به گزارش پایگاه 598، «جواد منصوری» در روزنامه «حمایت»نوشت:
پس از اینکه استعمار کلاسیک و رسمی با پایان یافتن جنگ جهانی دوم، عملاً نتوانست نسبت به پیگیری اهداف خود به شکل پیشین ادامه دهد، با سه شعار وارد عرصه تحولات جهانی شد و برای تغییر راهبردها به گونهای عمل کرد تا با ایجاد جاذبه و مقبولیت در بین مردم جهان به روند تغییرات جدید نیز کمک شود. این سه شعار به شدت مورد استقبال قرار گرفتند: آزادی، توسعه، رفاه (سبک زندگی جدید).
با این سه شعار، آمریکای پس از جنگ جهانی دوم وارد تعاملات جهانی گردید و اقبال به سیاستهای سهگانه تعریف شده فزونی یافت. حتی پس از پایان یافتن جنگ خانمانسوز دوم جهانی، ایالات متحده آمریکا به عنوان امید و ناجی مردم در ایران تبلیغ شد و بسیاری، سادهلوحانه واقعاً تصور کردند از استعمار انگلیس خلاص شده و با دولت استکباری آمریکا میتوانند افق جدیدی در آینده داشته باشند. به تدریج پس از چهار دهه، با افشای جنایتها، خیانتها و سیاستهای ضدّانسانی آمریکا، موقعیت، اعتبار و اسم و رسم این کشور زیر سوال رفت و لذا برای اعاده حیثیت برباد رفته، اجرای جریان جدیدی به نام «جهانیسازی» یا گلوبالیزیشن را در دستور کار قرار دادند.
این راهبرد که با نام «استعمار فرا نو» نیز شناخته میشود بر این مبنا قرار داشت که به جای روی کار آوردن عوامل استعمار در کشورها و صرف هزینههای هنگفت برای حمایت و بقاء آنان، افکار، معیارها، ارزشها و سبک زندگی به گونهای تغییر یابد که جوامع هدف دقیقاً به گونهای بیاندیشند که استکبار میاندیشد، از آن اموری نفرت داشته باشند که مورد اکراه آن است و به موضوعاتی علاقه داشته باشند که به استعمار نوین به آن علاقمند است. نکته هوشمندانه استراتژی آنان این است که با پیادهسازی مؤلفههای استعمار فرا نو، این مردمند که به دنبال سران استکبار و استعمار مدرن میروند و دیگر لازم نیست آنان در پی مردم باشند. سبک زندگی در این دیدگاه به شیوهای تنظیم شده است که سرمایه لازم برای عملیاتی کردن آن، از طریق مصرفگرایی تامین شده و به گواه اسناد، حدود 20 سال صرف برنامهریزی برای آن گردید.
با اجرای این برنامهها از ابتدای دهه 80 میلادی و به شکل گستردهتر از دهه 90 میلادی - برابر با سال 1370 شمسی- عوامل بسیار تعیینکننده وارد عرصه نبرد فرهنگی و نفوذ در لایههای مختلف کشورها اعم از فرهنگی، سیاسی و اجتماعی شدند. استفاده گسترده از ماهواره در عرصه ارتباطات، سپس اینترنت و شبکههای اجتماعی عملاً منجر به شکلگیری یک بازار یکپارچه جهانی از کالاها، سبک زندگی، معیارها و تفکرات غربی حاکم گردید. این استیلای همهجانبه به گونهای است که شاهدیم بسیاری از مردم در شرق دنیا همان طرز تفکر، علائق، سلیقهها، عادات رفتاری و سبک زندگی را دارند که مردم غرب جهان واجد و عامل آن هستند.
به عبارت گویاتر، امروز با سوءاستفاده از ابزارهای مدرن، شباهت زیادی در ارزشها، اهداف و سبک زندگی مردم سراسر جهان به وجود آمده و جالب اینجاست که همه جوامع آهسته آهسته به پیاده نظام استکبار تبدیل شدهاند. نظام سرمایهداری، تمامی زوایای زندگی بشری را بدون اینکه علناً سخنی از این استحاله تدریجی به میان آورد، شعاری در این زمینه داده شود و تغییرات تدریجی را به خود منتسب نماید، در پس پرده مشغول راهبری تحولات است.
در ایران نیز متاسفانه از دهه هفتاد به تدریج و با ورود تفکرات التقاطی، سرمایهداری و نفوذ جریان لیبرال در برخی دستگاهها، ارزشهای اسلامی یا تحتالشعاع قرار گرفت، یا توجیه شد و یا حتی مواضع ضدارزشی اتخاذ گردید. برخی از حدود الهی مورد تشکیک این جریانات قرار گرفت زیرا چاره کار را نه اقامه حدود بلکه ساز و کار غربی میدانستند. از نظر این جماعت، تقلید صرف از غرب در تمام حوزهها و موضوعات از سبک زندگی گرفته تا تغییرات در ساختارهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی - در چارچوب مدرنیته- تنها راه حل مشکلات دوران پس از جنگ بود. نفوذ جریاناتی مرموز کار را به جایی رساند که دستگاههای اداری از روشهای گوناگون از جمله رواج باندبازی، رشوه و گروهگرایی، ناکارآمد جلوه داده شدند و نسخه غربی چاره کار دانسته شد. روند نفوذ به گونهای ادامه یافت که این جریانات، پویایی اقتصاد و فرهنگ را جز در وابستگی اقتصادی و نابودی سبک زندگی ایرانی – اسلامی تعریف نمیکردند و دیپلماسی انقلابی، اسلامی و ایرانی را به سمت دیپلماسی مکدونالدی سوق دادند.
علیرغم اینکه دو دهه از مطرح شدن موضوع الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت میگذرد و بر خلاف سپری شدن بیش از یک دهه از گفتمان سبک زندگی – اسلامی، بسیاری از دستگاهها و نهادهای مسئول، هیچ اقدام قابل اعتنایی را صورت ندادهاند. میتوان ادعا کرد بسیاری از دستگاههای ذیربط در قضیه تهاجم فرهنگی به طور کامل منفعل هستند. شأن مسئولین فرهنگی در قبال فناوریهای مدرن از جمله ماهواره، شبکههای اجتماعی و ورود لجامگسیخته محصولات فرهنگی اعم از خوراک و پوشاک نباید به جایگاه یک تماشاچی غمزده تنزل پیدا کرده و هیچ ابتکار عملی نداشته باشند. نکته تاسفبار اینکه بسیاری از مسئولین، پاسخگوی اقدامات خود نیستند و بار مسئولیت را به دوش دیگران می اندازند.
زمزمه ورود بیحساب و کتاب محصولات غربی و احتمال نفوذ عوامل لیبرال – سکولار در دستگاههای تصمیمساز و تصمیمگیر، تهدید امنیتی بزرگ کشور است و بیتفاوتی برخی مسئولین، امر را آنچنان مشتبه کرده که گویا ابداً چنین تهدیداتی وجود ندارند. روزی گفته میشود به دلیل غنی بودن کشور از ذخایر 400 ساله نفت، خامفروشی ادامه مییابد و اجناس خارجی وارد کشور خواهند شد و روز دیگر، نسبت به تاسیس شعبههای مختلف فروشگاههای صهیونیستی – آمریکایی مانند مک دونالد و انواع برندها، مارکها و مدلهای خارجی ابراز بیتفاوتی میشود. افتتاح شعبات مارکهای خارجی در خیابانهای شهر، با سرمایهگذاریهای سنگین، به سالنهای نمایش مد تبدیل شده و همین مدها به صورت متحرک و بدون هیچ مزاحمتی در خیابانها تردد میکنند. رخوت مسئولین و رسانهها همان هدفی است که دشمن از جنگ نرم و نفوذ به دنبال آن است و بیغیرتی و بیتفاوتی باعث سرعتبخشی به توطئههای شوم استکبار خواهد شد. در این میان لازم است بار دیگر وظایف سنگین مسئولین گوشزد شده و نقش آنان در مقابله و جلوگیری از انحراف از آرمانها یادآوری گردد. تحلیلهای مکرر، واقعبینانه و دقیق رهبر حکیم انقلاب اسلامی ناظر به همین بیعملی و انفعال برخی مسئولین است. شکی نیست که تداوم این رویکرد به هیچ عنوان قابل پذیرش نبوده و تنها اقدام انقلابی و قاطع مسئولین، دغدغه مردم و دلسوزان نظام اسلامی را مرتفع خواهد کرد.