اما نکته جالب در هم سویی شرق و تایم و برخی عکاسان همکاران این محافل،
شبکهسازی طرف غربی است. «نیوشا-ت» که عکس سفارشی تایم را ساخته و تهیه
کرده، اتفاقاً همسر توماس اردبرینک خبرنگار 39 ساله روزنامه نیویورک تایمز
است که از 13 سال پیش (2002) در تهران اقامت دارد و به واسطه ازدواج مذکور
توانسته ارتباطات گستردهتر در ایران بگیرد. اردبرینک که دارای مواضع
مغرضانهای علیه جمهوی اسلامی نیز هست، میگوید در یک بیابان در ایران عاشق
عکاس مذکور شده است. وی پیش از این درباره حضور خود در ایران گفته است:
«من در سال 2002 به ایران رفتم و در سال 2003 با نیوشا یک عکاس و هنرمند
ایرانی ازدواج کردم. در سال 2008، من خبرنگار واشنگتن پست در تهران شدم و
تا سال 2012 و زمانی که جیسون رضاییان این مسئولیت را برعهده گرفت، در این
سمت بودم. وقتی به خیلیها میگویم که من 13 سال در ایران زندگی میکنم،
غالباً آنها شوکه میشوند. آنها از من میپرسند چطور میشود در کشوری که
دیدگاهی ضد غربی دارد و در آن پرچم آمریکا را آتش زده و شعار مرگ بر آمریکا
سر میدهند، زندگی کرد؟ آیا تو نگرانی نداری؟ من به آنها میگویم؛ نه.
ایران کشور مدرنتر و قابل زندگیتر از آن چیزی است که شما تصور میکنید و
مدرنی جامعه ایرانی فراتر از سمبلهایی چون تعداد برجهای شهر تهران و یا
ویراژ دادن بیشترین تعداد خودرو پورشه در شهر تهران است... من اینجا با
همسرم و گربه خانگیمان در یک آپارتمان سه خوابه در یک برج 26 طبقه که
سازنده آن یک شرکت آمریکایی پیش از انقلاب است، زندگی میکنیم. نیوشا همسرم
راهنمای من برای زندگی در این جامعه پیچیده بوده است و او همچنان مهمترین
منتقد و راهنمای من است. من بسیاری دوست ایرانی یافتهام و فارسی صحبت
کردن را یاد گرفتهام و این زبانآموزی باعث شده زندگی و کار در یک شهر 12
میلیونی برایم راحتتر شود. من یک شهروند هلندی هستم که با یک زن ایرانی
ازدواج کردهام و ویزای من تنها برای 6 ماه اعتبار دارد. من یک خارجی
پذیرفته شده و در عین حال تنها در این کشور هستم. ایران کشوری منزوی است(!)
که شهروندان غربی معدودی در آن زندگی میکنند».
یادآور میشود عکاس یاد شده با برخی نشریات زنجیرهای نظیر روزنامه زن
همکاری داشته و برخی تصاویر فاقد روسری خود را در محافل و رسانهها منتشر
کرده است. روزنامه شرق در تمجید از کار تایم و عکاس همکار آن، به مصاحبه با
«مجید-س» دیگر عکاس بازداشت شده در آشوب 88 پرداخت که پس از آزادی از کشور
گریخت. هر دو عکاس به اعتبار همکاری با فتنهگران در برخی جشنوارههای
خارجی مورد تفقد قرار گرفتهاند.
مروری بر اقدام تایم و بازنشر آن از سوی شرق نشان میدهد اقداماتی از این
قبیل به صورت پروژههای واگذار شده توسط شبکههای مشترک داخلی- خارجی تهیه
میشود و هدف آن قبل از هر چیز القای تغییر مرتجعانه ایران و فاصله گرفتن
از آرمانهای انقلابی است.
شرق روز گذشته نیز سرمقاله خود را به آینده سید حسن خمینی اختصاص داد و به
همین بهانه تصریح کرد: باید از هر احتمالی برای تغییر استفاده کرد. سید
حسن خمینی بالقوهای است که میتواند فعلیت پیدا کند.
شرق مرداد ماه نیز در سرمقالهای با تمجید از هاشمی- با وجود سوابق منفی
وی- نوشته بود: «هاشمی مؤسس اولین دولت پساانقلابی ایران است. او با
نامگذاری دولتش- دولت سازندگی- به تلویح اعلام کرد که یک دوره تمام و دوره
دیگری آغاز شده است. در آن زمان به جز هاشمی چه کسی میتوانست چنین موضعی-
ختم دورهای و آغاز دورهای دیگر- را این قدر صریح اعلام کند به عبارتی،
هاشمی با رمز سازندگی، انقلابی در دل انقلاب سامان داد. پیامد جانبی این
سیاست هاشمی، خواسته یا ناخواسته به کنار رفتن آدمهایی انجامید که آمادگی
روحی یا استطاعت ورود به دوران تازه را نداشتند. پس به ناچار کنار رفته یا
بازنشسته میشدند. از همین جا واگرایی آغاز شد. قرائت هاشمی از آرمانهای
انقلاب به نحوی بود که بسیاری را با چهرهای از انقلاب مواجه میکرد که هم
غرابت داشت و هم دشوار بود. از این رو شکافی تاریخی به وجود آمد. از همین
مختصر برمیآید که هاشمی در نهان، انقلابی است و در انظار محافظهکار.
کلینگری بخشی از خصلت انقلابی او است که با رفتارها و رویکردهای
دموکراتیکاش ناهمساز به نظر نمیرسد... اهمیت هاشمی، نه در روانشناسی
شخصیت سیاسی او، که در ایجاد شکاف بین دو دوره [انقلاب و پساانقلاب!] نهفته
است.
این نکته نیز شایان ذکر است که با وجود همه صحنهسازیها، اردبرینک در
آخرین نوشته خود در نیویورک تایمز اذعان کرد: واکنشها علیه آمریکا در
ایران به دنبال توافق هستهای تقویت شده و هر کس امیدوار بود که توافق،
گشایشی در این زمینه باشد از دیدن مجموعه تحرکات ضد آمریکایی شوکه شده است.
آیتاله خامنهای رهبر عالی ایران گفت شعار مرگ بر آمریکا ابدی است.
اخیراً چند روزنامهنگار آمریکاییتبار بازداشت شدند و شعبه KFC بسته شد.