او که با افتخار از رفتنش به استقلال یاد میکند، درباره آن دوران و مصاحبه رهبریفرد که گفته بود؛ اگر از پروین عذرخواهی کرده بود از پرسپولیس جدا نمیشد.
هاشمینسب حرفهای جدیدی میزند که شاید خیلیها را برنجاند:
* هنوز بابت آن انتقال جنجالی دلخور هستی؟
- نه به خدا. من 15 سال است که این طوری حرف میزنم. اتفاقا در این سالها خوب خوب بودم و هستم. اگر دل پری داشتم این حرفها را نمیزدم. برای دل دیگران حرف میزدم تا راه بازگشت به فوتبال داشتم خوب بود اما نه! من هیچ چیز از فوتبال نمیخواهم برای همین راحت حرفم را میزنم.
* ولی قبول داری هنوز هم حرف و حدیث از آن روزها وجود دارد؟
- چه حرف و حدیثی؛ دارم زندگیام را میکنم و لذت میبرم.
* هنوز جوانانی هستند که معتقدند اگر نظرسنجی برای منفورترینهای فوتبال ایران بگذارند، تو رای اول را میآوری؟
- مگر این فوتبال چه گلی بر سر محبوبترینها زد که حالا من منفورترین باشم. برای آنها که محبوب بودند چهکار کردند که اگر منفورترین باشم، بگویم اتفاق بدی برایم رخ میدهد. آنقدر علیه من رای بدهند و بگویند منفورترین هستم تا از آنقدر بیشتر...؟ حتما میخواستند میماندم و گرسنگی میکشیدم، هم خودم و هم پدر و مادرم. یک ماشین نداشتم سر تمرین بروم. نخواستم آن محبوبیتی که شب سر گشنه سر به بالین بذارم. اصلا در مملکت ما محبوبیت و معروفیت معنی ندارد.
* پس 15 سال پیش ترجیح دادی منفور باشی اما گرسنه نمانی؟
- بگذار منفورترین در وجود من باشد تا هر چه میتوانند بکنند. خوب بود با جیب خالی میماندم و حالا دائما مصاحبه میکردم و میگفتم چرا به پیشکسوتان نمیرسند یا هر کس مدیر میشد به نفعش مصاحبه میکردم تا پست بگیرم. اشکال ندارد منفور باشم ولی آویزان نباشم و عشق این را نداشته باشم که دوربین تلویزیون مرا در ورزشگاه نشان دهد تا ذوق کنم.
* رهبریفرد در مصاحبهای گفته بود اگر هاشمینسب از پروین عذرخواهی میکرد، در پرسپولیس میماند؟
- اصلا بحث عذرخواهی نبود. به چه دلیل و از چه کسی باید عذرخواهی میکردم. 15 سال گذشته و دیگر فایده ندارد حرف آن زمان را بزنم. دوست داشتم و به خاطر خانوادهام به استقلال رفتم.
* اگر واقعگرا باشیم، حق داشتی ولی در فوتبال احساسات حرف اول را میزند...
- چرا از آنهایی که همان زمان به من گفتند کار خوبی میکنی به استقلال میروی سوال نمیکنید. آن زمان مجتبی محرمی به من گفت حق داری بروی استقلال و خیلیهای دیگر در پرسپولیس به من توصیه کردند جدا شوم. خیلیها فهمیدند که حق داشتم بروم و آنهایی که نفهمیدند بگذار در نفهمیشان بمانند. باورت نمیشود اما هنوز هم که خیلی از پرسپولیسیها وقتی مرا میبینند، میگویند خوب کاری کردی رفتی استقلال؛ ما ماندیم به عشق پرسپولیس هشتمان گروی نهمان است! خرج زندگی و زن و بچه را نداریم بدهیم. حالا بگویید با تعصب چه فایدهای داشت.
* اما هواداران پرسپولیس این حرفها را متوجه نمیشوند.
- برای هواداران پرسپولیس آنقدر در دربی گل زدم که بروند حالش را ببرند. گلهایش را من زدم کباب و شیشلیگاش را آقایان خوردند. واقعا نمیدانم چه از جان من میخواهند. الان اگر من نرفته بودم استقلال، فوتبال ما پاک میماند و دیگر دزدی و کثافت فوتبال را فرا نمیگرفت. اگر انتقال هاشمینسب نبود خیلی از مربیان با ننگ زندگی نمیکردند. به خدا خوشحالم که منفورترین خیلیها هستم و برایم مهم نیست. به خدا اگر محبوب 40 میلیون هم بودم، برایم مهم نبود. نه تاریخ و نه محبوبیت برایم مهم است. فقط دو چیز برای من اهمیت دارد؛ پدر و مادرم. هر روز با خانوادهام خدا را شکر میکنیم که به استقلال رفتم.
* بازی چطور بود؟
- من فقط نیمه اول را دیدم و بعد زدم بیرون از خانه و توسط رادیو نیمه دوم را گوش کردم. پرسپولیس آنقدر حمله کرد تا مزد زحماتش را گرفت.
* فکر میکردی مساوی شود؟
- یکی از مشخصات دربی احساسی بودن است و ترس از باخت باعث شد استقلال مساوی کند. اگر توپ عالیشاه در نیمه اول گل میشد، شاید شرایط پرسپولیس و استقلال عوض میشد و استقلال سوار بازی میشد.
* فکر میکردی دربی قشنگ از آب دربیاید؟
- همه چیز این دربی خوب بود. من همیشه میگفتم دربی بازی تاکتیک نیست اما حالا نظرم عوض شد چون این دربی هم تاکتیک داشت و هم تکنیک، موقعیت گل و بازی تماشاگرپسند، به اعتقاد من یک دربی کامل بود. با اینکه کسی دل خوشی از مساوی ندارد اما فکر کنم این بازی از همه مساویها و بازیهای قبل قشنگتر بود.
* دوست داشتی در چنین دربی بازی میکردی؟
- نه بابا...
روزنامه گل