نوشتاری که در ادامه میخوانید برگرفته از کتاب «رحمت واسعه» شامل مجموعه گفتارهای عاشورایی آیتالله محمدتقی بهجت است:
خیلی دیده یا شنیده شده است که عوام به حرم حضرت ابوالفضل سلامالله علیه یا حضرت امیر علیهالسلام آمدهاند و با توسل به آنها فوراً حاجتشان را گرفتهاند.
در کتاب دارالسلام آمده است: طلبهای سه حاجت داشت و مدتها به زیارت حضرت ابوالفضل (ع) مشرف میشد. روزی در حالی که در مقابل ضریح با کمال ادب و احترام ایستاده و مشغول زیارت بود، ناگاه دید عدهای از زنهای عرب دهاتی با پای برهنه و در حالی که کودک فلجی را به دست گرفته بودند، وارد حرم شدند و هلهلهکنان یک دور، گرد ضریح چرخیدند و بیمارشان شفا پیدا کرد و از حرم خارج شدند.
آن طلبه وقتی این صحنه را مشاهده میکند، نزدیک ضریح میآید و میگوید: «من چند سال است میآیم و حوایجم برآورده نمیشود، ولی به این عربهای بیابانی اینگونه التفات دارید!» و با صورت قهر و غضب از حرم بیرون میرود و تصمیم میگیرد که دیگر به زیارت آن حضرت نرود. خادم شیخ انصاری (ره) چند بار آمد و سراغ شما را گرفت. وی نزد شیخ میرود. شیخ به او میفرماید: «با حضرت ابوالفضل (ع) قهر نکن، شما به عربها نگاه نکنید. آنها اینطور عادت کردهاند. حج میخواهید، نیابت هست، خانه میخواهید، هر خانه را پسندیدید، تهیه میشود. عیال میخواهید، برای شما فراهم میشود.»
احتمال هم بدهید که اکنون نیز از اینگونه علمای صاحب کرامت وجود دارند؛ زیرا «لا تخلو الأرض من حجة الله»؛ هیچگاه زمین از حجت خدا، خالی نمیماند. البته بعضی بالاتر از احتمال، یقین دارند. خدا کند طوری یقین داشته باشیم که برای ما تزلزل حاصل نشود.