به گزارش پایگاه 598، خندوانه در حالی که روز به روز به پایانش نزدیکتر
میشود، شب گذشته میزبان پرسنل بانک بود و شادی برنامه هم در همین راستا
به همه عزیزانی که در نظام بانک داری تلاش میکنند، تعلق گرفت، البته این
برنامه هم پیش از فاجعه منا ضبط شده بود.
پس از پخش گفتگویی با یک آتش نشان،بایرام که نقش آن را ایفا میکند در حالی
که مشغول متر کردن استودیو یود اعلام کرد که میخواهد از این محل برای
برگزاری مراسم و عروسیهای مشتریان کوفی شاپش استفاده کند.
با
توجه به این که مسابقه خندانندههای برتر مراحل پایانی خود را طی میکند،
جوان در بخشی دیگر بیان کرد که تا یکشنبه برای رای دادن به الیکا عبد
الرزاقی و جواد رضویان وقت دارید، بعد هم در قسمتی از هادی نوروزی کاپیتان
پرسپولیس یاد کرد و درگذشت این ورزشکار را به همه تسلیت گفت.
*یک گزارش واقعی، فیلمی که چهار سال پشت درهای بسته مانده است
بعد
از یک رفت و آمد رامبد جوان از آدمهایی گفت که وقتی گذشتهشان را میبنی
دوست داری تمام مسیر زندگیشان را مرور کنی، به همین بهانه از کسی دعوت کرد
که در صورتش یک گروه بزرگ تئاتر و کارهایی از سلطان خوبان گرفته تا هزار
دستان و ... را می بینم، داریوش فرهنگ.
این
هنرمند پس از ورودش در خصوص صدایی که از بچگی با او بوده گفت و بعد با
دیدن عکسهایش در نمایشگرهای داخل استودیو عنوان کرد که در بازی خوش اخلاق
تر از کارگردانی است، در همین حین صحبت از فیلم «یک گزارش واقعی» که ساخته
او است شد، فیلمی که چهار سال است به دلایل مختلف از اکران آن جلوگیری
میشود.
وی
همچنین به لزوم به کارگیری بیشتر حافظ، مولانا و سعدی اشاره کرد و بیان
کرد که مثلا در اکثر فیلمهای انگلیسی یک جوری از شکسپیر صحبت میکنند.
*انضباطی که در بینظمیهای خسرو سینمای ایران بود
خاطرهای
از زنده یاد خسرو شکیبایی در مورد بی نظمیهای او برای آمدن سر کار و
آرامش و جو صمیمی که با لبخندش بعد از این تاخیر بر فضا حاکم میکرد، موضوع
دیگری بود که حین این گفتگو مطرح شد، خاطرهای که در آن شکیبایی در جواب
فرهنگ میگوید: انضباط من در بیانضباطیم است.
پس
از این حرفها آیتمی از آموزش آشپزی سامان گلریز به معلولین و ناتوانان
جسمی و حرکتی پخش شد و بعد از مدتها بالاخره جنابخان در صحنه حاضر شد و
هوادارانش را از دلتنگی نجات داد!
وقتی
شعر خواندن او تمام شد، داریوش فرهنگ از او با لهجه آبادانی پرسید: این
که میگن تو دلت حدود 30 و خوردهای سالِ گیره درسته؟ و با جواب مثبت
جنابخان به قول داد که او هم برایش آستین بالا میزند، بعد هم خاطرهای از
خواستگاری رفتن برای مهدی هاشمی تعریف کرد.
*ماجرای داماد اشتباهی از زبان فرهنگ
در
این خاطره پدر عروس از آنها میخواهند که صحبت کنند و آقای فرهنگ شروع به
تعریف از داماد میکند تا اینکه در آخر گویا پدر عروس او را اشتباها به
عنوان داماد درنظر میگیرد و میپذیرد ولی با آگاهی از قضیه بازهم به
احترام شخصیت و رفتار وی، هاشمی را هم قبول میکند.
جنابخان
با شنیدن این اتفاق سریع به پدر احلام زنگ زد و گفت اگر فلان بازیگر که
منظورش فرهنگ بود آمد خواستگاری در را به رویش باز نکنند تا بلکه یک وقت
اشتباهی احلام را به او ندهند!
در
ادامه به درخواست جوان، داریوش فرهنگ قرار شد روبه هر کسی که میخواهد با
دوربین حرف بزند و او گفت: شعار نمیدهم، دروغ و ریا نمیگویم، چون
مغرورتر از این حرفها هستم که به فکر مصلحت و ... باشم ولی آرزوی قلبی من
سلامتی تک تک شما در هر جای ایران است.
*جنابخان در زندگی با عشقش دو دل میشود!
جنابخان
هم احساساتی شد و گفت که میخواهد با دوربین حرف بزند و بعد گفت: من شعار
نمیدم، تظاهر نمیکنم و دروغ هم نمیگم، فقط احلام جان 3 متر از صفحه
تلویزیون فاصله بگیر که چشمهای خوشگلت ضعیف نشه!
در
این بین داریوش فرهنگ از او پرسید که اگر به احلام برسی بازهم همین عشق و
شور را داری یا مدام قولها یت یادت میرود و کم برایش وقت میگذاری؟ این
سوالی بود که جنابخان را به فکر فرو برد و پاسخ داد: با این حرفها دو
دلم کردی، یک لحظه ماندم بگیرمش یا نه؟!
آقای
بازیگر طی صحبتهای پایانی بیان کرد که باید در عشق و علاقه اقدام کنیم نه
این که فقط حرف آن را بزنیم و پس از این با تقدیم تندیس خندوانه به وی،
فرهنگ از حاضران خداحافظی کرد.
خدّافظ
داریوش، خدافظ، خدافظ آقای فرهنگ .... اینها هم ادامه خداحافظیهای
جنابخان بودند که بعد از رفتن مهمان به این شکل ادامه پیدا میکند و رامبد
همیشه علت آن را از او جویا میشود ولی جنابخان معتقد است که این سوال
یعنی چه؟ خوب باید با مهمان خداحافظی کرد دیگه!
بعد
از اینها و اجرای مسابقه داخل استودیو جوان ضمن آرزوی عاقبت به خیری و
سفارش برای کمک به دیگران با رضایت، خندوانه دیگری را به پایان رساند.
شاد باشید.