2- «اکنون دیگر امریکا گرگ نیست و تبدیل به میش شده است.»
این جملات گزارهای، سخنان یکی از افراد جبهه مدعی اصلاحات است.
آقای سیروس ناصری، عضو سابق تیم مذاکرهکننده هستهای در دولت اصلاحات، در برنامه «ثریا»ی سیمای جمهوری اسلامی، با انتقاد از نامگذاری مستندهای ثریا با عنوان «وعده گرگها» این جملات را در توصیف امریکا بیان داشت. این جملات را باید، اوج تلاش برای بزک کردن امریکا دانست. بزک کردن امریکا در سالهای اخیر در کشور، از سوی کسانی انجام میشود که میخواهند راه بازگشت ایالات متحده به ایران را هموار سازند. دولت ایالات متحده در سال 1358 و به دنبال تسخیر لانه جاسوسی به دست دانشجویان مسلمان پیرو خط امام (ره)، رابطه خود با جمهوری اسلامی را قطع کرد. امریکاییها با این تصور رابطه خود با جمهوری اسلامی را قطع کردند که قطع رابطه و فشار همهجانبه به ایران، به شکست انقلاب و فروریختن نظام نوپای برخاسته از آن منتهی خواهد شد. حضرت امام (ره) از این اقدام دولت کارتر استقبال کرده و خوشحال شده، فرمودند: این رابطه را برای چه میخواهیم این رابطه ظالم و مظلوم است، رابطه گرگ و میش است.
بسیار روشن است که قطع رابطه و فاصله افتادن میان گرگ و میش، به ضرر گرگ و به نفع میش است. امریکاییها پس از قریب به سه دهه قطع رابطه با ایران، متوجه اشتباه راهبردی خود در قطع رابطه با جمهوری اسلامی شدند، بر همین اساس دولت اوباما از ابتدای روی کار آمدن تا به امروز، برای برقراری رابطه با ایران تلاش می کند. دولت اوباما توافق هستهای را، از این جهت یک پیروزی و موفقیت برای خود ارزیابی میکند که این توافق میتواند باب مذاکره با ایران در حوزههای دیگر را بگشاید و در نهایت به عادیسازی رابطه بین دو کشور بینجامد.
امریکاییها برقراری رابطه با جمهوری اسلامی را، به عنوان مقدمه و پیشنیاز برای نفوذ در محیط داخلی ایران ضروری میدانند. اکنون امریکاییها به برجام و توافق هستهای، به عنوان بخشی از یک نقشه و سناریوی بزرگ مینگرند، سناریویی که هدف نهاییاش نفوذ در ایران است. به همین دلیل است که مقام معظم رهبری با اعلام ممنوع بودن مذاکره با امریکا، راه نفوذ را بستهاند. متأسفانه افراد و گروههایی، تلاش میکنند با بزک کردن امریکا، راه عادیسازی رابطه با این کشور را هموار ساخته، نه تنها این رابطه را مضر نمیدانند، بلکه مفید هم میدانند. سخن آقای ناصری مبنی بر اینکه امریکا گرگ نیست، برای اعلام بیخطر بودن آن از یک طرف، و معرفی امریکا به عنوان میش، برای اعلام مفیدبودن رابطه با آن از طرف دیگر است.
حال باید به این سؤال پاسخ داد که امریکا دارای ماهیت و خلق و خوی درندگی و گرگصفتی است؟ یا اینکه تغییر ماهیت داده و به میش تبدیل شده است؟ برای پاسخ به این سؤال، باید اول مراد و منظور از گرگ و میش را مشخص نمود؛ گرگ به حکم غریزه، درندهخوی و سیری ناپذیرست. گرگ با این خصوصیت درندگی، بیشترین آسیب را به انسان و سرمایههای او میزند. یک گرگ برای از بین بردن یک گله گوسفند با صدها رأس کفایت میکند. اما میش، نه تنها هیچ آسیب و ضرری به انسان نمیرساند، بلکه تماماً به انسان نفع میرساند و تمام وجودش برای انسان مفید است. حال با این تفاوت میان گرگ و میش، آیا امریکا به دنبال نفع رساندن به ملتهای دیگر است، یا به دنبال سلطه بر ملتها و غارت داراییها و منابع و ذخایر آنها؟
آقای سیروس ناصری و همفکرانش که معتقدند امریکا میش است نه گرگ، برای موارد زیر چه پاسخ و توجیهی دارند:
1- امریکاییها برای تحقق کدام اهداف راهبردی به کشورهای افغانستان و عراق لشکرکشی کردند؟
2- طرحهایی چون «طرح خاورمیانه بزرگ» و «طرح خاورمیانه جدید»، که از سوی امریکاییها دنبال میشود، تأمینکننده منافع چه کسی است؟
3- نقش امریکاییها در جنگ نیابتی در کشورهای منطقه راهبردی غرب آسیا چگونه است؟
4- رابطه دولت ایالات متحده با گروههای تروریستی چون داعش، القاعده، النصره و سازمان منافقین چگونه است؟ 5- امریکاییها در اعمال تحریمهای ظالمانه به ملت ایران، چه اهدافی را دنبال میکنند؟
6- تهدیدهای پیدرپی ایران از سوی امریکا مبنی بر اقدام نظامی، از کدام ویژگی امریکا حکایت میکند؟
7- نقش امریکاییها در به شهادت رسیدن دانشمندان هستهای ایران چیست؟
8- نقش امریکاییها در اقدامات ضدامنیتی در مناطق جنوبشرق و شمالغرب کشورمان چگونه است؟
9- نقش امریکاییها در جنایتهای رژیم صهیونیستی در منطقه و خصوصاً ظلم و جنایتهای این رژیم علیه ملت مظلوم فلسطین چیست؟
10- مشارکت امریکاییها با آلسعود در حمله به یمن و کشتار ملت مظلوم یمن و مشارکت با آلخلیفه برای سرکوب ملت مظلوم بحرین، کدام اهداف را دنبال میکند؟ در کنار این سؤالات، کسانی که معتقدند امریکا گرگ نیست و میش است، به این سؤالات نیز پاسخ دهند:
الف - اگر امریکا گرگ نیست، چرا 127 نماینده دومخردادی همفکر با آقای ناصری در مجلس ششم، طی نامهای سرگشاده به رهبر معظم انقلاب اسلامی، با صراحت از معظمله درخواست نوشیدن جام زهر نمودند، تا از این طریق جلوی لشکرکشی امریکا به ایران و اشغال کشور گرفته شود؟
ب- اگر امریکا گرگ نیست، چرا گفتمان اصلاحطلبان و همفکران آقای ناصری این بود که اگر توافق هستهای نشود، جنگ میشود و امریکا به ایران حمله میکند؟
ج - اگر امریکا گرگ نیست، چرا آقای رئیسجمهور، نتیجه توافق هستهای را، برداشتن سایه شوم جنگ از سر ملت و کشور میداند؟
د - اگر امریکا گرگ نیست، آقای اوباما بعد از 23 تیر و جمعبندی مذاکرات در وین، با چه هدفی میگوید اگر بخواهد میتواند طی یک روز ارتش ایران را نابود کند؟
هـ- اگر امریکا گرگ نیست، چرا آقای اوباما میگوید، با توافق هستهای، رئیسجمهور امریکا در 10 سال آینده، راحتتر میتواند به ایران حمله کند؟
و - اگر امریکا گرگ نیست، چرا این گفتمان در دولت امریکا دنبال میشود که حمله نظامی احتمالی امریکا به ایران پس از برجام، میتواند هدفمندتر باشد؟
آری، پاسخ به این سؤالات، مشخص خواهد کرد که امریکا گرگ است یا میش.
اما در پایان، ذکر این نکته لازم است که کسانی که امریکا را گرگ معرفی میکنند، مردم را نمیترسانند، مردم را هشیار میسازند تا از ناحیه این گرگ آسیب نبینند. مردم باید از کسانی بترسند که گرگ را میخواهند میش معرفی کرده و باعث فریب میشوند.
منبع : روزنامه جوان