به گزارش پایگاه 598، پیام فضلینژاد در گفتوگو با خبرنگار رسانه خبرگزاری تسنیم، در خصوص مقالهای با عنوان "چگونه با امپریالیسم مبارزه کنیم؟" از محمد قوچانی که در آخرین شماره هفتهنامه «صدا» منتشر شده است، اظهار داشت: نویسنده در این مقاله آورده است: «این فرض قابل بررسی است که ما همچنان معترض به آمریکا بمانیم و دیپلماسی نادرست آمریکا در خاورمیانه را رد کنیم و حتی برخلاف آن عمل کنیم اما با آمریکا مذاکره کنیم و این کاری است که گرچه زمانه به مهدی بازرگان و ابراهیم یزدی مجال آن را نداد اما حسن روحانی و محمدجواد ظریف به خوبی آن را انجام دادهاند. استقلال در برابر آمریکا نیازمند یک حکومتِ قانون و مدافع حقوق بشر و اقتصاد آزاد و توسعه پایدار است.»
وی ادامه داد: قوچانی در این مقاله بدیهیات تاریخی و عقلی را نادیده گرفته و اشاره نمیکند که نهضت آزادی و چهرهای مانند ابراهیم یزدی از موضع لیبرالی شیفته آمریکا بودند و این موضع، با استقلال خواهی نمیخواند. دیگر آنکه، قرائت کارگزاران و اصلاحطلبان از حکومت قانون و توسعه پایدار که قوچانی به آن اشاره میکند، یک قرائت آمریکایی است که تاکنون همه آثار و نگرش خود را براساس آن مدلل و مستند کردهاند، حال چگونه میتوان تا بیخ و بن آمریکایی بود، اما علیه آن مبارزه کرد؟ مقاله ظاهراً ضدامپریالیستی قوچانی یک تز التقاطی برای پنهان کردن شکست این اردوگاه سیاسی است.
سردبیر ماهنامه عصر اندیشه همچنین گفت: نویسنده این مقاله همچنین در بخش دیگری از مطلب خود به یک شوخی تئوریک متوسل میشود و با جدا کردن انتزاعیِ حساب امپریالیسم از لیبرالیسم مینویسد: «برای استقلال از آمریکا و قطع استیلای مستقیم یا غیرمستقیم آن باید چنان توسعهیافته شد که آمریکا نتواند به ایران زور بگوید و زور فقط جنگ نیست که سرباز بخواهد، زورگویی در تحریم هم هست که نقض روشن اقتصاد آزاد، تجارت آزاد و در نتیجه آن چیزی است که به نام سرمایهداری مشهور شده است. رفتار ایالات متحده در تحریم ایران یک رفتار لیبرالیستی نیست، رفتار امپریالیستی است و اینجاست که حساب لیبرالیسم و امپریالیسم از هم جدا میشود و حتی در مقابل هم میایستد.»
وی تصریح کرد: قوچانی همچنین در این مطلب دست به تفکیک عناصر ذاتی ایدئولوژی سرمایهداری که لیبرالیسم و امپریالیسم از پس آن ظهور کرده، میزند و در واقع نتیجه میگیرد که برای رهایی از استیلای آمریکا، باید آمریکایی شد! چون روندهای لیبرال راهی جز به سرمایهداری ندارند و سرمایهداری نیز خصلتاً فلسفهای امپریالیستی است و بدون آن معنا و کارکردی ندارد.
فضلینژاد در پایان گفت: سخن گفتن از مبارزه با امپریالیسم آن هم با توصیه به پیمودن روندهای لیبرال و تمسک به سرمایهداری، حربه جدید جریان هاشمی است که «مرحله آخر التقاط نظری» این اردوگاه به شمار میرود.