بحث منع واردات کالاهای آمریکایی که در فرمایشات رهبر معظم انقلاب نیز بر آن تاکید شده است، به کالای «مصرفی» مربوط می شود.
در علم اقتصاد، کالاها به سه دسته تقسیم می شوند:
کالاهای سرمایه ای، کالاهای واسطه ای و کالاهای مصرفی. البته ممکن است در برخی موارد در کالاهای واسطه ای، مواد اولیه نیز وجود داشته باشد که از این جهت، این قبیل کالاها نیز از اهمیت برخوردار می شوند.
بنابر این اگر ما قصد ورود کالاهای سرمایه ای و تجهیزات مهمی را داشته باشیم که به نفع اقتصاد ملی و ارتقای دانش باشد، ما از آن استقبال می کنیم اما مشکل اینجاست که غرب به طور معمول این کالاها را به ما نمی دهد و بیشتر در پی آن است که کالاهای مصرفی خود را به سمت بازار ایران روانه کند. به خصوص در مورد کالاهایی که در ایران امکان تولید آن وجود دارد، می خواهد از این طریق آنها را از عرصه رقابت خارج کند.
از طرف دیگر آمریکا و غرب در پی آن هستند که با صدور کالاهای خود، فرهنگ خود را نیز بر این کشور تحمیل کنند که این موضوع نیز بسیار حائز اهمیت است و در واردات کالا باید به پیوست فرهنگی آن نیز دقت داشته باشیم.
بنابر این تشخیص نوع واردات بسیار مهم است و به صرف اینکه واردات را ممنوع کنیم، کار پیش نمی رود. البته برخی از کشورها مانند رژیم صهیونیستی وجود دارند که واردات هرگونه کالاها از آن کشور برای ما منع دارد اما برای سایر کشورها چنین منعی وجود ندارد.
اما به نظر من اگر با واسطه از این کشورها نیز کالاهای سرمایه ای و دستگاه های بسیار مهم را وارد کنیم(به نحوی که خودمان متوجه ورود از آن کشور خاص نشویم)، بلا مانع است. برای نمونه تجهیزاتی که دانش ما را در حوزه نانو افزایش می دهد از این قبیل می باشند که با هوشمندی خاصی باید آن را وارد کنیم و اشکالی هم ندارد. البته اگر به صورت قطعی بدانیم که واردات این دستگاهها نیز از آن کشور خاص می باشد، نمی توانیم این کار را بپذریم.
اما عقل سلیم حکم می کند که باید خودمان را تقویت کنیم و آموزه های دین نیز توصیه می کنند که دانش را از هر کجا بگیریم. بنابر این ظرافتی در امر واردات وجود دارد؛ کلیت اینکه نباید از کشورهای مستکبر کالایی را وارد کنیم خوب است اما اگر بتوانیم این هنر را به خرج دهیم که بدون ایجاد وابستگی و آماده ساختن بستر نفوذ، کالاهای سرمایه ای را وارد کشور کنیم، ایرادی وارد نیست.
برای نمونه شرکت بویینگ و ایرباس از جمله هواپیمایی هایی هستند که به آمریکا تعلق دارند، ما هم می خواهیم که با آنها تعامل اقتصادی داشته باشیم اما آنها به ما کالا نمی دهند.
به نظر من واردات هرگونه کالای مصرفی چه از ایالات متحده و چه از سایر هم پیمانان آن که در روزگار تحریم با او همکاری می کردند، به شدت ایراد دارد اما ورود ماشین آلاتی که به نفع منافع ملی و اقتصاد ملی است و در نهایت توان تولید ملی را افزایش می دهد، باید با احتیاط در مورد آنها نظر داد و به صورت موردی آنها را بررسی کرد تا در صورت نیاز به ورود آنها مبادرت کرده و از آنها استفاده کنیم.
شاید نگرانی امروز نسبت به به واردات کالا از ایالات متحده نیز به دلیل عدم شفافیت در مورد نوع کالاهای وارد شده باشد. اگرچه که آمار دقیقی در رابطه با نوع کالاهای وارداتی از آمریکا ندیده ام، اما اگر قرار بود کالاها و ماشین آلات مهمی وارد کشور شود، به مردم اطلاع داده می شد که فکر نمیکنم چنین اتفاقی افتاده باشد.
در جمع بندی این موضوع باید گفت که در مورد صرف واردات نمی توان قضاوت کرد بلکه وارداتی که باعث وابستگی و تخریب تولید ملی می شود در درجه اول خط قرمز ماست.
اما واردات کالاهایی مانند گندم(که به امور روزانه مردم مربوط می شود) بلااشکال است. ممکن است به دولت این انتقاد را وارد کرد که چرا از گندم کاران حمایت لازم را به عمل نیاورد اما نسبت به اصل واردات گندم که قوت لایموت مردم را تشکیل می دهد، ایرادی وارد نیست.
به طور کلی باید در مورد واردات کالا به صورت مورد به مورد، موضوع را مورد تحلیل قرار دهیم. ضربه ای هم که امروز اقتصاد ایران از آن متضرر می شود، سیل عظیم واردات بی رویه کالاهایی است که امکان تولید آن در داخل نیز فراهم می باشد.
ما امروز اتومبیل هایی وارد می کنیم که چیزی جز هدر دادن ارز کشور نیست در حالی که اگر از آلمان به جای پورشه، لوکوموتیو یا هواپیماهای مناسب وارد کشور کنیم، توجیه دارد اما متاسفانه واردات ما منطق درستی ندارد و باید فکری به حال آن شود.