*سراج24: تعریف شما از مسئله "نفوذ" که رهبر انقلاب در ماه های اخیر بارها بر آن تاکید کرده اند، چیست؟ در فرآیند نفوذ، دشمن می خواهد از چه سازو کارهایی برای ضربه زدن به انقلاب اسلامی استفاده کند؟
- حقانی: پروژه ی نفوذ از ابتدای انقلاب اسلامی از سوی دشمنان دنبال می شده و در بعضی موارد هم ضربات جبران ناپذیری را به انقلاب وارد کرده است. خود پیروزی انقلاب اسلامی در واقع یک نفوذ دیرینه و طولانی مدت را در سطح کشور ما از بین برد ولی از بین بردن آن نفوذ به معنی از بین رفتن شبکه هایی که در ارتباط با آن بودند، نبود. لذا ضربات جریان نفوذی در داخل بخش های مختلف نظام از ابتدای انقلاب تا کنون خسارت هایی را به ما وارد کرده است. در یک نگاه کلان به پروژهی نفوذ، ما باید توجه داشته باشیم که در حال حاضر روش نفوذ دشمن از نظر شکلی دچار تغییر شده است. قبلاً بخش زیادی از نفوذ از جهت امنیتی، نظامی و شاید سیاسی صورت میگرفت و این مقدمه ای برای نفوذ در بخش های دیگر از جمله بخش های اقتصادی، فرهنگی و غیره بود. اما در شکل جدید تحرکات استکباری، نفوذ از طریق علوم انسانی را شاهد هستیم. به این معنا که غرب سعی دارد باورها و نوع نگاهش به جهان هستی، به انسان و به جامعه را به سایر جوامع تحمیل کند. البته خیلی ها سعی کرده اند برای این نفوذ فرهنگی دلیل علمی بتراشند و در واقع آن را تئوریزه کنند. به این معنا که بالاخره تمدن غربی و لیبرال سرمایه داری آن ایستگاه پایانی تکاپوهای فکری و اجتماعی بشر است و نباید در مقابل آن مقاومتی صورت بگیرد و ما بایستی آن را کاملاً بپذیریم!
*سراج24: می توان نفوذ فرهنگی را زمینه ساز نفوذ در دیگر بخش های جامعه به حساب آورد؟
-حقانی: این گزاره تا حد زیادی با واقعیت تطبیق میکند. یعنی وقتی که نفوذ فرهنگی گسترده شد، در بخش های اقتصاد، اجتماع و دیگر بخش ها هم خودش را تعریف می کند. فرضاً در حوزه ی سیاسی، نظام سیاسی سکولار از دل همین تفکر و از رهگذر علوم انسانی غربی که مبتنی بر اومانیسم است شکل می گیرد. در حوزه های اقتصادی هم نظام اقتصادی لیبرال که مبتنی بر نسخه های تجویز شده توسط بانک جهانی و زیرمجموعه های آن است، از دل علوم انسانی غربی بیرون می آید. یعنی اینها یک کل به هم پیوسته است. ما نباید تصور کنیم که اگر در زمینه اقتصادی از مدل توسعه غربی پیروی کردیم؛ از مضرات آن در حوزه های دیگر در امان خواهیم بود. نفوذ فرهنگی وقتی صورت بگیرد خود به خود سلطهی سیاسی و سلطه ی اقتصادی هم رخ خواهد داد. حتی از لحاظ نظامی هم ما دیگر هیچ توانی برای مقابله با تهدیدات نخواهیم داشت چون شما عملاً دشمن را در خانه خود راه داده اید!
*سراج24: تفاوت مدل توسعه درونزا را با مدلهای توسعه غربی چه می دانید؟ نسبت استفاده از مدلهای توسعه اقتصادی غربی با مسئله نفوذ چیست؟
- حقانی: همانطور که عرض کردم؛ غرب و اندیشه غربی یک کل به هم پیوسته است. لذا پیروی از مدل توسعه اقتصادی غربی تبعات ناگواری در بخش فرهنگ، سیاست و اجتماعی ما بر جای خواهد گذاشت. وقتی که مدل توسعه غربی مطرح می شود باید بدانیم که اولاً در متن آن هیچ توجهی به مسئله عدالت وجود ندارد. یعنی فرصت ها و امکانات عادلانه توزیع نمی شود و عدالت در آن مفهومی ندارد. مدل توسعه غربی نگاه تک بعدی به انسان دارد و در این نگاه، بخش های مهمی از حیات انسانی در نظر گرفته نمی شود. در متن این مدل اقتصادی یک رقابت نابرابر شکل می گیرد و آن هایی که امکانات بیشتری دارند یا با کانون های قدرت و ثروت مرتبط هستند، پیروز همیشه این میدان خواهند بود. بقیه افراد جامعه عملاً در این رقابت حضور ندارند بلکه تحت تاثیر این رقابت به سوی حذف شدن حرکت می کنند! انقلاب اسلامی در مقابل این مدل از توسعه، تلاش کرد تا راه جدیدی را در مقابل بشریت قرار دهد و این راه جدید در حوزه اقتصادی، به هیچ وجه به دنبال پیروی از نظام لیبرال غربی نیست کمااینکه دنبال نظام های کمونیستی و سوسیالیستی هم نیست و به اصطلاح عدالت در آن محدودیت دارد.
*سراج24: یعنی توسعه درونزا، مفاهیم اخلاقی مانند عدالت را هم مدنظر قرار می دهد؟
- حقانی: بله. توزیع برابر امکانات در آن اولویت دارد و حتی اقتصاد هم برای رشد اخلاق و معنویات انسانی و اجتماعی تعریف میشود. یعنی در این مدل، ارتباط انسان با آسمان قطع نشده است. در حوزهی سیاسی هم اینطور نیست که دین و خدا در حاشیه قرار بگیرد و نظام سیاسی بدون توجه به آنها فعالیتهای خود را دنبال کند. این پیام انقلاب اسلامی است. اما اینکه اشاره کردید که در مدل توسعه غربی نفوذ از طریق اقتصادی چگونه صورت می گیرد، مشخص است که وقتی تعیین کنندهی مسائل اقتصادیِ ما، تفکر و نهادهای غربی باشند، این فرآیند اقتصادی اساساً برای سلطه طراحی خواهد شد. یعنی وقتی ما خود به خود در چرخهی اقتصاد جهانی قرار میگیریم آنها هستند که تعریف میکنند باید در کشور ما چه اتفاقی بیفتد. لذا این مدل توسعه ضد استقلال است. توسعه غربی متکی بر وابسته کردن کشورهای پیرامونی به متروپل ها تعریف شده است. به طور طبیعی غربی ها به هیچ وجه دنبال درست کردن رقیب برای خودشان نیستند. کشورهایی هم که به آنها وابسته شده و در برخی شاخص های اقتصادی تعیین شده از سوی بانک جهانی پیشرفت کرده اند، شما عملا می بینید که اقتصاد درونزایی ندارند و اقتصادشان کاملاً وابسته و متکی بر اقتصاد غرب تعریف شده است. لذا معروف است که میگویند اگر اقتصاد سرمایهداری(کشورهای مرکز) تب کند اقتصاد کشورهایی که در پیرامون این کانون قرار دارند، دچار مرگ و سکته میشوند. چون که اقتصاد آنها درونزا نیست و این غربیها هستند که تعریف می کنند آنها باید بر چه اساسی کار کنند. این اقتصادهای وابسته عمدتاً در حوزهی مونتاژ فعالیت دارند و تکاپوی علمی جدی ای در آنها صورت نمی گیرد.
*سراج24: مدل توسعه درونزا دارای چه مختصاتی است و چگونه می تواند در مقابل جریان نفوذ مانع ایجاد کند؟
- حقانی: به نظرم اقتصاد درون زا و اقتصاد مقاومتی اساساً برای این تعریف شد که ما بتوانیم جلوی نفوذ را بگیریم. بالاخره غربی ها یک جنگ گسترده ای را در مقابل ما شروع کردند که شاید بتوان گفت این جنگ در جهان بی سابقه است. این جنگ برای به زانو درآوردن انقلاب اسلامی و نابودی آرمان های انقلاب صورت می گیرد. در پیش گرفتن مدل توسعه برونزا آنها را به این هدف نزدیک خواهد کرد. هر چقدر که ما در تقابل با آن ها بتوانیم با اقتصاد مقاومتی خلا ها و مشکلات اساسی موجود در اقتصادمان را پر و برطرف کنیم، می توانیم در مقابل این پروژه یا این تهاجم اقتصادی گسترده مقاومت کنیم. در یک نگاه کلان، این مسئله می تواند منجر به این شود که ما در حوزه های فرهنگی، سیاسی و نظامی هم قدرتمندتر ظاهر شویم. ما باید توجه داشته باشیم که اگر چه تابلو این تهاجم، اقتصادی است ولی در نهایت می تواند آسیب جدی به فرهنگ، سیاست، اجتماع و حتی مسائل امنیتی و نظامی ما وارد کند. در اقتصاد مقاومتی تکیه اصلی بر استعدادهای درونی است که انصافاً استعداد کشور ما چه از لحاظ طبیعی و چه از لحاظ انسانی بسیار زیاد است. ولیکن جریانی مرعوب و دلبسته به غرب در داخل کشور وجود دارد که مانع به کار گیری استعدادهای داخلی کشور برای رفع مشکلات اقتصادی است.
*سراج24: توجیه این افراد و جریانات برای پیروی از مدلهای توسعه غربی چیست؟
- حقانی: این جریان به غرب خوش بین است و باور دارد که برای رسیدن به پیشرفت، هیچ راهی غیر از پیمودن راه غربی ها وجود ندارد. این جریان ابتدا در مسائل سیاسی اختلاف دیدگاه خود را با انقلاب مشخص کرد و برخی گمان می کردند که این فقط یک اختلاف سلیقه در حوزهی ادارهی کشور است. اما بعداً رفته رفته معلوم شد که دلبستگی آن ها به علوم انسانی غربی و به نگاهی که غربی ها به انسان و هستی دارند، عملاً آن ها را به سمت یک اختلاف مبنایی با انقلاب اسلامی سوق داده است. برخی هم شاید بگویندکه ما این راه را قبول نداریم اما چاره ای ندریم و با توجه به اضطراری که داریم باید این راه را برویم! در عین حال، هر دو جریان آن چیزی را که عملاً نادیده می گیرند، همان استعداد های داخلی ما از لحاظ انسانی و طبیعی است. بنای اقتصاد مقاومتی بر این است که از این امکانات و ظرفیت ها استفاده کند و دیکته ی نوشته یا دستورالعمل دیکته شده از سوی کانون های اقتصادی جهان که عمده هدفشان فراهم کردن زمینه برای سلطه و نفوذ نظام لیبرال سرمایه داری است را اجرا نکند. لذا اقتصاد مقاومتی می تواند بهترین راه جلوگیری از نفوذ باشد.
*سراج24: اگر موافق باشید؛ به مسئله نفوذ فرهنگی برگردیم. شرایط کنونی کشور را در این زمینه چگونه ارزیابی می کنید؟
-حقانی: طبیعتاً نفوذ فرهنگی خطرناکترین نوع نفوذی است که می تواند به فروپاشی انقلاب های اصیل منجر می شود. دلیل خطرناک بودن این نوع نفوذ هم این است که در نفوذ فرهنگی آن کشور و مردمی که مورد تهاجم واقع می شوند و نفوذ در آنها صورت می گیرد، مهاجم را دشمن فرض نمی کنند و حتی معتقدند که مهاجمین برای نجات ملت مورد تهاجم آمده اند! این بدترین نوع وابستگی و بدترین نوع سلطه پذیری است. چون وقتی دشمن بخواهد با زور، سلطه ی خودش را اعمال کند، با مقاومت ملت مورد تهاجم واقع شده این مسئله با مشکل مواجه می شود و احتمال دارد این مقاومت سال ها طول بکشد. در طی این مقاومت آنها سعی می کنند سلطه ی بیگانه را از بین ببرند، خود این مقاومت استعدادهای درونی آنها را شکوفا می کند و به آنها نوعی صلابت برای طی مسیر آینده و پشت سر گذاشتن مشکلات می دهد و همچنین تجربیات گرانبهایی را به آن ها اهدا می کند. اما وقتی ملتی سلطه را سلطه نداند، به سلطه گر التماس میکند که بیایید و هجوم داشته باشید! ما درطول تاریخ در خیلی از کشورها این مسئله را دیده ایم و در کشور خودمان هم جریاناتی هستند که واقعا التماس گونه از غرب این تمنا را دارند که به کشور ما نفوذ کند. یعنی فکر می کنند با حضور و نفوذ کردن غربی ها مشکلات کشور حل می شود. متاسفانه این افراد حتی نیم نگاهی هم به تجربیات تاریخی نمی کنند.
*سراج24: به تجربیات تاریخی اشاره کردید. پیشینه تاریخی کشور ما در زمینه مسئله نفوذ چیست؟
-حقانی: کشور ما تقریبا به مدت 150 سال تحت سلطه ی غرب بوده است. این سلطه دقیقاً با همین نگاه ایجاد شده که اگر غرب پایش را در ایران بگذارد و سرمایه ی غربی وارد کشور شود ایران توسعه پیدا می کند. از اواسط دوره ی قاجار و دوره ناصری، این تفکر در کشور حاکم می شود و در طول دوران پهلوی به شدیدترین وجه خود می رسد. نتایج خسارت بار این وابستگی تاریخی را ما تجربه کرده ایم. در دوران اصلاحات باز ما همین جریان را می بینیم که به صورت فعال وارد صحنه شده، به صورتی بی محابا غربی شدن در تمام ابعاد زندگی را ترویج می کند. این جریان هنوز هم به قوت خودش باقی است و در حوزه ی سینما، نشر و مطبوعات فعال است. به نظرم الان ما وارد درگیری جدی تری در این حوزه شده ایم. چون رهبر انقلاب جبهه های جدیدی را در این حوزه باز کردند و ما فرضاً الان در پی تعریف علوم انسانی اسلامی یا اقتصاد مقاومتی هستیم. شاید بتوان گفت که دوران کنونی حساس ترین دوران درگیری ما با اندیشه و تفکر غربی است. به نظرم تکاپوی جریان غربگرای داخل کشور هم در حوزه فرهنگی از دوران سازندگی و اصلاحات بیشتر شده است.