رکود بازار سرمایه طولانی شده و سرمایهگذاران با دهها سوال بیجواب به آینده پر ابهام بورس تهران نگاه میکنند، اما به راستی بازار سرمایه چه زمانی از رکود خارج خواهد شد و اینکه کف قیمتها تا کجا خواهد بود؟
به گزارش پایگاه 598،این روزها تالار شیشهای بورس تهران در حسرت جنب و
جوش سهامداران و فعالان بازار است. رکود بازار سرمایه طولانی شده و
سرمایهگذاران با دهها سوال بیجواب به آینده پر ابهام بورس تهران نگاه
میکنند، اما به راستی بازار سرمایه چه زمانی از رکود خارج خواهد شد و
اینکه کف قیمتها تا کجا خواهد بود؟
به اعتقاد برخی تحلیلگران، یکی از چالشهای اساسی بازار سرمایه به مشکلات
بازار پول باز میگردد. بر طبق آمار و ارقام، تورم به محدوده ۱۴ درصد کاهش
یافته، اما بازار پول هنوز نتوانسته خود را با آن هماهنگ کند و متناسب با
نرخ تورم، نرخ بهره کاهش نیافته است، بنابراین تا زمانی که در بازار بدون
ریسک کشورمان، سودهای با نرخ بالای ۲۰ درصدی به سپردهگذاران پرداخت
میشود، نباید منتظر سرمایهای به بازار سرمایه باشیم.
مردم نشان
دادهاند که در حوزه اقتصاد و سرمایهگذاری چندان ریسکپذیر نیستند ترجیح
میدهند سرمایههایشان را به بازارهای بدون ریسک و یا با ریسک کم همچون
بانکها بسپارند. سال ۱۳۹۴ همانطور که بسیاری پیشبینی کرده بودند، سالی
سخت برای اقتصاد ایران است؛ اگرچه طی چند ماهه اخیر شاهد خبرهای خوش توافق
هستهای بودیم، اما زخمهای اقتصاد ایران آنچنان عمیق هستند که به این
زودیها التیام نخواهد یافت.
تجمع نقدینگی در بانکها و تمرکز دولت
بر پایین نگه داشتن تورم، صنایع مختلف را با مشکلات عدیدهای درگیر کرده
است. نبود یک آینده روشن در شرکتهای فعال و مشخص نبودن اثرات برخی از
گشایشهای انتظاری در کنار کمبود نقدینگی عمومی که در اقتصاد کشور وجود
دارد، موجب شد که رکود موجود در بازار سرمایه طولانیتر از حد معمول شود و
در این بین، هر گاه که اانتظارات منفی در بازار پررنگتر شده یا چشمانداز
رشد و رونق اقتصادی به تعویق افتاده، جریان خروجی سرمایه سرعت بیشتری به
خود میگیرد.
پیش از اعلام توافق هستهای، هر چند هنوز معلوم نبود
مذاکرات به چه نتیجهای خواهد رسید، اما حتی با فرض اعلام توافق نیز انتظار
نمیرفت در کوتاهمدت اتفاق خاصی بیفتد. دلیل این پیشبینی نیز کاملا روشن
بود. برای مثال، صندوقهای بزرگ بازنشستگی کشور را اگر بررسی کنید، خواهید
دید که این صندوقها با مشکلات متعددی از جمله پرداخت حقوق مواجه بودند،
بنابراین این گروه از سهامداران بزرگ به محض ایجاد رشدهای کوچک در بازار
سهام، شروع به فروش میکنند، زیرا نیاز به نقدینگی دارند. در واقع آنها
مجبور هستند مطالبات خود را بپردازند و این موضوع است که برای آنها اولویت
دارد، نه افت و خیز سهام.
مشابه این وضعیت در میان افراد حقیقی نیز
مشاهده میشود. این افراد عموما یا منابع مالی مازاد دارند یا به امید کسب
سود به بورس ورود پیدا میکنند. حتی در برخی موارد نیز هزینه زندگی خود را
از طریق بورس میپردازند، بنابراین در مقاطع رشد قیمتها آنها نیز به علت
مشکلات مالی که داشتهاند، اقدام به فروش میکنند. بر این اساس نمیتوان
گفت فروشها هیچانی بوده است.
در کل اگر کمی کلانتر نگاه کنیم،
بورس برآیندی است از کل اقتصاد جامعه و در شرایط فعلی کاملا وضعیت اقتصادی
را درست نشان میدهد. بازار سرمایه در این روزها بیش از هر چیز نیازمند
شفافیت و اطلاعرسانی است؛ این در حالی است که متاسفانه دولت هنوز
سیاستهای پساتحریم خود را در حوزه بازار سرمایه به طور کامل اعلام نکرده
است. در چنین شرایطی انگیزه سرمایهگذارانی که مدتهای بسیاری را هم انتظار
کشیدهاند، بسیار اندک خواهد بود و ممکن است با کوچکترین خبری از بازار
بورس خارج شوند.
طولانی شدن رکود موجود در بازار، همچون یک سد محکم
جلوی حرکت بازار را گرفته و بدین ترتیب برای خروج از رکود باید تکانه مثبت
قویتری را نسبت به حالت معمولی به آن وارد کرد. بسیاری از سرمایهگذاران
از بازار سرمایه خارج شدهاند و برای بازگشتن به این حوزه نیاز به حرکتهای
انگیزشی بزرگ دارند.