به گزارش پایگاه 598، «جواد منصوری» در روزنامه «حمایت» نوشت:
طی دو دهه گذشته، صهیونیسم به کمک آمریکا و برخی کشورهای اروپایی برای مقابله با موج گسترش گرایش به اسلام پویا و ضداستکباری، برنامه پیچیدهای را طراحی کرده و ابعاد آن را در اتاقهای فکر طی جلسات گوناگون به بحث و مشورت گذاشتند.
پشتیبانی مالی این توطئه در کشورهای منطقه به عهده عربستان سعودی و امارات بود و در سالهای اخیر قطر هم به جمع آنان اضافه شد. هدف از این طرح علاوه بر مبارزه با اسلام مترقی و به تعبیر حضرت امام(ره) اسلام ناب محمدی، ارائه چهرهای خشن و خطرناک از اسلام به نحوی است که هم گرایش به دین نبوی(ص) کنترل شود و هم مستمسکی برای هرگونه اقدام علیه کشورهای اسلامی منطقه در اختیار داشته باشند.
آغاز این طرح شوم با اجرای نمایش دروغین 11 سپتامبر کلید خورد. این عملیات تروریستی بزرگ، به مثابه سکوی اجرای حجم سنگینی از توطئهها عمل کرد تا از رهگذر آن قادر باشند جریان اسلامگرایی را مهار کرده و بر مقدرات نظامی – سیاسی غرب آسیا مسلط شوند. بدین ترتیب، طرح خاورمیانه بزرگ به مرحله اجرا گذاشته شد.
پس از اشغال افغانستان و عراق و متعاقب آن شکستهای سنگین جبهه غربی – صهیونیستی، موج انتفاضه و مقاومت به شکل غیرمنتظرهای در منطقه فزونی گرفت.
با آتشافروزی در جنگ 33 روزه در لبنان و جنگهای متعدد در غزه، رژیم صهیونیستی و آمریکا روشی جدید اما خطرناک را در پیش گرفتند. ایجاد و گسترش جریانهای تکفیری دو هدف عمده داشت که عبارت بود از: تخریب زیرساختها و ترور شخصیتی و فیزیکی چهرههای تاثیرگذار در جریان بیداری اسلامی. این طرح اگرچه به صورت نسخهای آزمایشگاهی در افغانستان با ظهور طالبان و القاعده آغاز شده بود اما این گروهها تنها توانسته بودند بخشی از اهداف بزرگ این مجموعه توطئهگر را تامین نمایند.
آنها به این نتیجه رسیدند طالبان و القاعده از عهده اجرای نقشههای گسترده و پیچیده آنان بر نمیآیند لذا، گروههای تروریستی با نامها، پرچمها و شعارهای مشابه، قارچگونه و یکی پس از دیگری در جای جای منطقه اعلام موجودیت کردند. در نهایت نقطه اوج جلسات، گفتگوهای چند ساله و طرحهای برنامهریزی شده غرب به رهبری آمریکا در کالبد گروه تروریستی داعش ظاهر گردید.
داعش که گروهی متمرّد و جدا شده از القاعده است با سازماندهی، آموزش، تسلیح، همکاری افسران آمریکایی و اروپایی با هدایت رژیم صهیونیستی رشد چشمگیر و سریع خود را آغاز کرد و سرانجام به نمادی برجسته برای اسلامهراسی تبدیل گشت.
اما طی یکسال گذشته با ورود جدی جبهه مقاومت در عراق و سوریه به منظور مقابله با این طرح آمریکایی – صهیونیستی اوضاع به گونه دیگری رقم خورد. شکستهای پیدرپی و فرو ریختن هیمنه پوشالی تروریسم دستپرورده غرب در عراق، سوریه و لبنان، تصرف تدریجی اراضی تحت اشغال جریان تکفیر، کشته شدن تعداد بیشماری از نیروها و سران آنان، چهره بدون ماسک تروریسم را بر همگان آشکار کرد و علاوه بر این ثابت شد جریان تکفیر که داعیه حمایت از اهل سنت را دارد، فاقد پایگاه مردمی و عاری از حمایت آنان است.
اوج شکست جریان تکفیر در منطقه وقتی بود که احساس سرخوردگی کرده و راهی جز انتقامگیری از قدرتهایی که آنان را وارد این معرکه کرده بودند در پیش روی خود ندیدند. برای این منظور، رژیم صهیونیستی مجدداً وارد میدان شد و آنان را به دلیل عدم حمایت به انتقامگیری از اروپا و آمریکا به جهت کشتهها و تلفاتی که تاکنون متحمل شدهاند تشویق کرد. شاهد این مدّعا گزارشها و اخباری است که این روزها پس از حملات اخیر پاریس منتشر شده است. وبگاه صهیونیستی تایمز اسرائیل در گزارشی اذعان نمود به دنبال وقوع چند حمله کوچک در فرانسه در ماه جاری، جامعه یهودیان این کشور، پیشاپیش اطلاعاتی را در مورد یک حمله بزرگ تروریستی دریافت کرده بود. به گفته «جاناتان سیمون سلِم» یکی از روزنامهنگاران فرانسوی مقیم در اراضی اشغالی، صبح روز جمعه به برخی از مقامات امنیتی جامعه یهودیان فرانسه، در خصوص وقوع حملات تروریستی در شهر پاریس اطلاع داده شده بود. این امر مسبوق به سابقه بوده و در جریان حملات یازده سپتامبر نیز گزارشات موثقی مبنی بر اطلاع کامل یهودیان از این واقعه منتشر گردید و حتی یک یهودی در جریان آن واقعه کشته نشد.
به عبارت دیگر داعش، فرانسه و دیگر کشورهای اروپایی را بزرگترین حامی خود میدانست اما این امر در عمل محقق نشد. انتقامجویی از پدرخواندههای تروریسم از جمله فرانسه توسط تکفیریهای داعش از زاویهای دیگر برای وادار کردن متحدین پیشین خود برای تداوم حمایتهای گذشته ارزیابی میشود.
آنچه که در روزهای اخیر رخ داد، پیشآگاهی از وقایعی است که به مراتب شدیدتر از حادثه پاریس میباشد و با بازگشت تربیتشدگان اروپا به اروپا انجام گرفت. پیش از این، بارها از بازگشت غافلگیرکننده تروریستها به موطنشان سخن به میان آمده بود و پیشبینی کارشناسان نیز بر صدق آن دلالت دارد.
انفجارهای بیروت که مدتی پیش از این حملات صورت گرفت نیز بدون هیچ شکی با شکست تروریستها در منطقه در ارتباط است زیرا دقیقاً منطقه شیعهنشین ضاحیه هدف حملات قرار گرفت.
انتظار آن است که غرب از این حادثه درس بزرگی گرفته و باید آموخته باشد که دوران و شرایط قرن بیستم برای اروپا و آمریکا به سر آمده است. اظهارات مقامات فرانسوی برای نشان دادن چند چهره و گروه و محدود کردن پشت صحنه این وقایع به چند جوان فریبخورده دردی از آنان دوا نمیکند.
حمایت آنان از تروریسم با اهدافی که تشریح گردید، نتیجهای جز بحرانهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و بینالمللی برای غرب نخواهد داشت و راه چاره، تجدیدنظر در سیاستهای غلط ترویج و تئوریزه کردن تروریسم و اسلامهراسی است.
مرزهای غرب و آمریکا اکنون در معرض تهدیدی قرار گرفته که چند سال پیش همان را متوجه جهان اسلام کردند و مسیر خلاصی و نجات آنان، درک واقعیتهای جهان اسلام، دست کشیدن از استکبار و تعامل با کشورهای اسلامی بر اساس احترام متقابل است. تنها در این صورت است که جهان، روی آرامش را خواهد دید و مردم پاریس و لندن و واشنگتن به همان اندازه امنیت خواهند داشت که شهروندان، بغداد و دمشق و بیروت.