهوسیلهی فرستادن تعداد بسیار زیاد افراد
نظامی، غیرنظامی و مشاور برای جبران کمبود شدید نیروی انسانی ماهرِ لازم
برای کاربردی کردن این سلاحها بود. در سال 1976م. معلوم بود اکثریت 24
هزار نفر آمریکایی که در ایران هستند، نظامی و یا وابسته به امور نظامی
هستند. انتظار میرفت که به علت خرید اسلحه از آمریکا این تعداد تا سال
1980م. 1359(ه.ش) به 50 تا 60 هزار نفر برسد. بنابراین، اعتبار نظامی
ایران، صرفاً به قیمت از دست رفتن استقلال ایران تمام شد».[8]
جان استمپل، تعداد آنها را تا ژوئیه 1978 رقمی معادل 54 هزار نفر آورده
است.[9] کریستین دلانوآ، نیز تعداد آمریکاییها را در سال 1356 بالغ بر 55
هزار نفر ذکر کرده است. [10]
«کن فالت»[11] نویسندهی کتاب فرار عقابها، دربارهی تعداد مستشاران
مینویسد: «چند ماهی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، آمریکا که تمام کنترل
خودش را بر اوضاع ایران از دست داده بود، از ترس حمایتهای ضد آمریکایی
مجبور شد تا تعداد 35 هزار نفر مستشار نظامی و غیرنظامی خود را تا آذر 1357
از ایران خارج نماید و برای تخلیهی حدود 12 هزار نفر آمریکایی باقیمانده
در تهران، خواب به چشم خود راه ندهد».[12] منابع غیر ایرانی آمار متفاوتی
دربارهی تعداد آمریکاییهای مقیم ایران ذکر کردهاند که اختلاف فاحشی با
یکدیگر دارند.[13] با این حال «تحقیقات مجلس سنای آمریکا نشان داد که تعداد
این افراد با احتساب خانوادههایشان در سال 1357 بین 40 تا 50 هزار نفر
بوده است»[14]
طبق تحقیقات سنای آمریکا، تعداد مستشاران آمریکا در ایران از 16هزار نفر
در سال 1972 (1351) به 24 هزار نفر در سال 1976 (1355) و در سال 1978
(1357) به 50 هزار نفر افزایش یافته بود. در گزارش سنا آمده بود که تعداد
آمریکاییها در ایران میبایست بهواسطهی خریدهای کلان اسلحه از آمریکا،
تا سال1980 به 60 هزار نفر بالغ گردد که این بهمعنای رشدی معادل 10 هزار
نفر در سال بود. امام خمینی(ره) نیز در یکی از سخنرانیهای خود که در
تاریخ 27/8/1357 ایراد فرمودهاند، به تعداد شصت هزار نفر اشاره داشتند.
ایشان عنوان کردند: «وقتی به ارتش نگاه میکنیم، یک ارتشی است تحت فرمان
مستشاران آمریکا. ما ارتش داریم؟ ارتشی که استقلال ندارد، خودش نمیتواند
یک کاری را انجام بدهد، مستقل نیست در کارش، 60 هزار مفتخور آمریکایی آمده
به اسم مستشار، حالا دیگر چه میکنند من نمیدانم، اما ارتش ما تحت نظر
آنهاست، پس ما ارتش هم نداریم. چه چیز ما داریم؟ ایران چه چیز دارد؟»[15]
سرانجام، اگر در یک جمعبندی کلی تعداد آمریکاییان شاغل در امور ارتش ایران
را نزدیک به 30 هزار نظامی، منظور نماییم با توجه به تعداد کارکنان پایور
شاغل در ارتش در آخرین دههی سلطنت پهلوی، در برابر هر شش نظامی ایرانی، یک
آمریکایی در ارتش ایران حضور داشته است. بدیهی است این حضور گسترده و حتی
خود را در رنگ و لباس صاحبخانه درآوردن بیجهت نبوده است، بلکه با اهدافی
خاص و بهمنظور دخالتهای گوناگون در امور کشور و به تبع آن، دخالت در ارتش
ایران سازماندهی شده بود.[16] اما صحت و درستی این آمار نیز مشخص
نمیباشد.
واقعیت غیرقابل انکار این است که رابطهی آمریکا با ایران، رابطهی غالب
با مغلوب بوده است. شخص شاه و سردمداران حکومت پهلوی بهشدت مرعوب قدرت
آمریکاییها بوده و بهطور کامل کشور را در اختیار آنها قرار داده
بودند. تحت این شرایط و با توجه به اینکه ورود و خروج آمریکاییان به کشور
ثبت نمیگردیده است[17] و حقوق و مزایای مستشاران نظامی نیز از طریق
برداشت مستقیم وزارت دفاع آمریکا از سپردههای ارزی حاصله از فروش نفت
ایران - که به بانکهای آمریکایی واگذار شده بود - صورت میگرفته است،
عملاً امکان مشخصساختن تعداد دقیق مستشاران آمریکایی حاضر در ایران در طول
حکومت پهلوی میسر نخواهد گردید.
*** انقلاب اسلامی و سقوط جریان مستشاری
خیزش اسلامی مردم ایران در سال 1356ش، به رهبری امام خمینی(ره) آغازی بود
بر پایان کار مستشاران نظامی آمریکا در ایران که تا سال 1358 بهطور کامل
عملی گردید. پیام سه جملهای کلنل(سرهنگ) «تام شفر»[18] آخرین وابستهی
نظامی آمریکا به واشنگتن، تیر خلاص به نجاتغریقهای کاخ سفید بود که سودای
نجات «جزیرهی ثبات» از امواج انقلاب را در سر میپروراندند: «ارتش تسلیم
شد. آیتالله خمینی(ره) برنده شد و نظم موجود فرو ریخت».
به این ترتیب، انقلاب اسلامی ایران در 22 بهمن 1357 پیروز گردید. سرلشکر
گاست و تعدادی از همکاران وی در ستاد بزرگ ارتشتاران، گیر افتادند که با
پادرمیانی شهید بهشتی مرتفع گردید. اعضای ستاد مستشاری بهدلیل نداشتن
امنیت در روزهای اولیهی پیروزی انقلاب و همچنین، عدم پذیرش آنها در ستاد
که طی روزهای بعدی و به توسط کارکنان ارتش اتفاق افتاد، به سفارتخانهی
آمریکا نقل مکان کرده و در آنجا مستقر میگردند. این وضعیت تا اواخر
تابستان سال 1358 و خروج کامل آنها از ایران نیز ادامه یافت.