کد خبر: ۳۴۷۳۴۴
زمان انتشار: ۱۲:۳۶     ۰۵ آبان ۱۳۹۴
اخیراً تحریم ورود نوعی نوشابه آمریکایی را به ایران برداشته اند که این مسئله در اصل نوعی توهین به مردم ایران محسوب می شود. می خواهند با ایجاد یک فضای تبلیغاتی، به حوزه های سودآفرین اقتصاد ایران که عمدتاً مبتنی بر خام فروشی است ورود کنند
به گزارش پایگاه 598، راهبرد مقابله غرب و آمریکا با انقلاب اسلامی تغییر کرده است. این جمله ی کوتاه؛ حکایت واقعیتی است که قاطبه کارشناسان سیاسی و روابط بین الملل بر آن تاکید دارند. شکل گیری توافق هسته ای و ورود کشور به فضای پسابرجام، اقتضائات جدیدی را در این زمینه ایجاد کرده؛ زمینه ساز تغییر خطرهای موجود در مسیر انقلاب اسلامی ملت ایران شده است. تاکیدات مکرر رهبر فرزانه انقلاب بر مسئله "نفوذ" از همین واقعیت آشکار حکایت دارد. برای بررسی طراحی جدید دشمن در فضای پسابرجام و اقتضائات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی مربوط به آن؛ با دکتر محمد سلیمانی؛ استاد دانشگاه و وزیر اسبق ارتباطات به گفتگو نشسته ایم. سلیمانی، تغییر دهنیت ملت ایران در فضای پسابرجام را مهمترین هدف دشمن در فضای جدید می داند. مشروح گفتگوی سایت ایران اسلامی با دکتر سلیمانی پیش روی شماست.

با توجه به تاکیدات مکرر رهبر انقلاب بر مسئله "نفوذ" در ماه های اخیر؛ به نظر شما چرا دشمن در حال حاضر راهبرد "نفوذ" را برای مقابله با جمهوری اسلامی انتخاب کرده است؟

نفوذ در کشور هایی نظیر ما همیشه در دستور کار استکبار جهانی وجود داشته است. دلیل شدت یافت این مسئله در حال حاضر این واقعیت است که آمریکا و دشمنان انقلاب اسلامی تمام مسیر های دیگر را در طول این ۳۷ سال رفته اند و به نتیجه ای نرسیده اند. مسیر کودتا، تحریک اقوام، تحمیل جنگ هشت ساله، تهدید، تحریم، فتنه و انقلاب رنگی از جمله مسیر هایی بوده که آنها رفته اند و نه تنها جواب نگرفتند بلکه با مردمی مواجه شدند که محکم پای علم انقلاب، شعار ها و آرمان های انقلاب ایستاده اند.

نظام جمهوری اسلامی نظامی کاملا مردمی است و مردم حاضرند برای حفظ آن از همه هستی خود بگذرند. لذا بر اساس این محاسبات عینی، دشمن در حال حاضر مسیر نفوذ را در پیش گرفته است تا همین روحیه انقلابی مردم را عوض کند. این نفوذ ماهیت فرهنگی دارد و با هدف تغییر افکار و اندیشه مردم پیگیری می شود تا نهایتاً مردم از حمایت از نظام اسلامی، آرمان ها و مطالبات انقلابی خود دست بکشند. یکی دیگر از راهکارهای آنها ایجاد ذهنیت منفی نسبت به نظام جمهوری اسلامی است که برای رسیدن به این هدف در این ۳۷ سال همواره تلاش کرده اند تا کاستی های موجود در سطح کشور را برجسته کنند. آنها در این مسیر عناصر خود را دارند. افرادی که قبل از انقلاب هم با دشمن هماهنگ بودند و هنوز هم به این حرکت هماهنگ خود ادامه می دهند.

پس مهمترین قطعه پروژه نفوذ را تغییر ذهنیت جامعه ایران می دانید. راهکار مقابله با این رویکرد چیست؟

همانطور که عرض کردم؛ هدف آنها در این مسیر این است که نهایتاً حمایت مردم را از انقلاب کمرنگ تر کنند و با این شعار که مثلا اگر رابطه با غرب یا آمریکا ایجاد شود، معجزه ای رخ می دهد، مسیر اصلی حرکت مردم را عوض کنند. آنها برای رسیدن به این هدف با ایجاد حجم وسیعی از هجوم عمدتاً نرم افزاری در حوزه های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی می خواهند از سراب رابطه با آمریکا، یک آب گوارا ارائه دهند. مردم و مسئولان باید برای مقابله با این طراحی استکباری هوشیار باشند. دشمن تجربیاتی را که طی چند صد سال گذشته در کشورهای دیگر در زمینه استعمار داشته، هم اکنون به صحنه عمل آورده، از این تجربیات برای مقابله با جمهوری اسلامی استفاده می کند.

در داخل کشور هم برخی جریانات فکری وجود دارند که معتقد به غربگرایی بوده و عملاً از گذشته تا به حال خود را در مقابل غرب مرعوب می دانند. اینها مهمترین مجاری نفوذ دشمن هستند. این تفکر نباید بر مناصب اجرایی کشور حاکم شود. ولی متاسفانه در حال حاضر برخی از افرادی که در فتنه شریک بوده، در آن حضور داشته اند مسئولیت هایی را در کشور به دست آورده اند. لذا دشمن از این دریچه نگاه می کند و به اینکه از طریق این عوامل، نفوذ خود را افزایش دهد خوش بین است.

راهکار مقابله با مسئله نفوذ را در شرایط پساتوافق چه می دانید؟

طبیعتاً در به وجود آمده پیش آمده پس از توافق هسته ای زمینه نفوذ دشمن در کشور به شکل بهتری فراهم شده است. همانطور که رهبر انقلاب بارها تاکید کردند، مسئولین باید مراقب نفوذ اقتصادی و فرهنگی دشمن در شرایط کنونی باشند. در قرارداد هایی که با طرفهای غربی بسته می شود باید جنبه نفوذی آن را تحلیل و جستجو کرد و زمینه سلطه و تحمیل اراده و تفکر غربی را شناخت و راه آن را بست. البته بنده فکر نمی کنم دشمن در زمینه اقتصادی امتیاز خاصی به ما بدهد. آنها ممکن است در حوزه هایی که هیچ ارزش تکنولوژیکی و فناوری برای ایران نداشته باشد سرمایه گذاری کنند. برای مثال اخیراً تحریم ورود نوعی نوشابه آمریکایی را به ایران برداشته اند که این مسئله در اصل نوعی توهین به مردم ایران محسوب می شود. می خواهند با ایجاد یک فضای تبلیغاتی، به حوزه های سودآفرین اقتصاد ایران که عمدتاً مبتنی بر خام فروشی است ورود کنند و البته در این زمینه نیز از نفوذ و تحمیل اراده خود رویگردان نیستند.

ما اگر بخواهیم از این نفوذ جلوگیری کنیم باید از فرصت ها، پتانسیل ها و توانمندی هایی داخل کشور استفاده کنیم و بیش از پیش آن ها را شکوفا کنیم. یکی از این فرصت ها داشتن نیروی انسانی جوان و تحصیلکرده است. ما حدود ۴ میلیون دانشجو داریم و علاوه بر این فارغ التحصیلان دانشگاهی زیادی نیز داریم. معادن و صنایع گسترده ای در کشور وجود دارد و در نفت و گاز در دنیا اول هستیم. میزان رشد علمی کشور در این ۱۰ الی۱۲ سال گذشته ما را به ردیف ۱۵ یا ۱۶ دنیا رسانده است. اگر اینها در کنار هم قرار گیرند و ما از این رشد علمی و پتانسیل نیروی انسانی در صنعت نفت و گاز و معدن خود استفاده کنیم، عمده مشکلات اقتصادی کشور کاهش خواهد یافت. ما منکر ارتباط با جهان نیستیم و حرف انقلاب از اول هم این نبوده است. باید با بیرون ارتباط داشته باشیم ولی پایگاه اصلی داخل کشور است و کار اصلی همان است که به دست نیروهای داخلی انجام می گیرد. این مسیر دقیقا همان اقتصاد مقاومتی است که کاملاً قابل اجرا است.

با این حال؛ برخی جریانات سیاسی-رسانه ای سعی دارند مسئله اقتصاد مقاومتی و توسعه درونزا را به انزوا تعبیر کنند. این مسئله چقدر مطابق واقع است؟ نظر شما در این زمینه چیست؟
در شرایط فعلی جهانی و با ارتباطات گسترده ای که در جریان است، اصلاً به هیچ وجه انزوا قابل انجام نیست. همانطور که تحریم به بن بست رسید، انزوا هم یک تئوری بی معناست. در دنیایی که با وجود شبکه های اجتماعی و اینترنتی که از طریق آن دستاورد های علمی به سرعت منتقل می شود و در حالی که حاکمیت استعمار بر جهان بسیار ضعیف شده است، حرف زدن از انزوا بی معناست. هم اکنون قرن ۱۸ و ۱۹ و ۲۰ نیست که بگوییم استعمار بر کل جهان حاکم است و اجازه نمی دهد کشوری وارد حیطه روابط جهانی شود، اکنون همه ی این دیوار ها شکسته شده است. دشمن برای مهیا کردن زمینه نفوذ خود در کشور سعی دارد این تفکر را به جامعه القا کند که ایران در انزوا قرار دارد.

این در حالی است که واقعیت آن است که تنها ایرانی است که می تواند واقعاً به ایران کمک کند و حضور غربی ها در کشور سودی به حال ما نخواهد داشت. باید هر گونه گرفتن مستشار خارجی و خصوصا غربی ها پرهیز شود. این مستشار ها در طول قرن های مختلف نشان داده اند که با ورود خود به ایران، راه نفوذ را پیش می گیرند، مزدور اطلاعاتی هستند، افراد را شناسایی می کنند و به کار می گیرند، مدیریت می کنند و سعی می کنند بر جریانات فرهنگی و سیاسی داخل کشور ما مسلط شوند. باید جلوی این مستشار ها را بگیریم و به نیروهای دارای انگیزه وعلاقه و استعداد خود برای نشان دادن توانمندی هایشان میدان بدهیم تا کارها را پیش ببرند.

ارتباط با کشورهای غربی تا چه میزان در حل مشکلات اساسی اقتصاد کشور مفید خواهد بود؟

به نظرم در مسئله توسعه برونزا و ایجاد روابط اقتصادی با کشورهای غربی، دارد به یک توهم دامن زده می شود. برخی افرد و جریانات مطبوعاتی و سیاسی سعی دارند این مسئله را تنها راه حل مشکلات اقتصادی کشور قلمداد کنند. چیزی که این جریانات ارائه می دهند و می گویند، ذهنیت موهوم و شعار های تو خالی است و بر اساس تجربه، این اتفاق اصلاً امکان پذیر نیست. مگر در کشور هایی مانند مصر که با آمریکا یا غرب رابطه داشته اند، چه اتفاقی در زمینه توسعه اقتصادی رخ داده است؟ لذا اینها خیالاتی است که نفوذی ها مطرح می کنند. اتفاقا یکی از بحث ها در مسئله مقابله با نفوذ، همین است که ما باید کسانی را که سنگ غرب را به سینه می زنند و مرعوب غرب هستند را شناسایی کنیم. رسانه های انقلابی باید این افراد و گروه ها را شناسایی کرده، به مردم معرفی نمایند.

ملت ایران با ادامه دادن مسیر اصلی انقلاب، آینده ای شکوفا و بسیار خوب پیش روی خود دارد. ملت ایران توانمندی رسیدن به این آینده را دارد و کسانی که می خواهند در مسیری غیر از این حرکت کنند حسابشان از ملت ایران جداست. مسئله دیگری که در این مسیر مورد غفلت قرار می گیرد؛ استفاده از تجربیات تاریخی انقلاب اسلامی است. به هر حال ما پس از ۳۷ سال در حال حاضر در یک جایگاه بسیار برجسته و رفیعی قرار گرفته ایم که دنیا روی ایران حساب می کند. این جایگاه منطقه ای و بین المللی طبیعتاً به دلیل ارتباط با غرب به دست نیامده، بلکه به خاطر اینکه روی پای خود ایستاده ایم و با استکبار مبارزه کرده ایم و به دیگران کمک کرده ایم این جایگاه را به دست آورده ایم.

ممنوعیت مذاکره با آمریکا در مسائل غیرهسته ای را هم می توان زیر مجموعه بحث "نفوذ" به حساب آورد؟ و اینکه دلیل ممنوعیت مذاکره با آمریکا در مسائلی چون مسائل منطقه ای را چه می دانید؟

مسئله ممنوعیت مذاکره با آمریکا یک مسئله مبنایی است و چیز جدیدی نیست. طبیعتاً شکستن قبح مذاکره با آمریکا می تواند بخشی از پروژه نفوذ غرب در هژمونی منطقه ای ایران باشد. ما در موضوعات منطقه ای ۱۸۰ درجه با آمریکا اختلاف داریم. مثلاً کمک ما به جریان مقاومت مسئله ای کاملاً حیاتی است. اگر ما نخواهیم به فلسطین و دیگر اضلاع محور مقاومت کمک کنیم که باید مثل اول انقلاب در مرزهای خودمان بجنگیم! در مقابل؛ آمریکا مایل است ما حتی رژیم منحوس صهیونیستی را هم به رسمیت بشناسیم. لذا مذاکره ما و آمریکا بر سر مسائل منطقه ای بی معناست. در حال حاضر عمق نفوذ کشور جمهوری اسلامی ایران به صدها کیلومتر دورتر کشیده شده است و مردم دنیا و منطقه حامی ایران هستند و می خواهند همانند مردم ایران باشند و راه ملت ایران را ادامه دهند.

نباید افرادی سهل اندیش غیر از این را مطرح کنند. این بحث ها از اوایل انقلاب بوده است و پدیده ی جدیدی نیست. کسانی می گفتند ما برویم و ایالت ۵۲ آمریکا شویم. مگر عربستان که ایالت ۵۲ آمریکا تلقی می شود به کجا رسیده است؟ مگر غیر این است که به فلاکتی افتاده که ترحم برانگیز است؟ این ها فقط شعار هایی است که وابستگان به غرب و مزدوران غرب و آمریکا مطرح می کنند. متاسفانه در برخی رسانه های ما نیز مطرح می شود و هدف آن تغییر باور های مردم ایران و راه و روش آن ها است. البته ان شاالله این اتفاق نخواهد افتاد چرا که مردم ایران با استعداد، با هوش، توانمند، تمدن ساز و دارای تجربه های سیاسی بالایی هستند و می دانند که در صورت ادامه دادن این مسیر پوزه ی استکبار و آمریکا به خاک مالیده خواهد شد. آمریکا الان در مسیر نزول است. حال که آن ها در حال نزول هستند و ما در مسیر اوج قرار گرفته ایم؛ نباید دچار این اشتباهات محاسباتی کشنده شویم.


منبع: سایت ایران اسلامی
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها